مقاله پژوهشی
محمد حسین بیات
چکیده
هدف این پژوهش نقد و بررسی علم، اراده و قدرت الهی از نظر برخی فلاسفه و اهل کلام است. در این جستار، دیدگاههای فلاسفه و اهل کلام در باب علم، اراده و قدرت در خدا و انسان، بهاختصار مورد بررسی و نقد قرار گرفته است. این مقاله در سه بخش به رشتة تحریر آمده است: بخش نخست شامل تعاریف است؛ بخش دوم بیان و نقد دیدگاههای برخی از فلاسفه و متکلمان، ...
بیشتر
هدف این پژوهش نقد و بررسی علم، اراده و قدرت الهی از نظر برخی فلاسفه و اهل کلام است. در این جستار، دیدگاههای فلاسفه و اهل کلام در باب علم، اراده و قدرت در خدا و انسان، بهاختصار مورد بررسی و نقد قرار گرفته است. این مقاله در سه بخش به رشتة تحریر آمده است: بخش نخست شامل تعاریف است؛ بخش دوم بیان و نقد دیدگاههای برخی از فلاسفه و متکلمان، در باب علم، اراده و قدرت خداوند است؛ بخش سوم نتیجهگیری نهایی از کل مباحث مقاله و اعلام نظر مختار در باب قدرت و ارادة حق است. قول مختار، در باب قدرت موافق با دیدگاه ملاصدرا است که گفت: «القدره هی کون الفاعل بحیث إن شاء فعل و إن لمیشأ لمیفعل». امّا در باب ارادة خداوند، قول مختار وحدت مصداقی اراده و علم حق تعالی است.
مقاله پژوهشی
بیژن عبدالکریمی
چکیده
این مقاله در صدد است تا دریافت جلال آلاحمد از معنا و مفهوم «غرب و غربزدگی»، تلقی او از علل و ریشههای پدیدار تاریخی غربزدگی و نیز فهم وی از سنت و دلایل ضرورت بازگشت به سنت را، که نقشی اساسی در شکلگیری فضای ذهنی (پارادایم) تفکر اجتماعی ما ایرانیان در دورة معاصر ایفا کردهاند، بهخصوص در قیاس با بصیرتهای بنیادین متفکر معاصر، ...
بیشتر
این مقاله در صدد است تا دریافت جلال آلاحمد از معنا و مفهوم «غرب و غربزدگی»، تلقی او از علل و ریشههای پدیدار تاریخی غربزدگی و نیز فهم وی از سنت و دلایل ضرورت بازگشت به سنت را، که نقشی اساسی در شکلگیری فضای ذهنی (پارادایم) تفکر اجتماعی ما ایرانیان در دورة معاصر ایفا کردهاند، بهخصوص در قیاس با بصیرتهای بنیادین متفکر معاصر، سید احمد فردید، مورد نقد و بررسی قرار دهد، پارادایمی که پس از گذشت حدود نیمقرن از زمان ظهور آن بر ذهن و اندیشه و فضای اجتماعی جامعة ایرانیان غلبه دارد.
مقاله پژوهشی
عبدالله امینی؛ محمد جواد صافیان
چکیده
اصل جهت کافی یکی از اصول بسیار مهم فلسفی است. آرتور شوپنهاور فیلسوف مشهور آلمانی، بر این اصل بسیار تأکید کرد و آن را مدخلی برای ورود به نظام فلسفی خویش قرار داد. وی بر آن است تا حدود و شرایط اطلاق این اصل را به نحو دقیق مشخص کند و از کاربرد ناروای آن در ساحت ماورای واقعیت پدیداری بپرهیزد. این اصل در نظام فلسفی وی حاکم بر روابط و نسب میان ...
بیشتر
اصل جهت کافی یکی از اصول بسیار مهم فلسفی است. آرتور شوپنهاور فیلسوف مشهور آلمانی، بر این اصل بسیار تأکید کرد و آن را مدخلی برای ورود به نظام فلسفی خویش قرار داد. وی بر آن است تا حدود و شرایط اطلاق این اصل را به نحو دقیق مشخص کند و از کاربرد ناروای آن در ساحت ماورای واقعیت پدیداری بپرهیزد. این اصل در نظام فلسفی وی حاکم بر روابط و نسب میان پدیدارها و اعیان است. به علاوه، اصل مذکور در نظام فلسفی وی مساوی با اصل علیت نیست، بلکه گستردهتر از آن است؛ زیرا اصل علیت تنها صورتی از صورتهای چهارگانة اصل جهت کافی است. در این نوشتار سعی بر این است که مفاد، کارکرد، حوزة اطلاق و اهمیت این اصل را در فلسفة شوپنهاور نشان دهیم.
مقاله پژوهشی
حسن احمدی؛ مستانه کاکایی
چکیده
توماس آکوئینی برای «وجود» از واژة esse)) بهره میگیرد و در کتابهای مختلف خود معانیای برای آن میآورد. در «جامع علم کلام»، وجود را به دو معنا میداند: ۱ـ فعل وجود داشتن، و ۲ـ رابط قضایا. توماس معنای دوم را برای خداوند نیز به کار میبرد. در کتاب «دربارة وجود و ماهیت» نیز با تأثیر از ارسطو برای وجود دو معنا میآورد؛ وجود ...
بیشتر
توماس آکوئینی برای «وجود» از واژة esse)) بهره میگیرد و در کتابهای مختلف خود معانیای برای آن میآورد. در «جامع علم کلام»، وجود را به دو معنا میداند: ۱ـ فعل وجود داشتن، و ۲ـ رابط قضایا. توماس معنای دوم را برای خداوند نیز به کار میبرد. در کتاب «دربارة وجود و ماهیت» نیز با تأثیر از ارسطو برای وجود دو معنا میآورد؛ وجود در معنای اول بر ده مقوله، یعنی جوهر و اعراض اطلاق میشود و در معنای دوم، رابط قضایا است. در کتاب «شرحی بر عقاید پیتر لومبارد»، «وجود» به معنای ماهیت شیء آمده است. معنای «فعل محض وجود» را میتوان از کتاب «دربارة وجود و ماهیت» فهمید که در آن وجود بر ده مقوله تقسیم میشود؛ بهطور اولیه بر جوهر و بهطور ثانویه بر اعراض اطلاق میگردد. جوهر خود به دو قسم مرکب و بسیط تقسیم میشود، اما یگانه جوهر بسیط خداوند است؛ زیرا جواهر دیگر (روحانی و جسمانی)، مرکباند: یا مرکب از وجود و ماهیت (جواهر روحانی) یا مرکب از ماده و صورت و وجود و ماهیت (جواهر جسمانی). به نظر توماس تنها یک وجود نخستین هست که ذات و فعل وجود آن متمایز نیست و آن خداوند است که جوهر قائم به ذات است. توماس در کتاب «جامع علم کلام» برای اینهمانی ذات و وجود خداوند دلایلی میآورد؛ ذات خداوند عین فعل محض وجود او است. توماس چنین میاندیشد که خداوند در کتاب مقدس خود را به موسی «من هستم» معرفی کرده است. بر این اساس، اسم بهکاررفته در «سِفر خروج» را شایستهترین اسم برای خداوند میداند1 و در «جامع علم کلام» سه دلیل برای آن میآورد. وجود بیتعینترین و کلیترین اسم است که تنها مدلول آن وجود قائم به ذاتی است که وجودش عین ذات اوست
مقاله پژوهشی
رضا دهقانی؛ حسین کلباسی اشتر
چکیده
یکی از درونمایههای اصلی اندیشة هایدگر بررسی تکون مابعدالطبیعه است که در راستای پرسش بنیادین در دورة موسوم به «چرخش»، از اهمیت محوری برخوردار میشود. در این مقاله به سه رهیافت هایدگر در باب تکون مابعدالطبیعه در این دوره خواهیم پرداخت. هایدگر این سه رهیافت را در سه کتاب مختلف تحت عنوان «کانت و مسئلة مابعدالطبیعه»، «مابعدالطبیعه ...
بیشتر
یکی از درونمایههای اصلی اندیشة هایدگر بررسی تکون مابعدالطبیعه است که در راستای پرسش بنیادین در دورة موسوم به «چرخش»، از اهمیت محوری برخوردار میشود. در این مقاله به سه رهیافت هایدگر در باب تکون مابعدالطبیعه در این دوره خواهیم پرداخت. هایدگر این سه رهیافت را در سه کتاب مختلف تحت عنوان «کانت و مسئلة مابعدالطبیعه»، «مابعدالطبیعه چیست؟» و «آموزة افلاطون در باب حقیقت» ارائه میدهد. در «کانت و مسئلة مابعدالطبیعه» با تفسیر خاص کانت و بر اساس مفهوم استعلاء این کار را انجام میدهد. در «مابعدالطبیعه چیست؟» با بحث از مفهوم عدم و حال هیبت و در «آموزة افلاطون در باب حقیقت» با تفسیر تمثیل غار در «جمهوری» افلاطون به این موضوع میپردازد. با اینکه زمان انتشار این سه کتاب به هم نزدیک است، اما وی با سه رهیافت یا به عبارت بهتر، سه بحث ظاهراً متفاوت سعی میکند تا ریشههای مابعدالطبیعه را جستوجو کند. در دو کتاب اول وی در راستای طرح کانتی، هنوز در پی تأسیس اساسی برای مابعدالطبیعه است و ریشة آن را در خود دازاین میجوید، اما در کتاب اخیر به دنبال فراهم کردن مقدمات گذر از مابعدالطبیعه است و آن را یکسره فراموشی هستی میداند و طرح نظریة ایده توسط افلاطون را نقطة آغاز مابعدالطبیعه و فراموشی هستی تلقی میکند. در این مقاله سعی میشود ضمن بیان رهیافتی کلی، این سه رهیافت معرفی شوند و ضمن معرفی، اشتراک و اختلاف آنها با یکدیگر ارائه شود.
مقاله پژوهشی
محمد علی عبداللهی؛ فاطمه فرهانیان
چکیده
یکی از مسائل فلسفی بسیار مهم و بدیعی که ویتگنشتاین در دورۀ متأخر فکر خود، در کتاب پرنفوذ «تحقیقات فلسفی» عرضه کرده، مسئلۀ زبان خصوصی است. این مسئله از چنان اهمیتی برخوردار است که حتی میتوان گفت معرفتشناسی دورۀ معاصر یکسره متأثر از آن است. به اعتقاد ویتگنشتاین، تنها راه برونرفت از شکاکیت معرفتشناختی و زبانشناختی، انکار ...
بیشتر
یکی از مسائل فلسفی بسیار مهم و بدیعی که ویتگنشتاین در دورۀ متأخر فکر خود، در کتاب پرنفوذ «تحقیقات فلسفی» عرضه کرده، مسئلۀ زبان خصوصی است. این مسئله از چنان اهمیتی برخوردار است که حتی میتوان گفت معرفتشناسی دورۀ معاصر یکسره متأثر از آن است. به اعتقاد ویتگنشتاین، تنها راه برونرفت از شکاکیت معرفتشناختی و زبانشناختی، انکار زبان خصوصی است. افزون بر این، مسئلۀ اذهان دیگر که در فرض قول به زبان خصوصی مسئلهای لاینحل است، با انکار زبان خصوصی از اساس منحل میشود. در حالی که سایر راهحلهای مسئلۀ اذهان دیگر، از قبیل استدلال از طریق تمثیل و رفتارگرایی، خود دچار اشکالات بسیاری هستند.
مقاله پژوهشی
محمد علی عباسیان
چکیده
یکی از مهمترین، و در عین حال پر رونقترین، مباحث در قلمرو معرفتشناسی، در پنجاه شصت سال اخیر، پیرامون «ماهیت معرفت قضیهای» بوده است. مطابق دیدگاه رایج در میان معرفتشناسان «معرفت قضیهای» تحقق نمییابد مگر آنکه «اعتقادی صادق» وجود داشته باشد. این بدان معنی است که اعتقاد صادق به یک قضیه شرط ضروری معرفت به ...
بیشتر
یکی از مهمترین، و در عین حال پر رونقترین، مباحث در قلمرو معرفتشناسی، در پنجاه شصت سال اخیر، پیرامون «ماهیت معرفت قضیهای» بوده است. مطابق دیدگاه رایج در میان معرفتشناسان «معرفت قضیهای» تحقق نمییابد مگر آنکه «اعتقادی صادق» وجود داشته باشد. این بدان معنی است که اعتقاد صادق به یک قضیه شرط ضروری معرفت به آن قضیه است. بنابراین S در صورتی معرفت دارد که p، که S دارای اعتقاد صادق باشد که p. تصور معرفتشناسان از قضیه و اعتقاد صادق، و درنتجه معرفت، به عنوان امری معنایی و معرفتی است که از هرگونه عنصر یا شرط عملشناختی تخلیه شده است. ما در این مقاله در پی آن هستیم تا نشان دهیم این تصوری نادرست است، و معرفت نه تنها مقولهای معنایی و معرفتی است بلکه تابع ملاحظات عملشناختی نیز هست. به دلیل آنکه قضیه، به عنوان محتوای اعتقاد de re / de dicto و نیز صدق و کذب آن، به عملشناسی و اصول روانـجامعهشناختی حاکم بر آن نیازمند و وابسته است.