نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی
2 دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی
چکیده
توماس آکوئینی برای «وجود» از واژة esse)) بهره میگیرد و در کتابهای مختلف خود معانیای برای آن میآورد. در «جامع علم کلام»، وجود را به دو معنا میداند: ۱ـ فعل وجود داشتن، و ۲ـ رابط قضایا. توماس معنای دوم را برای خداوند نیز به کار میبرد. در کتاب «دربارة وجود و ماهیت» نیز با تأثیر از ارسطو برای وجود دو معنا میآورد؛ وجود در معنای اول بر ده مقوله، یعنی جوهر و اعراض اطلاق میشود و در معنای دوم، رابط قضایا است. در کتاب «شرحی بر عقاید پیتر لومبارد»، «وجود» به معنای ماهیت شیء آمده است. معنای «فعل محض وجود» را میتوان از کتاب «دربارة وجود و ماهیت» فهمید که در آن وجود بر ده مقوله تقسیم میشود؛ بهطور اولیه بر جوهر و بهطور ثانویه بر اعراض اطلاق میگردد. جوهر خود به دو قسم مرکب و بسیط تقسیم میشود، اما یگانه جوهر بسیط خداوند است؛ زیرا جواهر دیگر (روحانی و جسمانی)، مرکباند: یا مرکب از وجود و ماهیت (جواهر روحانی) یا مرکب از ماده و صورت و وجود و ماهیت (جواهر جسمانی). به نظر توماس تنها یک وجود نخستین هست که ذات و فعل وجود آن متمایز نیست و آن خداوند است که جوهر قائم به ذات است. توماس در کتاب «جامع علم کلام» برای اینهمانی ذات و وجود خداوند دلایلی میآورد؛ ذات خداوند عین فعل محض وجود او است. توماس چنین میاندیشد که خداوند در کتاب مقدس خود را به موسی «من هستم» معرفی کرده است. بر این اساس، اسم بهکاررفته در «سِفر خروج» را شایستهترین اسم برای خداوند میداند1 و در «جامع علم کلام» سه دلیل برای آن میآورد. وجود بیتعینترین و کلیترین اسم است که تنها مدلول آن وجود قائم به ذاتی است که وجودش عین ذات اوست
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Meanings of Existence in Thomas Aquinas' Thought
نویسندگان [English]
- hasan ahmadi 1
- mastaneh kakai 2
1
2
چکیده [English]
The problem of God as ipsum esse is dependent to the way of understanding esse and defining acts of being and existence. Aquinas shows the importance of this problem in On Binge and Essence. Aquinas uses being (esse) in different meanings in his works. In Summa theological, he ascribes two meanings to esse: the act of essence, and the composition of a proposition affected by the mind in predicating a predicate to a subject. We use the second meaning about God as well as the first meaning; we say "God exists" is true. Aquinas notes that not only about things that composed of matter and form, but also about sui generis substances, the essence differs from existence. Only is God the same as his essence. Aquinas believes the name "He who exists" is most properly applies to God. The being is the most unlimited and universal name which its only bearer is the sui generis existent whose essence is the same as his existence.
کلیدواژهها [English]
- Ipsum esse
- esse
- act of being
- Essence
- quiddity