مقاله پژوهشی
ابراهیم دانش؛ فرامرز جلالت
چکیده
یکی از راههای علمی بررسی تعاملات ادبی و فرهنگی ملل، بررسی میزان و نحوة حضور بینامتنی عناصر زبانی، فرهنگی و اندیشگانی آنها در متون ادبی یکدیگر است. مطالعة بینامتنی متون ادبی ایران و یونان باستان میتواند میزان و نحوة دادوستد ادبی، فکری و فرهنگی آنها را بهخوبی نشان دهد. از مهمترین جلوههای مراودات فرهنگی ایران و یونان، تجلّی ...
بیشتر
یکی از راههای علمی بررسی تعاملات ادبی و فرهنگی ملل، بررسی میزان و نحوة حضور بینامتنی عناصر زبانی، فرهنگی و اندیشگانی آنها در متون ادبی یکدیگر است. مطالعة بینامتنی متون ادبی ایران و یونان باستان میتواند میزان و نحوة دادوستد ادبی، فکری و فرهنگی آنها را بهخوبی نشان دهد. از مهمترین جلوههای مراودات فرهنگی ایران و یونان، تجلّی آراء تربیتی، اخلاقی و اجتماعی حکمای یونان باستان در قابوسنامه است. این مقاله به روش توصیفی-تطبیقی تعاملات بینامتنی قابوسنامه را با استناد به شواهد متعدد و متنوّع، بر اساس نظریّة ژرار ژنت تحلیل کرده، به این نتایج دستیافتهاست که کثرتِ موضوعات اخلاقی و اجتماعی مأخوذ از حکمای یونان باستان در قابوسنامه، گویای اهمیّت اخلاق در سعادت فردی و اجتماعی حکمای یونان باستان و توجّه ادبای ایران به این سرزمین بهعنوان یکی از خاستگاههای مهم دموکراسی جهان است. توجّه بارز عنصرالمعالی به حکمت افلاطون ناشی از تفکّر آرمانشهری وی در تألیف قابوسنامه تحت تأثیر آموزههای یونان باستان و معارف تمدّنهای گوناگون بشر است. بسامد بالای بینامتنیّت ضمنی، بهویژه ترجمة هنری و تلمیح، متناسب با حیثیت ادبی والای قابوسنامه و فراوانی بینامتنیّت صریح، بهویژه نقلقول و ارسالالمثل، نشان امانتداری، اندوختة فراوان حکمی و حافظة قوی عنصرالمعالی و استناد آشکار وی به حکمای یونان برای اقناع و ترغیب مخاطب است.
مقاله پژوهشی
فلسفه
محمدعلی عاشوری کیسمی
چکیده
هدف از این پژوهش نقد به رویکردی است که راهکار برطرف شدن چالشهایِ اخلاقیِ هوشِ مصنوعیِ را محدود به طراحی و اصلاحات فنی میداند. برخی پژوهشگران چالشهای اخلاقی در هوش مصنوعی را همگرا تلقی میکنند و معتقدند این چالشها همانطور که با ظهور سیستم هوش مصنوعی پدید آمدند، با پیشرفت و اصلاحات فنی آن مرتفع خواهند شد. در مباحثِ اخلاقِ هوش ...
بیشتر
هدف از این پژوهش نقد به رویکردی است که راهکار برطرف شدن چالشهایِ اخلاقیِ هوشِ مصنوعیِ را محدود به طراحی و اصلاحات فنی میداند. برخی پژوهشگران چالشهای اخلاقی در هوش مصنوعی را همگرا تلقی میکنند و معتقدند این چالشها همانطور که با ظهور سیستم هوش مصنوعی پدید آمدند، با پیشرفت و اصلاحات فنی آن مرتفع خواهند شد. در مباحثِ اخلاقِ هوش مصنوعی، موضوعاتی همچون حفاظت از حریم خصوصی و شفافیت در بیشتر پژوهشها مورد توجه قرار گرفته است. در پژوهش حاضر با استفاده از روشِ تحلیلی-انتقادی، همگرایی میان شفافیت و حریم خصوصی در سیستمهای یادگیری ماشین بررسی شده و رویکردی که رفع چالشهای اخلاقی را به طراحی هوش مصنوعی محدود میداند به نقد گذاشته شده است. نتایج این بررسی نشان میدهد که همگرایی میان چالشهای اخلاقی هوش مصنوعی وجود ندارد. همچنین با مطرح کردن سه چالش کمیسازی، محدودیتهای تکنیکی و مباحث فرااخلاقی به نقد رویکردهایی که تنها بر طراحی و اصلاحات فنی متکی هستند پرداخته شد. نتایج این بخش نشان میدهد که نمیتوان تنها با تکیه بر طراحی، به چالشهای اخلاقی در هوش مصنوعی پاسخ داد و نیاز به استفاده از سایر روشها مانند قانونگذاری و یا پیشرفت در سایر علوم در کنار توجه به طراحی وجود دارد.
مقاله پژوهشی
فلسفه
محمد سعید عبداللهی؛ محسن جوادی؛ محمد لگنهاوسن
چکیده
ویتگنشتاین در تاملات خویش در باب یقین و تحلیلهای معرفت شناسانهاش، سخن از گزارههایی به میان میآورد که آنها را «گزارههای لولایی» مینامد. این گزارهها چه نقشی در نظام معرفتی ویتگنشتاین دارند؟ چه ویژگی هایی دارند و چند گونه اند؟ تفاوت و یا شباهت آنها با دیگر گزارههای قطعی مانند گزارههای ریاضی در چیست؟ موارد یاد شده ...
بیشتر
ویتگنشتاین در تاملات خویش در باب یقین و تحلیلهای معرفت شناسانهاش، سخن از گزارههایی به میان میآورد که آنها را «گزارههای لولایی» مینامد. این گزارهها چه نقشی در نظام معرفتی ویتگنشتاین دارند؟ چه ویژگی هایی دارند و چند گونه اند؟ تفاوت و یا شباهت آنها با دیگر گزارههای قطعی مانند گزارههای ریاضی در چیست؟ موارد یاد شده پارهای از پرسش هایی است که در این نوشتار بدانها می پردازیم. به باور ویتگنشتاین زمانی که به این گزارهها می رسیم، شک معنای خود را از دست میدهد. این گزارهها همچون لولاهایی هستند که باورهای ما گرد آن میچرخند. گزارههای لولایی معرفت بخش نیستند اما زیربنای معرفت را می سازند. آنها از سنخ گزارههای معمولی نیستند چراکه ویژگی هایی مانند دانستنی بودن، موجه یا ناموجه بودن، درست یا نادرست بودن را بر نمیتابند. این گزاره ها خود معیار صدق و کذب اند. در این مقاله پس از روشن ساختن مفهوم گزارههای لولایی، به برشمردن انواع مختلف آنها و بررسی ادعاهای ویتگنشتاین در باب گزاره ها خواهیم پرداخت. همچنین سعی در نشان دادن منظور ویتگنشتاین از طرح چنین گزارههایی داشته و در نهایت نیز تلاش میکنیم دیدگاه او را با عیار نقد بسنجیم.
مقاله پژوهشی
فلسفه
افشین علیخانی دهقی؛ محمد مشکات؛ محمد جواد صافیان
چکیده
هگل در پدیدارشناسی روح میکوشد این دعوی خود را به روشنی تبیین کند که آنچه او آن را نظام علم میخواند تنها میبایست از طریق «زندگی مفهوم» سامان پیدا کند. در این مقاله تلاش خواهیم کرد نشان دهیم که اولاً هگل در پدیدارشناسی روح چه نقشی برای مفهوم قائل است، ثانیاً کاربست این واژه در این کتاب را بررسی کرده و از این خواهیم گفت که هگل ...
بیشتر
هگل در پدیدارشناسی روح میکوشد این دعوی خود را به روشنی تبیین کند که آنچه او آن را نظام علم میخواند تنها میبایست از طریق «زندگی مفهوم» سامان پیدا کند. در این مقاله تلاش خواهیم کرد نشان دهیم که اولاً هگل در پدیدارشناسی روح چه نقشی برای مفهوم قائل است، ثانیاً کاربست این واژه در این کتاب را بررسی کرده و از این خواهیم گفت که هگل در آن چه معانیای از این واژه مراد میکند، ثالثاً این مسئله را بررسی خواهیم کرد که مفهوم مورد نظر او چگونه از حدودی که کانت برای مفهوم قائل است برمیگذرد و در پایان با اشاره به تفاسیر پیپین، هولگیت و استرن، تلاش خواهیم کرد نشان دهیم که بر خلاف تصورات غالب در هگلپژوهی معاصر، آنچه در بخش دانش مطلق پدیدارشناسی روح روی میدهد، نه چنان که هولگیت میپندارد بیبنیان شدن یقین آگاهی به خود است و نه حتی به اطلاق رسیدن آگاهی، بلکه در این بخش، این مفهوم است که به اطلاق میرسد.
مقاله پژوهشی
فلسفه
اسدالله فلاحی
چکیده
تفکیک منطق قضایای حقیقیه و خارجیه با تاریخ منطق در جهان اسلام ناسازگار است چرا که منطقدانان سینوی در مبحث احکام قضایا، روابط قضایای حقیقیه با قضایای خارجیه را بررسی کردهاند چنان که در مبحث قیاس، به بحث از اختلاط قضایای حقیقیه و خارجیه پرداختهاند و آشکار است که بیان روابط و اختلاطات تعدادی از قضایا در دو منطق مختلف ممکن نیست و ...
بیشتر
تفکیک منطق قضایای حقیقیه و خارجیه با تاریخ منطق در جهان اسلام ناسازگار است چرا که منطقدانان سینوی در مبحث احکام قضایا، روابط قضایای حقیقیه با قضایای خارجیه را بررسی کردهاند چنان که در مبحث قیاس، به بحث از اختلاط قضایای حقیقیه و خارجیه پرداختهاند و آشکار است که بیان روابط و اختلاطات تعدادی از قضایا در دو منطق مختلف ممکن نیست و لازم است که در یک منطق واحد انجام گیرد. برای برون رفت از این مشکل، به نظر میرسد که زبان و نظریة برهان منطقهای کلاسیک و آزاد محمولها را باید به گونهای تقویت کرد که از عهدة بیان و اثبات احکام، روابط و اختلاطهای قضایای حقیقیه و خارجیه برآید. برای این منظور، دست کم سه راه به نظر میرسد: نخست تلفیق منطق کلاسیک و آزاد محمولها، دوم: تقویت منطق کلاسیک محمولها با افزودن محمول «وجود خارجی» و سوم: تقویت منطق آزاد محمولها با افزودن «منطق موجهات». خواهیم دید که روش نخست موفقیتآمیز است و در روش دوم، با تقویت منطق کلاسیک محمولها میتوان قضایای خارجیه را بر حسب قضایای حقیقیه تعریف کرد ولی در روش سوم، با تقویت منطق آزاد محمولها نمیتوان قضایای حقیقیه را بر حسب قضایای خارجیه تعریف نمود. با توجه به این، نتیجه خواهم گرفت که رویکرد موجهاتی در تحلیل قضایای حقیقیه و خارجیه به شیوهای که پیش از این به کار گرفته میشده ناقص یا نادقیق بوده و باید بر اساس یکی از دو روش نخست ارائه شده در این مقاله، تدقیق و تکمیل شود.
مقاله پژوهشی
فلسفه
حانیه سادات زنده باد؛ محمد منصور فلامکی؛ عبدالکریم رشیدیان؛ شادی عزیزی
چکیده
خانه ها و موزه ها راویان مشترکی از جنس خاطره اند. بر خلاف سناریو ی هویّت مدرن که بدن را عاری از هرگونه خاطره ی فضایی می خواهد، فضا سازی در خانه ها به مثابه موزه ها مستعد گشایشی جهانی می باشند. این فضا مندی، حرکتی در"آستانه" است، با این قیاس که کاربران در یک موزه، انرژی ترکیب شده با فضای درونی موزه را امتداد می دهند. موزه بالذّات، آستانه ...
بیشتر
خانه ها و موزه ها راویان مشترکی از جنس خاطره اند. بر خلاف سناریو ی هویّت مدرن که بدن را عاری از هرگونه خاطره ی فضایی می خواهد، فضا سازی در خانه ها به مثابه موزه ها مستعد گشایشی جهانی می باشند. این فضا مندی، حرکتی در"آستانه" است، با این قیاس که کاربران در یک موزه، انرژی ترکیب شده با فضای درونی موزه را امتداد می دهند. موزه بالذّات، آستانه است. امّا ما در خانه ها ساکن می شویم. این چالش، اغلب در موضوعات مهّم علوم انسانی با عنصری از جنس خاطره عجین می شود که در بسیاری از خاطرات، غیاب، عنصری برانگیزاننده است تا هر وقت که بتوان بازیافته و به گونه ای دگر باز-ساخته شوند. این باز-بینی در بناهای ترجمانی، با این فرض که اتمام بخشی از ناتمام های"دیگری"اند، در بستر تجارب متناقضِ فرهنگ و زبان بر ما حادث می شوند. دیگری می تواند همان مکانیّت فرهنگی باشد. واکاویِ تئوری ترجمه می تواند به بنیان نظریه های انتقادی در جامعه معماری، میان رشته با تخصص دقیق فلسفی، وسعت فهم دهد. هدف از انجام این پژوهش، به روش ساختارگشایی دریدایی، قیاس تحلیلی یک متن اصیل و ترجمه شده با محوریت زبانشناسی است. با این نگاه که هر بنای معماری می تواند یک متن نوشته شده باشد. حال با این سوال که آیا فرایند باز-سازی در معماری می تواند ترجمه ای از زبان متنیِ معماری شمرده شود؟ ریشه شناسی خاطره از نقطه نظر پل ریکور، والتر بنیامین و روش نقد ژاک دریدا بر نظریات او ادامه دهنده بحث می باشد.
مقاله پژوهشی
فلسفه
فرزاد کیانی؛ پروانه ولوی؛ سید جلال هاشمی؛ مسعود صفایی مقدم
چکیده
فیشته در فلسفه متأخرش با مبنا قراردادن خدا در مقام معیار امر اخلاق، میخواهد یک پیوندی میان اخلاق و بیلدونگ شکل دهد که باعث تعالی و شکوفایی افراد در زندگی شود. فیشته برای رهایی از ثنویت دکارتی و برخلاف اسپینوزا که جوهر همه چیز را طبیعت درنظر میگیرد، خدا یا واحد را وجود نابی میداند که با نوری که بر هستی میتاباند زندگی را در عالم ...
بیشتر
فیشته در فلسفه متأخرش با مبنا قراردادن خدا در مقام معیار امر اخلاق، میخواهد یک پیوندی میان اخلاق و بیلدونگ شکل دهد که باعث تعالی و شکوفایی افراد در زندگی شود. فیشته برای رهایی از ثنویت دکارتی و برخلاف اسپینوزا که جوهر همه چیز را طبیعت درنظر میگیرد، خدا یا واحد را وجود نابی میداند که با نوری که بر هستی میتاباند زندگی را در عالم پدیدار می-کند. درواقع برای فیشته خدا در برونشدگی خود نوری بسیط است که این نور میتواند در عین مطلق بودن زندگی و هارمونی را در هستی آشکار کند. اساساً فیشته متأخر زندگی و وحدت شکل گرفته در عالم را وابسته به خدا یا همان نور ناب میداند. درنتیجه اگر انسانها در زندگی میخواهند همانند واحد در وحدت قرار گیرند باید بهوسیله یک بیلدونگ به اتحاد برسند که محور آن امر اخلاقی است. در اصل ایجاد وحدت فراگیر و فهم خدا در مقام معیار امر اخلاقی و خالق زندگی دو رسالت اصلی انسان در فلسفه متأخر فیشته است.
مقاله پژوهشی
فلسفه
شروین مقیمی
چکیده
فلسفه سیاسی سقراطی معطوف به تربیت نفسهای مستعد برای چرخیدن به سوی بهترین شیوه زندگی، یعنی شیوه زندگی فلسفی، است. روایت افلاطونی از این شیوه زندگی، متضمن معنایی مضیّق است، به طوری که تحصیل آن، جز از رهگذر نفی اصولی شیوه زندگی سیاسی به مثابه یک شیوه زندگی با محدودیتهای طبیعی، متصوّر نیست. اما فلسفه سیاسی سقراطی، منحصر به روایت افلاطونی ...
بیشتر
فلسفه سیاسی سقراطی معطوف به تربیت نفسهای مستعد برای چرخیدن به سوی بهترین شیوه زندگی، یعنی شیوه زندگی فلسفی، است. روایت افلاطونی از این شیوه زندگی، متضمن معنایی مضیّق است، به طوری که تحصیل آن، جز از رهگذر نفی اصولی شیوه زندگی سیاسی به مثابه یک شیوه زندگی با محدودیتهای طبیعی، متصوّر نیست. اما فلسفه سیاسی سقراطی، منحصر به روایت افلاطونی نیست. ارسطو در کتاب هفتم سیاست، طرحی از فلسفه سیاسی سقراطی پی میافکند که به زعم او میتواند نارسایی روایت افلاطونی را برطرف کند. راهی که ارسطو در آنجا پیش میگیرد، توسیع معنای شیوه زندگی فلسفی به نحوی است که بتواند به مجموعهای از آموزههای تربیتی بهترین رژیم بدل گردد. به عبارت دیگر در روایت ارسطویی یک ارجاع صریح به مطلوبیّت شیوه زندگی سیاسی، در عین تامین غرض سقراطی، وجود دارد. این مقاله کوششی در جهت ایضاح این روایت و تامل در اهمّ دقایق سقراطی در کتاب هفتم سیاست ارسطو است.
مقاله پژوهشی
فلسفه
احمدرضا نورمحمدی؛ مهدی مومنینیا
چکیده
روش پژوهشی سملوایز در شناسایی علت ابتلا مادران به بیماری تب نفاس، برای چندین دهه مورد توجه فیلسوفان علم قرار گرفته است. برخی از معقولیت روش سملوایز برای مقایسهی روش شناسی علمی، و برخی از این پژوهش برای توصیف و ارزیابی استنتاج علمی استفاده کردهاند. بااینحال، برغم توجه ویژه به پژوهش سملوایز، هنوز اتفاق نظری برای توصیف روششناسی ...
بیشتر
روش پژوهشی سملوایز در شناسایی علت ابتلا مادران به بیماری تب نفاس، برای چندین دهه مورد توجه فیلسوفان علم قرار گرفته است. برخی از معقولیت روش سملوایز برای مقایسهی روش شناسی علمی، و برخی از این پژوهش برای توصیف و ارزیابی استنتاج علمی استفاده کردهاند. بااینحال، برغم توجه ویژه به پژوهش سملوایز، هنوز اتفاق نظری برای توصیف روششناسی وی وجود ندارد. در این مقاله پس از معرفی پژوهش سملوایز به این سوال چالشبرانگیز پرداختیم که آیا توصیف استنتاج از طریق بهترین تبیین لیپتون و استنتاج هولمزی بِرد در بازسازی معقول مراحل پژوهش سملوایز از کفایت لازم برخوردار است؟ آیا روش استنتاجی سملوایز در یافتن بهترین تبیین برای علت بیماری تب نفاس، با توصیف لیپتون و بِرد مطابقت دارد؟ نتایج پژوهش حاضر نشان داد، که توصیف لیپتون و بِرد در بازسازی معقول مراحل پژوهش سملوایز از کفایت لازم برخوردار نیست. زیرا توصیف آنها از مراحل پژوهش سملوایز با مستندات تاریخی سازگار نیست. بااینحال، باتوجه به رویکرد شاپباخ، استدلال کردیم که ناکارآمدی یک نمونه موردی، نشان از ناموجه بودن صورت یک استنتاج بطورکلی نخواهد بود. ازاینرو، نتیجه گرفتیم که برغم علاقهی لیپتون و بِرد، پژوهش سملوایز نمونهی تاریخی خوبی برای توجیه استنتاج از طریق بهترین تبیین و استنتاج هولمزی نخواهد بود، و در حقیقت مورد سملوایز بدترین نمونه برای بهترین توجیه از آن است.