قاسم پورحسن
چکیده
هدف این نوشتار، در اسباب و زمینههای تحولات در زبان و تغییراتی که در پیوند زبان و فهم ظهور کرده است. مقاله در صدد توصیف صرف از آراء و نظرات فیلسوفان عمده زبانی در غرب نیست. در جستار حاضر کوشش میشود تا جستجویی نقادانه از علل و اسباب گذار از زبان تکوینی به زبان تألیفی و سپس زبان هستی شناسانه صورت گیرد. مهمترین سبب در تبدیل شدن زبان بهعنوان ...
بیشتر
هدف این نوشتار، در اسباب و زمینههای تحولات در زبان و تغییراتی که در پیوند زبان و فهم ظهور کرده است. مقاله در صدد توصیف صرف از آراء و نظرات فیلسوفان عمده زبانی در غرب نیست. در جستار حاضر کوشش میشود تا جستجویی نقادانه از علل و اسباب گذار از زبان تکوینی به زبان تألیفی و سپس زبان هستی شناسانه صورت گیرد. مهمترین سبب در تبدیل شدن زبان بهعنوان موضوعی فلسفی در آغاز سده بیستم، تغییر زبان از «ابزار» به زبان به مثابه «دانش» است. پژوهش در تفاوتهای زبان تکوینی یا زبان بهعنوان تصویرگر واقعیات «Facts» با زبان کارکردی به منزله سازنده فهم و فکر و سپس پیوند زبان و هستی در فلسفه هایدگر و گادامر که مهمترین چرخش و تغییر در زبانشناسی فلسفی محسوب میشود، اساسیترین قصد نوشتار حاضر است.
شمس الملوک مصطفوی
دوره 9، شماره 35 ، مهر 1392، ، صفحه 19-34
چکیده
کارل بارت (1968-1886) متفکر و متاله سویسی، مؤسس نهضت نو ارتدوکس (راست دینی جدید) در مسیحیت پروتستان است. وی در شرایطی که دین در معرض شدیدترین حملات نقادانه مخالفین قرار داشت و جنگهای جهانی یأسی دهشتبار بر دل و جان مردم مستولی گردانده و رابطه معنوی آنها را با خـداوند سست نموده بود و در شرایطـی که سلطه تفکرات لیبرالی حاکم بر الهیات، ...
بیشتر
کارل بارت (1968-1886) متفکر و متاله سویسی، مؤسس نهضت نو ارتدوکس (راست دینی جدید) در مسیحیت پروتستان است. وی در شرایطی که دین در معرض شدیدترین حملات نقادانه مخالفین قرار داشت و جنگهای جهانی یأسی دهشتبار بر دل و جان مردم مستولی گردانده و رابطه معنوی آنها را با خـداوند سست نموده بود و در شرایطـی که سلطه تفکرات لیبرالی حاکم بر الهیات، دین را تا حد یک پدیدهی تاریخی و ضامنی برای ارزشهای اخلاقی تنزل داده بود، به نجات ایمان برخاست و این مهم را با درانداختن طرحی نو و ارائه روشی بدیع و از طریق نگاهی به سنت، به انجام رساند که در این راستا یکی از مهم ترین آموزههای وی، ‹‹الهیات دیالکتیکی››بود.این مقاله بر آن است که ضمن نگاهی مختصر به مدعیات الهیات لیبرال آئین پروتستان و نقدهای بارت بر آن، الهیات دیا لکتیکی را بهعنوان جایگزینی برای الهیات لیبرال معرفی کرده و اختلافهای اساسی آن را با الهیات لیبرال روشن سازد و ازاین طریق نقش کارل بارت را در تاریخ تفکر معاصر معلوم نماید.
بهمن پازوکی
چکیده
اصطلاح عالم زیسته که بهموازات موضوعاتی چون «مفهوم طبیعی عالم» و «عالم محیط» مطرح میشود، از اهمیت زیادی در فلسفة متأخر هوسرل برخوردار است؛ مفهومی بسیار پیچیده و چندمعنایی است که به تفاسیر متفاوت و غالباً متضاد منجر شده است. این مفهوم در کتاب بحران از سه حیث عالمسرشتی (mundan) و هستیشناختی و استعلایی بررسی میشود و از ...
بیشتر
اصطلاح عالم زیسته که بهموازات موضوعاتی چون «مفهوم طبیعی عالم» و «عالم محیط» مطرح میشود، از اهمیت زیادی در فلسفة متأخر هوسرل برخوردار است؛ مفهومی بسیار پیچیده و چندمعنایی است که به تفاسیر متفاوت و غالباً متضاد منجر شده است. این مفهوم در کتاب بحران از سه حیث عالمسرشتی (mundan) و هستیشناختی و استعلایی بررسی میشود و از این طریق معانی متفاوتی به خود میگیرد که به طور خلاصه چنین اند: عالم زیسته: 1) عالم موضع طبیعی است؛ 2) عالم میانسوبژکتیو عمل است که شامل همة آن چیزهایی میشود که انسان هروز در عمل به آنها میپردازد؛ 3) عالمی است به ادراک داده شده؛ 4) عالم روحانی و تاریخی فرهنگ است؛ 5) عالم مقدم بر علم (پیشاعلمی) است که در تضاد با ابژکتیویسم، بهویژه ابژکتیویسم عصر جدید که با سیر تحول علوم طبیعی در پیوند است؛ 6) یکی از راههای ورود به قلمروی استعلایی است. این نوشته به نسبت عالم زیسته با علوم، با فرهنگ و با قلمروی استعلایی میپردازد.
محمد مشکات
دوره 9، شماره 34 ، تیر 1392، ، صفحه 21-62
چکیده
در این مقاله، یک بحثی تطبیقی میانه دو فیلسوف، یکی متعلق به حوزة تحلیلی و دیگری به حوزة ایدهآلیسم آلمانی، در مسألة بنیاد و آغاز فلسفه، انجام میگیرد. تعهد و تمرکز مقاله بر "ویتگنشتاین" بیش از "هگل" خواهد بود. دشواری و در عین حال جذابیت بحث از آنروست که دو فیلسوفِ مورد مطالعه، ماهیت فلسفه، روش و وظایف آن را متفاوت مینگرند و دارای ...
بیشتر
در این مقاله، یک بحثی تطبیقی میانه دو فیلسوف، یکی متعلق به حوزة تحلیلی و دیگری به حوزة ایدهآلیسم آلمانی، در مسألة بنیاد و آغاز فلسفه، انجام میگیرد. تعهد و تمرکز مقاله بر "ویتگنشتاین" بیش از "هگل" خواهد بود. دشواری و در عین حال جذابیت بحث از آنروست که دو فیلسوفِ مورد مطالعه، ماهیت فلسفه، روش و وظایف آن را متفاوت مینگرند و دارای موضوع، غایت و مسألة کاملاً متغایرند. دو فیلسوف درمعقولاتی مانند ماهیت اجتماعی زبان، زبان خصوصی، دیگری، میل، شکل زندگی، ذاتگرایی، افلاطونگرایی، دکارتگرایی، کلگرایی، شک و یقین، باورِ نامدلل، جهانبینی، عامل بودن سوژه، توصیف و تبیین، خردباوری و سوژه محوری مدرن، فهم و. . . مورد مقایسه و تطبیق قرار میگیرند. اما همة این موضوعات، همواره معطوف به نگاه دو فیلسوف به مسألة بنیاد و آغاز فلسفه انجام میشود. ازجمله محورهای اصلی تشابه، آگاهی عرفی یا گفتمان اجتماعی، نفی هرگونه معیار خارج از آگاهی یا گفتمان اجتماعی و لزوم وجود «دیگری» در هر دو فیلسوف است. دیگری در بنیاد فلسفه، هر دو فیلسوف چونان مقومی اصلی و غیرقابل فقدان حضور دارد. فعل و عمل نیز در پایه و اساس هر دو فلسفه همان اهمیت و محوریت را دارد. بدون آگاهی و گفتمان عرفی و اجتماعی و در غیاب دیگری و با فقدان فعل و عمل اساس و بنیاد هر دو فلسفه محلی از اعراب ندارد. ازجمله محورهای تفاوت نیز ذاتگرایی، کلیتگرایی، رویکرد توصیفی و تبیینی است. در پایان به اشاره، چند محور برای نقد و ارزیابی پیشنهاد میشود.
عبداله صلواتی
دوره 11، شماره 42 ، تیر 1394، ، صفحه 21-36
چکیده
قرائت درست از مختصّات حکمت صدرایی و تعیّن معرفتی آن میتواند نقش مهمّی در فهم و تفسیر مباحث حکمت متعالیه ایفا نماید؛ فارغ از نگاه التقاطی به فلسفة ملاّصدرا و تردید دربارة آن به عنوان مکتب فکری مستقل، نظریّههایی وجود دارند که از تعیّن معرفتی فلسفة ملاّصدرا سخن میگویند. این جستار، در گام نخست، مختصّات حکمت صدرایی را مطرح میکند ...
بیشتر
قرائت درست از مختصّات حکمت صدرایی و تعیّن معرفتی آن میتواند نقش مهمّی در فهم و تفسیر مباحث حکمت متعالیه ایفا نماید؛ فارغ از نگاه التقاطی به فلسفة ملاّصدرا و تردید دربارة آن به عنوان مکتب فکری مستقل، نظریّههایی وجود دارند که از تعیّن معرفتی فلسفة ملاّصدرا سخن میگویند. این جستار، در گام نخست، مختصّات حکمت صدرایی را مطرح میکند و در آن، فلسفة به عنوان دیسپلین و رشتة علمی با هویّتی هندسی و ماهیّتی شبکهای مشتمل بر رهیافت، مبانی، روش و اهداف معرّفی میشود، نه صرفاً یک سلسله مسائل. در گام بعدی، دو نگاه تقلیلگرا به فلسفة ملاّصدرا مورد بررسی و نقد واقع میشود. در نگاه نخست، کلامیانگاری تفکّر ملاّصدرا، فلسفة او به مجموعهای از دلایل نقلی در اثبات امور یا مجموعهای از آرای اثبات شده به مدد براهین فلسفی با رویکرد کلامی فروکاست میشود و در نگاه دوم، از حضور انحصاری برهان در مقام داوری فلسفة صدرایی سخن گفته میشود. در پایان نیز فلسفة صدرایی به عنوان پارادایمی نوین و متنوّع در روش و منابع، فراتر از محدودة دانش کلام و رویکرد کلامی و برتر از حصرگرایی روشی و حضورانحصاری برهان، در بر دارندة تحلیل، برهان، برهان کشفی و شهود معرّفی میشود.
فرشته نباتی
چکیده
کواین، فیلسوف تحلیلی قرن بیستم در طی حدود 20 سال (1961- 1941) مقالاتی در باب منطق موجهات نگاشته و ایراداتی به آن وارد کرده است. سالهاست که این ایرادات مورد بحث جدی منطقیون بوده است و اکثر کسانی که در باب موجهات سخنی گفتهاند، خود را ملزم دیدهاند که موضعشان را نسبت به این اشکالات روشن کنند. در این مقاله در پی آنیم که انتقادات کواین را مطرح ...
بیشتر
کواین، فیلسوف تحلیلی قرن بیستم در طی حدود 20 سال (1961- 1941) مقالاتی در باب منطق موجهات نگاشته و ایراداتی به آن وارد کرده است. سالهاست که این ایرادات مورد بحث جدی منطقیون بوده است و اکثر کسانی که در باب موجهات سخنی گفتهاند، خود را ملزم دیدهاند که موضعشان را نسبت به این اشکالات روشن کنند. در این مقاله در پی آنیم که انتقادات کواین را مطرح کرده، راه حلهای مختلفی که برای حل مشکلات ارائه شده را بررسی کرده و آنها را مورد ارزیابی قرار دهیم.
آرش خاکساری رنانی؛ میر سعید موسوی کریمی
چکیده
هدف این نوشتار بررسی برهان اصلی دنیل دنت در توضیح و توجیه سازگاری پدیدههای نفسانی و به طور مشخص، ارادة آزاد انسان با دیدگاه طبیعتگرایی هستیشناسانه (فیزیکالیسم) است. مقاله با صورتبندی این برهان شروع میشود. سپس طبیعتگرایی و نظریة تحول به عنوان پیشزمینة اندیشه دنت شرح داده میشوند. دنت، با تفسیری خاص از جبر علی بر مبنای طراحی ...
بیشتر
هدف این نوشتار بررسی برهان اصلی دنیل دنت در توضیح و توجیه سازگاری پدیدههای نفسانی و به طور مشخص، ارادة آزاد انسان با دیدگاه طبیعتگرایی هستیشناسانه (فیزیکالیسم) است. مقاله با صورتبندی این برهان شروع میشود. سپس طبیعتگرایی و نظریة تحول به عنوان پیشزمینة اندیشه دنت شرح داده میشوند. دنت، با تفسیری خاص از جبر علی بر مبنای طراحی موجودات (در قالب نظریة تحول) در تلاش است مقدمات برهان خود را توضیح دهد و توجیه کند. تفسیر خاص وی مبتنی بر ایجاد تمایز بین دو مفهوم جبر (ضرورت) علّی و اجتنابناپذیری است. در بخش آخر مقاله، با بررسی و نقد دیدگاه دنت، نشان داده میشود که برهان او برای نشان دادن سازگاری بین ارادة آزاد و جبر علّی، رضایتبخش و کارآمد نیست و وی نتوانسته مشکل عمیق و کهن سازگاری ارادة آزاد با جبر علّی را حل کند.
عطیه زندیه
چکیده
یکی از دل مشغولی های ویتگنشتاین در سراسر دوران زندگی اش مساله دین بود او بیشتر به زبان باور دینی می پرداخت. اما فریزر با نگارش شاخه زرین ویتگنشتاین را برانگیخت تا علاوه بر باور دینی از عمل دینی نیز سخن بگوید. فریزر با محور قرار دادن چگونگی سلطه انسان بر طبیعت، ادوار زندگی انسان را به سه دوره جادو، دین و علم تقسیم می کند. وی دو دوره اول ...
بیشتر
یکی از دل مشغولی های ویتگنشتاین در سراسر دوران زندگی اش مساله دین بود او بیشتر به زبان باور دینی می پرداخت. اما فریزر با نگارش شاخه زرین ویتگنشتاین را برانگیخت تا علاوه بر باور دینی از عمل دینی نیز سخن بگوید. فریزر با محور قرار دادن چگونگی سلطه انسان بر طبیعت، ادوار زندگی انسان را به سه دوره جادو، دین و علم تقسیم می کند. وی دو دوره اول را دوران کودکی و دوره سوم را دوره بلوغ انسان برای غلبه بر طبیعت ذکر می کند. به اعتقاد فریزر جادو و دین بر دو پایه نظر و عمل استوار است که از طرفی نظر بر عمل تقدم دارد و از طرف دیگر اعمالی که در آنها انجام می شود با نگرش ابزار انگارانه صورت می بندد. ویتگنشتاین در مخالفت صریح با فریزر، موضع او را عقل انگارانه خوانده و به جای تقدم نظر بر عمل، بر غریزی بودن اعمال آیینی، و به جای تفسیر ابزارانگارانه بر تفسیر بیان انگارانه تاکید می کند.
احمد عسگری
چکیده
"ارسطو" در Θ ( کتاب نهم مابعدالطبیعه ) دو معنای دونامیس (قوه ) را از هم متمایز میکند و میگوید معنای اول آن را با حرکت در ارتباط میداند .ارسطو از این معنای دونامیس ( قوه ) بهتفصیل بحث میکند، اما تصریح دارد که هدف اصلی معنای دوم است و بحث نخست از باب مقدمه است. او در Θ 6 به معنای دوم دونامیس ( قوه ) باز میگردد. اما، بحث او بهنحوی ...
بیشتر
"ارسطو" در Θ ( کتاب نهم مابعدالطبیعه ) دو معنای دونامیس (قوه ) را از هم متمایز میکند و میگوید معنای اول آن را با حرکت در ارتباط میداند .ارسطو از این معنای دونامیس ( قوه ) بهتفصیل بحث میکند، اما تصریح دارد که هدف اصلی معنای دوم است و بحث نخست از باب مقدمه است. او در Θ 6 به معنای دوم دونامیس ( قوه ) باز میگردد. اما، بحث او بهنحوی صورت گرفته است که دقیقاً معلوم نیست منظورش از معنای دوم چیست، از اینرو نظرات مختلفی دربارة اینکه معنای دوم دونامیس( قوه ) کدام است مطرحشدهاند. از این میان، بهنظر میرسد دو دیدگاه حائز اهمیت هستند. کسانی معتقدند معنای موردنظر ارسطو «وجود بالقوه » یا «بالقوه بودن » است و کسانی منظور او را «ماده » میدانند. نظری که در این مقاله ارئهشده چنین است: هدف ارسطو در Θ تحلیل و بررسی وجود بالقوه است، اما بررسی وجود بالقوه عبارتست از بررسی موارد و مصادیق مختلف قوه و یکی از موارد قوه، قوهای است که در رابطه با حرکت است و مورد دوم آن، که مورد نظر ارسطو ست، «ماده » است که در ارتباط با «جوهر » قرار میگیرد و به همین خاطر ارسطو آن را در بحث حاضر « مفیدترین » میداند و منظورش مفیدترین مورد در تحلیل وجود بالقوه است. وجود بالقوه که هدف اصلی ارسطو در Θاست از قِبل تحلیل معنای دوم قوه تبیین میشود.
حمیدضا آیت اللهی؛ ارش موسوی
چکیده
دو جریان عمده در فلسفهی علم قرن بیستم هر یک با ضعفهایی مواجه بودهاند. مدل منطقی علم فاقد باورپذیری روانشناختی و تاریخی است و مدل تاریخی علم فاقد دقت تحلیلی، فلسفهی کامپیوتری علم بر نهاد جوانی است که اینک، در ابتدای قرن بیست و یکم، میکوشد عناصری از هر دوی این رویکردها را در یک مدل کامپیوتری دقیق و باورپذیر از علم تلفیق کند. مقالهی ...
بیشتر
دو جریان عمده در فلسفهی علم قرن بیستم هر یک با ضعفهایی مواجه بودهاند. مدل منطقی علم فاقد باورپذیری روانشناختی و تاریخی است و مدل تاریخی علم فاقد دقت تحلیلی، فلسفهی کامپیوتری علم بر نهاد جوانی است که اینک، در ابتدای قرن بیست و یکم، میکوشد عناصری از هر دوی این رویکردها را در یک مدل کامپیوتری دقیق و باورپذیر از علم تلفیق کند. مقالهی حاضر ابتدا با تأکید بر آرای یکی از مهمترین پیشروان این مکتب، پاول تاگارد، به ارائهی نمایی کلی از رویکرد کامپیوتری به فلسفهی علم میپردازد، در این قسمت تلقی بنیادی این رویکرد از ماهیت ذهن، ماهیت فلسفه و روش آن و درهم تنیدگی وقیق این دیدگاه با علوم شناختی مورد بحث قرار گرفته و دستاوردهای مهم فلسفهی کامپیوتری علم در طی عمر کوتاهش معرفی شده است. مقاله سپس فهرستی از مشکلات پیشاروی تحقیقات کامپیوتری – فلسفی را ارائه کرده و به نقد و ارزیابی کاستیهای اساسی مدل کامپیوتری از علم میپردازد.
حمیدرضا آیت الهی
چکیده
با توجه به گسترش اندیشه پسامدرن در تمامی ابعاد زندگی انسان غربی، نگرشهای الهیاتی پسامدن نیز بروز یافته و اندیشمندان بسیاری را به طرح دیدگاههایی متفاوت نسبت به این نگرش واداشته است. در این مقاله، پس از بررسی خاستگاه اصلی اندیشه پسامدرن در دیدگاه کسانی همچون نیچه، هایدگر و دریدا و کلیدهای اصلی فکر آنها، نگرشهای مختلف و متنوع الهیات ...
بیشتر
با توجه به گسترش اندیشه پسامدرن در تمامی ابعاد زندگی انسان غربی، نگرشهای الهیاتی پسامدن نیز بروز یافته و اندیشمندان بسیاری را به طرح دیدگاههایی متفاوت نسبت به این نگرش واداشته است. در این مقاله، پس از بررسی خاستگاه اصلی اندیشه پسامدرن در دیدگاه کسانی همچون نیچه، هایدگر و دریدا و کلیدهای اصلی فکر آنها، نگرشهای مختلف و متنوع الهیات پسامدرن در چهار جریان عمده که متأثر از خاستگاههای متفاوت هستند باز نمود و ارائه شده است. این چهار جریان متعلق به تایلور، گریفین، ماریون و الهیات سلبی عرفانی مورد توجه هارت هستند که سایر نگرشها را به نحوی در خود منطوی دارند. سپس با ارزیابی بنیادهای فکری الهیات پسامدرن، خاستگاه غربی و پیشینه مسیحی آن بازنموده شده و در پژوهش نهایی، نسبت این نگرش با الهیات اسلامی بررسی شده است.
سیدهدایت سجادی
چکیده
مسئله تعین ناقص، از مسائل مهم در فلسفه علم محسوب میشود که در حوزه انتخاب میان نظریههای هم ارز رخ مینماید. در این مقاله ضمن توصیف هم ارزی، از چهار جنبه منطقی، بینهای، نظری و تجربی، سه قرائت متفاوت – ضعیف، قوی و قویتر – از تعین ناقص بیان گردیده است. همچنین با فرض رخ دادن هر کدام از بیانهای تعین ناقص در عرصه انتخاب میان نظریههای ...
بیشتر
مسئله تعین ناقص، از مسائل مهم در فلسفه علم محسوب میشود که در حوزه انتخاب میان نظریههای هم ارز رخ مینماید. در این مقاله ضمن توصیف هم ارزی، از چهار جنبه منطقی، بینهای، نظری و تجربی، سه قرائت متفاوت – ضعیف، قوی و قویتر – از تعین ناقص بیان گردیده است. همچنین با فرض رخ دادن هر کدام از بیانهای تعین ناقص در عرصه انتخاب میان نظریههای علم تجربی، رویکردهای مناسبی را که در هر حالت بایستی برگرفته شود، مورد بررسی قرار گرفته است. مبتنی بر تاریخ علم و همچنین به شیوه مستدل، نشان داده شده است که در بیابانهای ضعیف و قوی تعین ناقص – که امکان رخداد آنها در وضعیت واقعی علم بیشتر است، میتوان با استناد به مزیتهایی همچون «ثمربخشی نظریه» به انتخاب یک نظریه از میان هم ارزهایش دست زد.
روح اله رجبی؛ رضا سلیمان حشمت
چکیده
فهم منطق، امکان منطقهای جدید و همچنین فهم بنیادهای متافیزیک از لوازم فهم حقیقت زبان است. زبان همیشه بهمنزلة نظام نشانهها و برای انتقال مفاهیم مورد تعریف قرار گرفته است. هیدگر یکی از متفکرانی است که نظری ویژه در این عرصه ارائه داده است. او در «وجود و زمان»، گفتار را یکی از اوصاف اگزیستانسیل دازاین میداند و معتقد است در گفتار، ...
بیشتر
فهم منطق، امکان منطقهای جدید و همچنین فهم بنیادهای متافیزیک از لوازم فهم حقیقت زبان است. زبان همیشه بهمنزلة نظام نشانهها و برای انتقال مفاهیم مورد تعریف قرار گرفته است. هیدگر یکی از متفکرانی است که نظری ویژه در این عرصه ارائه داده است. او در «وجود و زمان»، گفتار را یکی از اوصاف اگزیستانسیل دازاین میداند و معتقد است در گفتار، پیشاپیش، فهمِ در عالم بودن آشکار گشته است. هیدگر متاخر مسئلة زبان را به صورتی بنیادیتر مورد توجه قرار میدهد و معتقد است که زبان خانه وجود است و وجود خود را در زبان آشکار میکند. دازاین، مستغرق در گفتِ وجود است و وجود، خود را در گفتار دازاین میپوشاند. دازاین با ترسآگاهی میتواند به حقیقت زبان تقرب پیدا کند. گفتِ وجود، بنیاد زبان اصیل متفکران و هنرمندان بزرگ است که بنیاد تاریخ یک قوم را رقم میزند.
مرتضی براتی؛ محمدرضا صالحی مازندرانی؛ نصرالله امامی؛ کریم لویمی مطلق
چکیده
بر مبنای نظریۀ استعارۀ ماکس بلک، واژهها در یک عبارت استعاری با یکدیگر تعامل میکنند تا معنایی تولید کنند که حاصل این تعامل است.بلک این تعامل را بهعنوان تعاملی بین چارچوب و کانون استعاره تحلیل میکند که در آن، چارچوب با ارائۀ یک بستر منحصربهفرد برای کانون، نوعی گسترش معنایی بر کلمۀ کانونی تحمیل میکند. کلمۀ کانونی نیز از این ...
بیشتر
بر مبنای نظریۀ استعارۀ ماکس بلک، واژهها در یک عبارت استعاری با یکدیگر تعامل میکنند تا معنایی تولید کنند که حاصل این تعامل است.بلک این تعامل را بهعنوان تعاملی بین چارچوب و کانون استعاره تحلیل میکند که در آن، چارچوب با ارائۀ یک بستر منحصربهفرد برای کانون، نوعی گسترش معنایی بر کلمۀ کانونی تحمیل میکند. کلمۀ کانونی نیز از این تعامل، معنای تازهای کسب میکند. نظریۀ بلک باوجود ارائۀ نکات ارزشمند، در باب مسائلی ازجمله کسب معانی جدید در استعارهها، نحوۀ عملکرد آنها و درستی یا نادرستی گزارههای استعاری پاسخ روشن و قانعکنندهای ندارد. این نوشته بر آن است تا بررسی جامع و روشنی از نظریۀ تعاملی ارائه دهد و انتقادهایی را نیز نسبت به آن بیان کند.
احمد رجبی
چکیده
هایدگر در درسگفتار تمهید برای تاریخ مفهوم زمان، نقدی درونی بر موضوع پدیدارشناسی استعلایی وارد میکند و هوسرل را متهم میسازد که پرسش از نحوة خاص وجود افعال رویآورندة آگاهی و معنای وجودرا بهطور کلی فروگذاشته است. هایدگر بهواسطة این نقد، با بازگشت به مبدأ پدیدارشناسی؛ یعنی چرخش از رویکرد طبیعی به رویکرد استعلایی پدیدارشناسانه، ...
بیشتر
هایدگر در درسگفتار تمهید برای تاریخ مفهوم زمان، نقدی درونی بر موضوع پدیدارشناسی استعلایی وارد میکند و هوسرل را متهم میسازد که پرسش از نحوة خاص وجود افعال رویآورندة آگاهی و معنای وجودرا بهطور کلی فروگذاشته است. هایدگر بهواسطة این نقد، با بازگشت به مبدأ پدیدارشناسی؛ یعنی چرخش از رویکرد طبیعی به رویکرد استعلایی پدیدارشناسانه، به فهم خاص خویش از موضوع پدیدارشناسی؛ یعنی دازاین راه میبرد. در مسیر تفسیر این نوشتار نشان داده خواهد شد که هایدگر، بر خلاف فهم مشهور، نه تنها منکر چرخش استعلایی هوسرل و مسیر اپوخه و تقلیلها نیست، بلکه برعکس به معنای خاصی، هم اپوخه و هم تقلیل استعلایی را میپذیرد؛ بدین معنا که اطلاقِ سوژة استعلاییِ مطلق را چنان ریشهای میکند که مبدأیت رویکرد طبیعی هوسرل حذف میشود و تمایز میان وجود انسان با سوژة مطلق نیز از میان میرود. بدین ترتیب، دازاین، به نحو خاصی در جایگاه سوژة مطلق، به نحو توأمان در اطلاق و تناهیِ انضمامیِ آن قرار میگیرد.
سید احمد حسینی
چکیده
در مورد جایگاه علمالنفس در نظام علم شناختی ارسطو دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه نخست که نظریه رایج و غالب است میگوید نفسشناسی علمی طبیعی است. این دیدگاه بیشتر بر ارتباط وثیق نفس و بدن از نظر ارسطو تأکید دارد. دیدگاه دوم بر آن است که علمالنفس دو بخش دارد و بخشی از آن در طبیعیات و بخش دیگر در الهیات بررسی میشود. از نگاه این نظریه، نفوس ...
بیشتر
در مورد جایگاه علمالنفس در نظام علم شناختی ارسطو دو دیدگاه وجود دارد. دیدگاه نخست که نظریه رایج و غالب است میگوید نفسشناسی علمی طبیعی است. این دیدگاه بیشتر بر ارتباط وثیق نفس و بدن از نظر ارسطو تأکید دارد. دیدگاه دوم بر آن است که علمالنفس دو بخش دارد و بخشی از آن در طبیعیات و بخش دیگر در الهیات بررسی میشود. از نگاه این نظریه، نفوس مادی در طبیعیات بررسی میشوند و نفوس مجرد در الهیات. با آنکه هر دو این نظریات شواهدی را در آثار ارسطو مییابند، این مقاله به نقد آنها میپردازد و نشان میدهد که چگونه با آنکه ظاهر عبارات ارسطو آنها را تقویت میکند اما با دقت بیشتر معلوم میشود که اتفاقا بر اساس مبانی ارسطو نمیتوان جایگاه حقیقی علمالنفس را در طبیعیات دانست.
محمدعلی عاشوری کیسمی؛ مریم پرویزی
چکیده
حباب معرفتی و اتاق بازتاب دو پدیده دوران پسا-حقیقت هستند که در آنها دانش علمی انکار میشود. تای نوین معتقد است این پدیدهها دانش علمی را با طرد و بیاعتمادی به آن انکار میکنند. هدف از پژوهش حاضر این است که راهکاری برای تمیز میان دانش علمی و دانش درون این جوامع به دست آورده تا امکان خروج از آنها میسر شود. به این منظور، با استفاده ...
بیشتر
حباب معرفتی و اتاق بازتاب دو پدیده دوران پسا-حقیقت هستند که در آنها دانش علمی انکار میشود. تای نوین معتقد است این پدیدهها دانش علمی را با طرد و بیاعتمادی به آن انکار میکنند. هدف از پژوهش حاضر این است که راهکاری برای تمیز میان دانش علمی و دانش درون این جوامع به دست آورده تا امکان خروج از آنها میسر شود. به این منظور، با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی ابتدا به تبیین این دو پدیده و بررسی راهکار ارائهشده برای خروج از آنها پرداخته و ایرادات این راهکارها را نمایان میسازیم. سپس نظریه نظاممندی دانش علمی هوینینگن-هون معرفی خواهد شد که بر اساس آن یک در موضوع مشترک، دانش علمی در ابعاد توصیف، توضیح، پیشبینی، دفاع از ادعاهای دانش، گفتمان انتقادی، پیوند معرفتی، ایدهآل کامل بودن، تولید دانش و بازنمایی دانش، نظاممندتر از دانش روزمره است. مطابق این نظریه، نظاممندی به این معنا است که دانش علمی تصادفی، دلخواهانه، بدون برنامه، بدون نظم و ترتیب نبوده و روشمند (متدولوژیک) است. در بخش پایانی به بحث و بررسی استفاده از نظریه نظاممندی در پدیدههای ذکرشده میپردازیم. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد نظریه نظاممندی بدون آنکه به دام ایرادات راهکار نوین بیافتد، قادر است به عامل معرفتی کمک کند میان دانش علمی و دانش روزمره تمیز داده و امکان خروج از آنها را پدید میآورد.
فلسفه
عبداله امینی
چکیده
جان دیویی یکی از صاحبنظران مهم حوزۀ تعلیم و تربیت دورۀ معاصر است که برخی از آموزههای او امروزه به بخشی از بدنۀ نظامهای آموزشی در سطح جهان بدل شده است. ازآنجاکه تعلیم و تربیت بخشی جداییناپذیر از ساختار هر جامعهای است، هرگونه ضعف در آن موجب تضعیف فرهنگ آن جامعه خواهد شد. نظامهای آموزشی گذشته عمدتاً بر ابعاد فکری، اخلاقی و دینی ...
بیشتر
جان دیویی یکی از صاحبنظران مهم حوزۀ تعلیم و تربیت دورۀ معاصر است که برخی از آموزههای او امروزه به بخشی از بدنۀ نظامهای آموزشی در سطح جهان بدل شده است. ازآنجاکه تعلیم و تربیت بخشی جداییناپذیر از ساختار هر جامعهای است، هرگونه ضعف در آن موجب تضعیف فرهنگ آن جامعه خواهد شد. نظامهای آموزشی گذشته عمدتاً بر ابعاد فکری، اخلاقی و دینی در امر آموزش تأکید داشتند، اما امروزه توجه به ابعاد دیگری ازجمله بُعد زیباشناختی، انتقادی و خلاق بهعنوان یک ضرورت نگریسته میشود. دلیلش این است که نگرش زیباشناختی و هنری در کنار سایر رویکردها میتواند جهان و پدیدارهای آن را به نحو متفاوت برای ما بازنمایاند و امکان تجربۀ دیگرگون آنها را برای ما فراهم سازد. لذا در کنار پرورش زمینههای فکری و اخلاقی بر «تربیت زیباشناختی» هم تأکید میشود. مسئلۀ اصلی در مورد این نوع تربیت این است که برخی تنها آن را بر اساس منظر نبوغ نگریستهاند و برخی هم بر اساس منظر ذوق؛ درحالیکه تربیت زیباشناختی توأمان شامل هر دو منظر میشود. درنتیجه، هر نظام آموزشی موفق بایستی هم به پرورش قوۀ تخیل و بُعد خلاق ذهن کودک توجه کند و هم به پرورش قوۀ ذوق جهت ادراک و ارزیابی امور و آثار زیبا اهتمام ورزد. در کتاب «هنر بهمنزلۀ تجربه» اثر دیویی توجه به هر دو منظر دیده میشود، بر همین مبنا ما ضمن مرور مباحث مربوط به زیباشناسی و مؤلفههای تربیت زیباشناختی، بهطور خاص به بازخوانی بخشی از اثر مذکور با محوریت تربیت زیباشناختی (بر اساس منظر نبوغ و منظر ذوق) خواهیم پرداخت.
زینب ابوالقاسمی دهاقانی؛ محمد سعیدی مهر
دوره 11، شماره 43 ، مهر 1394، ، صفحه 25-42
چکیده
اصل انتقال ضرورت (transfer of necessity) (پیامد امری ضروری، خودش نیز ضروری است)، رکن استدلال پیامد (consequent argument) که باور به ناسازگاری ارادة آزاد با تعیّن علّی (determinism)را موجّه می کند؛ به حساب میآید. ثبات جریانات علّی حاکم بر پدیدههای طبیعی و گذشتة اجتنابناپذیر به ضمیمة اصل انتقال ضرورت ما را به این نتیجه میرساند که تمام رخدادهای ...
بیشتر
اصل انتقال ضرورت (transfer of necessity) (پیامد امری ضروری، خودش نیز ضروری است)، رکن استدلال پیامد (consequent argument) که باور به ناسازگاری ارادة آزاد با تعیّن علّی (determinism)را موجّه می کند؛ به حساب میآید. ثبات جریانات علّی حاکم بر پدیدههای طبیعی و گذشتة اجتنابناپذیر به ضمیمة اصل انتقال ضرورت ما را به این نتیجه میرساند که تمام رخدادهای زمان حال از جمله آنچه رفتار اختیاری انسان مینامیم، متعیّن و اجتناب ناپذیرند. مقالة حاضر با توجه به نقش اصل انتقال ضرورت در ناسازگارباوری به بررسی این اصل می پردازد. به همین منظور ابتدا با تبیین تعیّن انگاری به طرح استدلال پیامد میپردازیم. سپس با بررسی معنای مورد نظر ناسازگار باوران از ضرورت به سراغ اصل انتقال ضرورت میرویم و در نهایت نشان خواهیم داد که این اصل تا چه میزان در مقابل مثالهای نقضی که به آن وارد میشود تاب میآورد و با چه تفسیری توان پاسخگویی داشته و مورد اعتناء است.
مجتبی اعتمادی نیا
دوره 12، شماره 45 ، فروردین 1395، ، صفحه 25-46
چکیده
«هرم بزرگ هستی»، بنیادیترین طرح وجودشناختی اندیشۀ سنتی است که بر اساس آن، هستی، مرکب از زنجیرۀ عظیمی از پیوندهای متوالی انگاشته میشود که در نظمی سلسله مراتبی، از ناقصترین موجود تا کاملترین آنها تداوم یافته است. قرائتهای گوناگون از این طرح وجودشناختی که بر اساس تلقیهای متفاوت از وجود و مراتب آن قوام یافته، به تلویح ...
بیشتر
«هرم بزرگ هستی»، بنیادیترین طرح وجودشناختی اندیشۀ سنتی است که بر اساس آن، هستی، مرکب از زنجیرۀ عظیمی از پیوندهای متوالی انگاشته میشود که در نظمی سلسله مراتبی، از ناقصترین موجود تا کاملترین آنها تداوم یافته است. قرائتهای گوناگون از این طرح وجودشناختی که بر اساس تلقیهای متفاوت از وجود و مراتب آن قوام یافته، به تلویح و یا به تصریح پیشفرض همۀ نظامهای اسطورهای، فلسفی، دینی، سیاسی و اجتماعی در دوران پیشمدرن بوده است. هرم بزرگ هستی، در اغلب تمدنهای پیشمدرن، به مثابۀ نماد نظم کیهانی، نمایانگر سیری نزولی است که از رأس هرم، رو به سوی قاعدۀ آن، پدید آورنده جهانی غیرمادی و آنگاه مادی است. این سیر نزولی، در عین حال که لطافت محض را به تدریج به غلظت و سختی بدل میکند، از وحدت محض رو به سوی کثرت، از عدم تعین رو به سوی تعین، از مطلق به نسبی و از ساحت عریان وجود رو به سوی استتار آن در حرکت است. نگارنده در این مقاله، به منظور ارائه تصویری روشن از جایگاه و نحوه نشر باور به هرم بزرگ هستی در بستر تاریخ اندیشه و تمدن بشری در دوران پیشامدرن، نخست به نحوی کاملاً مختصر به جایگاه و نحوۀ تلقی مهمترین آیینها و مکتبهای اندیشگی شرق در این باره خواهد پرداخت و آنگاه ردپای تلقی سلسلهمراتبی از هستی را در بستر اندیشۀ غربی پی خواهد گرفت و در نهایت به نحوۀ نگرش طلایهداران سه مکتب اصلی فلسفه در تمدن اسلامی یعنی ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا در باب هرم بزرگ هستی خواهد پرداخت تا از این رهگذر، به تحلیلی جامع از نقش و جایگاه هرم بزرگ هستی در برقرای نظم کیهانی در اندیشۀ انسان دوران پیشامدرن دست یابد.
مهین عرب
چکیده
بیشک یکی از ارکان دین ولایت است، تا آنجا که اعتقاد به ولایت باطن دین و سرّ قبول عبادات تلقی شده است و منقول است که: «لا تقبل الاعمال الا بالولایه». در عرفان اسلامی ولایت باطن و رکن جمیع کمالات انسانی و سرآغاز رسیدن به مراتب عالی کمال است. هجویری، عارف بزرگ، در اهمیت ولایت گفته است: «بدان که قاعده و اساس طریقت و معرفت حقّ جمله ...
بیشتر
بیشک یکی از ارکان دین ولایت است، تا آنجا که اعتقاد به ولایت باطن دین و سرّ قبول عبادات تلقی شده است و منقول است که: «لا تقبل الاعمال الا بالولایه». در عرفان اسلامی ولایت باطن و رکن جمیع کمالات انسانی و سرآغاز رسیدن به مراتب عالی کمال است. هجویری، عارف بزرگ، در اهمیت ولایت گفته است: «بدان که قاعده و اساس طریقت و معرفت حقّ جمله بر ولایت و اثبات آن است.» (کشف المحجوب،1382، ص 265). بر اساس نصوص شریفه، بالاترین درجۀ ولایت فقط از آن حقّ تعالی است: « انما ولیکم الله ... »، و سایر ولایات جلوهای است ساری از این چشمۀ ازلی. اگر چه در شاخههای مختلف علوم اسلامی بحثهای مستوفایی در باب ولایت صورت گرفته است، لیکن در این میان یکی از مهمترین مباحث بدیع، بهویژه از دیدگاه عرفانی، مبحث خاتمیت ولایت است که هنوز هم محل مناقشه و معرکۀ آراء اهل ذوق و صاحب نظران میباشد. در این مقاله پس از بررسی گذرای معنا و مراتب ولایت، آراء ابن عربی خصوصاً در مبحث ختم ولایت و خاتم الاولیاء به اجمال نقد و بررسی و سپس با تکیه بر نقل، تأکید مجددی بر اعتقادات ولایی شیعی میشود.
اصغر واعضی؛ اسماعیل قاعدی
چکیده
هرمنوتیک مدرن با تلاشهای شلایرماخر برای گسترش حوزة هرمنوتیک آغاز شد. او سوء فهم را امری طبیعی قلمداد کرد و با اذعان به تداول و اجتنابناپذیر بودن آن نتیجه گرفت که فهم همواره معادل تفسیر است. از نظر وی هر کنش فهم متضمن دو گونه تفسیر، تفسیر دستوری و تفسیر فنی یا روانشناختی است. تفسیر دستوری به بررسی کارکردها و مؤلفههای زبانی متن ...
بیشتر
هرمنوتیک مدرن با تلاشهای شلایرماخر برای گسترش حوزة هرمنوتیک آغاز شد. او سوء فهم را امری طبیعی قلمداد کرد و با اذعان به تداول و اجتنابناپذیر بودن آن نتیجه گرفت که فهم همواره معادل تفسیر است. از نظر وی هر کنش فهم متضمن دو گونه تفسیر، تفسیر دستوری و تفسیر فنی یا روانشناختی است. تفسیر دستوری به بررسی کارکردها و مؤلفههای زبانی متن میپردازد، در حالیکه در تفسیر فنی، متن بهمثابۀ تجلی فردیت مؤلف و با توجه به رفتار خاص او با زبان، مورد مداقه قرار میگیرد. شلایرماخر معتقد است در هر یک از این دو حیطه، کنش فهم و تفسیر طی یک فرآیند دوری موسوم به دور هرمنوتیکی و از طریق حرکت ارجاعی مکرر انجام میشود. جوانب این حرکت در تفسیر دستوری همان عناصر مادی متن، یعنی جزء و کل هستند اما در تفسیر فنی، تفرد مؤلف نیز وارد چرخة فهم میشود. با این وجود، فهم تفرد مؤلف تنها هنگامی میسر است که مفسر از طریق حدس و بر اساس مقایسه با خود به دنیای ذهنی او راه یابد.
زهرا زواریان؛ بیژن عبدالکریمی
چکیده
زبان در «هرمنوتیک فلسفی» جایگاه ویژهای دارد. تجربة زندگی انسان، ساحتی از بودن در جهاناست که تنها بهواسطة «زبان» قابل شناسایی است. زبان واسطهای است که «فهم» در آن تحقق مییابد. هر فهمی تأویل است و هر تأویلی در چارچوب زبان شکل میگیرد. از نظر گادامر، حقیقت امری است که در واقعه فهم بر ما آشکار میشود و این ظهور ...
بیشتر
زبان در «هرمنوتیک فلسفی» جایگاه ویژهای دارد. تجربة زندگی انسان، ساحتی از بودن در جهاناست که تنها بهواسطة «زبان» قابل شناسایی است. زبان واسطهای است که «فهم» در آن تحقق مییابد. هر فهمی تأویل است و هر تأویلی در چارچوب زبان شکل میگیرد. از نظر گادامر، حقیقت امری است که در واقعه فهم بر ما آشکار میشود و این ظهور بیش از هرچیز، متکی بر حالت گشودگی و گفتگوگرانه است. رابطة زبان با هستی، رابطهای آینهای و انعکاسی است. زبان ذاتاً ساختاری «تأملی» دارد و در بیان و گفتار به »وجود» این امکان را میدهد که خود را به ظهور رساند. از دیدگاه گادامر، شعر و تفکر همپای یکدیگرند. شعر ساحتی است که در آن تفکر، شاعرانه میشود. شاعر از راه همدلی و رهاشدگی شاعرانه، توانایی شنیدن ندای وجود را حاصل میکند و به ذات وجود نزدیک میشود. عنصر مشترک میان شاعر و متفکر، ضمن همدلی آنها با وجود، مشارکت ایشان در امر زبان است. آنها خود را در زبان منکشف میسازند. گویی هستی، فقط از راه زبان است که در تفکرِ شاعرانه و شعرِ متفکرانه خود را آشکار میکند. اما سخن بر این است که این ظهور چگونه اتفاق میافتد؟ تأویلگر یا مفسّر چطور میتواند به فهم شعر نزدیک شود؟ آیا فهم از طریق روش امکانپذیر است یا گادامر نحوة دیگری برای تأویل پیشنهاد میکند؟ این مقاله تلاش میکند به شرح دیدگاه گادامر در باب نسبت فهم و حقیقت، رابطة زبان و وجود و نیز رابطة شعر و تأویل آن بپردازد.
محمدرضا طهماسبی
چکیده
از اواسط قرن بیستم و به دنبال رشد چشمگیر علوم رایانهای این تصور پدید آمد که میتوان با ابزارهای فیزیکی و روشهای مطرح در فیزیک و علوم رایانهای هوش انسانی را بهطور مصنوعی بازسازی کرد. هنگامیکه در دهه 1950 میلادی ماشینهای محاسبه گر کارآیی زیادی از خود نشان دادند، تحقیقات در جهت ساخت ماشینهای هوشمند آغاز گردید؛ از آن زمان تاکنون ...
بیشتر
از اواسط قرن بیستم و به دنبال رشد چشمگیر علوم رایانهای این تصور پدید آمد که میتوان با ابزارهای فیزیکی و روشهای مطرح در فیزیک و علوم رایانهای هوش انسانی را بهطور مصنوعی بازسازی کرد. هنگامیکه در دهه 1950 میلادی ماشینهای محاسبه گر کارآیی زیادی از خود نشان دادند، تحقیقات در جهت ساخت ماشینهای هوشمند آغاز گردید؛ از آن زمان تاکنون با انجام تحقیقات فیزیکی و رایانهای تلاشهای وسیعی در این جهت صورت گرفته است. پس از گذشت چند سال از آغاز این تحقیقات، اندک اندک امکان یا عدم امکان ساخت هوش مصنوعی به مسئلهای تبدیل شد که فیلسوفان را به سوی خود خواند افت و خیزهایی که در زمینه ساخت ماشینهای هوشمند پدید آمد و نیز بحثهای فلسفی در این باب، سبب شد تا عقاید مختلفی در خصوص هوش مصنوعی میان فیلسوفان بروز پیدا کند. بهطور کلی تاکنون دو رهیافت عمده در ساخت هوش مصنوعی توسط دانشمندان به کار گرفته شده است. این دو رهیافت در طول چند دههای که از تاریخ هوش مصنوعی میگذرد پا به پای هم حرکت کرده و هر یک در مراحل افت و خیزهای خاص خود را داشتهاند. هر یک از این رهیافتها تلقی خاصی از ذهن انسان و نحوه کارکرد آن دارد و با توجه به این دیدگاه تلاش میکند تا ماشین را براساس این تلقی از ذهن بشر، بسازد همچنین هر کدام از این رهیافتها به یک دیدگاه فلسفی متمایز از دیگری متکی است که در بنیان آن جای دارد. در واقع هر رهیافتی مسبوق به یک نگاه کلان فلسفی به مقوله معرفت و ذهن انسان است. این دو رهیافت را میتوان نشانه گرایی و پیوند گرایی نام نهاد. در این نوشته تلاش شده است تا این رهیافتها براساس نگاه فلسفیای که در بن هر کدام نهفته است، مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد.
محمدعلی عباسیان
چکیده
سنت حاکم بر معرفت شناسی مدعی است که شواهد یا دلایل معرفتی، یعنی شواهد یا دلایلی که باعث میشوند شخص با تکیه بر آنها به اعتقاد به قضیهای صادق رهنمون شود، برای توجیه اعتقاد و تبیین علم قضیهای شخص کافی هستند. اما به نظر این جانب وجود مشکلی ویرانگر در معرفت شناسی، به نام «مشکل گتیه»، حاکی از آن است که ملاحظه شواهد و دلایل معرفتی ...
بیشتر
سنت حاکم بر معرفت شناسی مدعی است که شواهد یا دلایل معرفتی، یعنی شواهد یا دلایلی که باعث میشوند شخص با تکیه بر آنها به اعتقاد به قضیهای صادق رهنمون شود، برای توجیه اعتقاد و تبیین علم قضیهای شخص کافی هستند. اما به نظر این جانب وجود مشکلی ویرانگر در معرفت شناسی، به نام «مشکل گتیه»، حاکی از آن است که ملاحظه شواهد و دلایل معرفتی صرف و تکیه بر آنها، به تنهایی برای توجیه اعتقاد و تبیین علم قضیهای کافی نیست. و همانگونه که ناخودآگاه مورد اذعان معرفت شناسی رایج قرار گرفته است، اصول روانشناختی – جامعه شناختی عمل شناسی نقشی غیرقابل انکار در تقویم و تنظیم رفتار معرفتی فرد به عهده دارند. این بدان معنی است که معرفت شناسی وابسته، و حتی نیازمند، عمل شناسی است.