فلسفه
داود معظمی گودرزی
چکیده
ژیل دلوز در اواخر کار فکری خود در کتاب فلسفه چیست پرسش از چیستی فلسفه و منطق فعالیت فلسفهورزی را طرح میکند، در یک نسبت مهم، در نسبت با شهر یا زمین. به چنین دلیلی است که در این کتاب از فلسفه تحت عنوان «ژئو فلسفه» یاد میشود. در این مقاله به ژئو فلسفه در سه دوره خواهیم پرداخت، یونان باستان، شهر کنونی، شهر آینده. در بخشِ نخستِ مقاله ...
بیشتر
ژیل دلوز در اواخر کار فکری خود در کتاب فلسفه چیست پرسش از چیستی فلسفه و منطق فعالیت فلسفهورزی را طرح میکند، در یک نسبت مهم، در نسبت با شهر یا زمین. به چنین دلیلی است که در این کتاب از فلسفه تحت عنوان «ژئو فلسفه» یاد میشود. در این مقاله به ژئو فلسفه در سه دوره خواهیم پرداخت، یونان باستان، شهر کنونی، شهر آینده. در بخشِ نخستِ مقاله به شکلگیری فلسفه در زمینش یونان میپردازیم، در بخش دوم به امحای فلسفه در زمین یا شهر کنونی و در بخش پایانی به احیای فلسفه در شهر یا زمین آینده خواهیم پرداخت. در بخش پایانی ابتدا به مسئلهی امکان برپایی زمین برای فلسفه خواهیم پرداخت، چون در دوران ما فلسفه زمین ندارد. پس از اندیشیدن به زمینِ فلسفه آن را در نسبت با شهر جدید موردتوجه قرار خواهیم داد. این سه دورهی ژئوفلسفه را با سرنوشت سه عنصر ذاتی فلسفه که تولد، امحا و احیایشان را در نسبت با سه شهر تبیین خواهیم کرد، پی میگیریم: مفهوم، دوستی، ستیز.
فلسفه
رئوف سربخش؛ رضا سربخش
چکیده
ژیل دلوز را بدون شک میتوان یکی از مهمترین فیلسوفان و نظریهپردازان سینما دانست. دلوز در دهه هشتاد میلادی دو جلد کتاب سینمایی نگاشت که مسیرهای اصلی فلسفه سینما را بهعنوان رشتهای مجزا در دانشگاه پایهگذاری کرد. در بین فیلسوفان مختلف، برگسون بیشترین تأثیر را بر نظریات دلوز دارد. هر دو در خصوص زمان اعتقاد دارند که زمان امری خطی ...
بیشتر
ژیل دلوز را بدون شک میتوان یکی از مهمترین فیلسوفان و نظریهپردازان سینما دانست. دلوز در دهه هشتاد میلادی دو جلد کتاب سینمایی نگاشت که مسیرهای اصلی فلسفه سینما را بهعنوان رشتهای مجزا در دانشگاه پایهگذاری کرد. در بین فیلسوفان مختلف، برگسون بیشترین تأثیر را بر نظریات دلوز دارد. هر دو در خصوص زمان اعتقاد دارند که زمان امری خطی و کمی نیست و کیفی و غیرمکان مند میباشد. امتداد این فلسفه باعث شکلگیری دیرند زمانی بهعنوان پایه اصلی زمان و سینما در آثار دلوز شد. دلوز در جلد اول کتاب خود به سینمای کلاسیک حرکت- محور و در جلد دوم به آثار مدرن زمان محور میپردازد. زمان، عنصر اصلی روایتهای مدرن دلوز است و تصاویر را به آینهها و کریستالهای زمانی تقسیم میکند. دلوز اعتقاد زیادی به همزمانی زمانها و رویدادهای غیرخطی در آثار مدرن داشت. سینمای مدرن ایران نیز در سالهای اخیر بیشازپیش به فلسفه دلوز روی آورده و عناصر زمانی زیادی در آثار مختلف قابلرؤیت است. این پژوهش با نظریات سینمای مدرن دلوز با بررسی فیلمهای ماهی و گربه ساخته شهرام مکری، اژدها وارد میشود! اثر مانی حقیقی و مسخرهباز همایون غنیزاده، به این نتیجه میرسد که فیلمسازان نسل جوان ایران به رویدادهای غیرخطی با ابزارهایی مثل گذشتهنما و آیندهنما و همچنین تداعی زمانهای گذشته و حال و آینده در یک صحنه علاقه بیشتری پیدا کردند. دراینبین، مکری بهشدت تحتتأثیر روند زمانی دورانی است و مانی حقیقی بهعنوان تحصیلکرده فلسفه، عناصر زیادی را از دلوز در آثارش وام میگیرد.
نرگس نظرنژاد؛ مریم عسگری
چکیده
مقالۀ حاضر، حاصل پژوهشی میانرشتهای در باب فلسفه و مدیریت و در حوزۀ فلسفۀ کاربردی است و در آن، از این پیشفرض دفاع شده است که فلسفه میتواند از طریق خدماتی که به مدیران سازمانها ارائه میدهد، کارایی و سودآوری مجموعههای تحت مدیریت آنان را افزایش دهد. خدمات مورد ادعای مقاله، در سه سطح بررسی شده است: اندیشههای فیلسوفان ...
بیشتر
مقالۀ حاضر، حاصل پژوهشی میانرشتهای در باب فلسفه و مدیریت و در حوزۀ فلسفۀ کاربردی است و در آن، از این پیشفرض دفاع شده است که فلسفه میتواند از طریق خدماتی که به مدیران سازمانها ارائه میدهد، کارایی و سودآوری مجموعههای تحت مدیریت آنان را افزایش دهد. خدمات مورد ادعای مقاله، در سه سطح بررسی شده است: اندیشههای فیلسوفان بزرگ، چند مهارت فلسفی و منش و روحیۀ فلسفی. در سطح نخست، ویژگیهای رهبران از منظر ارسطو، بررسی شده است. در سطح دوم، آثار تفکر نقادانه و فن خطابه بر مدیران، مطرح شده است. در سطح سوم، چند مدیر- فیلسوف موفق، معرفی شده است. نتیجۀ پژوهش حاضر، در تحلیل نهایی، ضرورت مطالعات میانرشتهای و کاربردی کردن فلسفه و کشف آن دسته از مسائل سازمانی است که فلسفه میتواند در رفع آنها مؤثر باشد. دادههای اولیۀ پژوهش با استفاده از منابع کتابخانهای گردآوری شده و روش پژوهش، تجزیه و تحلیل عقلانی دادهها است.
احمد علی حیدری؛ محمد حسن یعقوبیان؛ قاسم پور حسن
چکیده
مسئلة این پژوهش، بررسی چیستی فلسفة میانفرهنگی با رویکردی توصیفی-تحلیلی از دیدگاه رام ادهرمال است که با پیشینهای هندی به غرب سفر کرده و انجمن فلسفة میانفرهنگی را در آلمان تاسیس کرده است.وی با اتکا بر مبانیای نظیر نسبت فلسفه و فرهنگ،دیگری فرهنگی، همپوشانیها، حقیقت، کثرتگرایی و تساهل، به بسط فلسفة میانفرهنگی با ...
بیشتر
مسئلة این پژوهش، بررسی چیستی فلسفة میانفرهنگی با رویکردی توصیفی-تحلیلی از دیدگاه رام ادهرمال است که با پیشینهای هندی به غرب سفر کرده و انجمن فلسفة میانفرهنگی را در آلمان تاسیس کرده است.وی با اتکا بر مبانیای نظیر نسبت فلسفه و فرهنگ،دیگری فرهنگی، همپوشانیها، حقیقت، کثرتگرایی و تساهل، به بسط فلسفة میانفرهنگی با خوانشی شرقی پرداخته است که البتّه در عین آن که بر آمده از یک دارمای هندی به عنوان یک حقیقت و اسامی مختلف است؛ اما به فراروی از مکانمندی خود پرداخته است و کوشیده تا با نقد مرکزیتگرایی اروپایی و قوم گرایانه معکوس شرقی، از فلسفة سفیدی سخن گوید که ذاتاً فاقد رنگ و زبان و نژاد خاصی است و به تعداد فرهنگهای مختلف، ریشه های متنوّعی دارد که در هرمنوتیک چهار وجهی بین اروپائیان و غیر اروپائیان به تصویر کشیده میشود. بدینسان،فلسفة میانفرهنگی یک نگرش یا تعهّد اخلاقی است و منجر به یک سبک زندگی نیز میشود. روش او با تکیه بر منطق چندارزشی جینیزمی، هرمنوتیک تناسبی و پدیدار شناسانه است که بر اساس ساختارهای مشترک و همپوشان فرهنگها به تمایزات آنها نیز میپردازد و با طرح فلسفة رهایی بخش، به سمت یک گفتمان چند صدایی در جهان و بدون خودمطلقپنداری حرکت میکند و میکوشد تا با به بازخوانی فلسفة هندی در گفتمان جهانی بپردازد و همچنین، یک جامعه و جهان میانفرهنگی با وحدت بدون همسانی را جستجو میکند.
علیرضا فرجی
چکیده
پرسش از زندگی و حیات پیشینهای به درازای تاریخ بشر دارد و مسئلهای است که در تطور تاریخ اندیشه، چهرههای گوناگونی به خود گرفتهاست. امروزه این پرسش با جدیت بیشتری پیگیری میشود تا بدانجا که حتی در محافل دانشگاهی به شکل گرایشی از فلسفة دین درآمدهاست. همچنین، در میان نحلههای فلسفی گوناگون معاصر، فیلسوفان تحلیلی و زبانی با دقت ...
بیشتر
پرسش از زندگی و حیات پیشینهای به درازای تاریخ بشر دارد و مسئلهای است که در تطور تاریخ اندیشه، چهرههای گوناگونی به خود گرفتهاست. امروزه این پرسش با جدیت بیشتری پیگیری میشود تا بدانجا که حتی در محافل دانشگاهی به شکل گرایشی از فلسفة دین درآمدهاست. همچنین، در میان نحلههای فلسفی گوناگون معاصر، فیلسوفان تحلیلی و زبانی با دقت و ژرفکاوی ویژهای ساختار گوناگون گزارههای زبان را تحلیل کردهاند که تا حدودی در نگرشهای رسالة منطقی ـ فلسفی ویتگنشتاین ریشه دارد. بنابراین، تحلیل ساختار منطقی پرسش از معنای زندگی و درستی یا نادرستی طرح آن در اندیشة ویتگنشتاین جذاب و نوین است؛ زیرا از یک سو، در اندیشة دوپارة وی، گزارههای برخی از علوم، مانند اخلاق، فلسفه، هنر، دین و متافیزیک به دلیل همسو نبودن با معیارهای منطقی زبان، مهمل و بیمعنا هستند و از سوی دیگر، باورهای ایمانی و عملگرایانة وی، جلوهای متفاوت به برداشتها از زندگی و حیات انسان دادهاست. از این رو، تلاش ما این است که در مقالة حاضر، تناقض موجود در اندیشة ویتگنشتاین را در تناسب با پرسش مهم معنای زندگی بسنجیم و پاسخ احتمالی او را نقد و بررسی کنیم.
جعفر مذهبی؛ محمد مشکات
چکیده
این نوشتار میکوشد به این پرسش پاسخ گوید که آیا رویکرد ویتگنشتاین متأخر در رویارویی با دوآلیسم نسبتی با پاسخ دکارت دارد. ارزیابی رویکرد ویتگنشتاین از استدلال زبان خصوصی آغاز میشود و برای فهم موضع دکارت یکی از مکاتبات او با پرنسس الیزابت و همچنین مفهوم طبیعت در تاملات تحلیل میشود تا بر این نسبت با وجود تمامی اختلافات بنیادین، ...
بیشتر
این نوشتار میکوشد به این پرسش پاسخ گوید که آیا رویکرد ویتگنشتاین متأخر در رویارویی با دوآلیسم نسبتی با پاسخ دکارت دارد. ارزیابی رویکرد ویتگنشتاین از استدلال زبان خصوصی آغاز میشود و برای فهم موضع دکارت یکی از مکاتبات او با پرنسس الیزابت و همچنین مفهوم طبیعت در تاملات تحلیل میشود تا بر این نسبت با وجود تمامی اختلافات بنیادین، تصریح شود. در اینجا نشان داده میشود که در متن فلسفۀ دکارت راهی برای حل مشکل دوآلیسم وجود ندارد، به این معنا که چیرگی بر مشکل دوآلیسم تنها میتواند با خروج از مبانی فلسفۀ دکارت محقق شود و این همان کاری است که ویتگنشتاین و دکارت انجام دادهاند. بنابراین، نوشتار بر این برداشت استوار است که اساس نقدهای ویتگنشتاین بر دوآلیسم و اصول تفکر دکارتی به رویکرد ضدفلسفی ویتگنشتاین مربوط میشود و راهحل دکارت هم برای برونرفت از این مسئله تنها در بستر همین رویکردِ ضدفلسفی تحقق مییابد.
مهدی بهنیافر؛ امیرحسین رجب زاده عصارها؛ زهره عباسیان
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی وضعیت استنادی مقالات منتشرشده در فصلنامۀ حکمت و فلسفه در دورۀ دهسالۀ 1384 تا 1393 میپردازد. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل استنادی و بررسی کیفی انجام شده و دادهها با استفاده از قابلیتهای آماری نرمافزار اکسل تجزیه و تحلیل شدهاند. در این تحلیل، بخشهایی به تحلیل آماری مآخذ مقالات، متوسط تعداد استنادها، ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی وضعیت استنادی مقالات منتشرشده در فصلنامۀ حکمت و فلسفه در دورۀ دهسالۀ 1384 تا 1393 میپردازد. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل استنادی و بررسی کیفی انجام شده و دادهها با استفاده از قابلیتهای آماری نرمافزار اکسل تجزیه و تحلیل شدهاند. در این تحلیل، بخشهایی به تحلیل آماری مآخذ مقالات، متوسط تعداد استنادها، میزان استناد به انواع اقلام علمی، وضعیت زبانی مآخذ، میزان خوداستنادی و حوزههای موضوعی مقالات اختصاص یافته است. در قسمت بحث و نتیجهگیری این پژوهش هم ده فقره تحلیل کیفی در حوزههایی مانند: نوآوری، علمسنجی و اخلاق پژوهش عرضه شده است. گرایش کم این تولیدات فلسفی به مقالات در مقایسه با کتابها و سایر منابع، مسئلۀ «نوآوری» در این مقالات و رابطۀ آن با کمیت استنادها، «چند نویسندگی» و نسبت آن با نوآوری، سهم ناچیز تولیدات بومی در تولیدات جهانی این حوزه، گرایش زبانی مآخذ مقالات و نیز نسبت خوداستنادی نویسنده و خوداستنادی مجله و نیز دلالتهای قابل استخراج دربارۀ «کار جمعی» در حوزههای نظریتر علوم انسانی، ازجمله محورهایی هستند که مدلول آنها در این پژوهش و در ارتباط با تحلیل استنادی انجام شده در حوزۀ فلسفه بهعنوان یکی از حوزههای اصلی علوم انسانی در ایران مورد توجه قرار گرفتهاند.
مجتبی مجرد؛ عبداله رادمرد
دوره 10، شماره 38 ، تیر 1393، ، صفحه 61-74
چکیده
سیمای خداوند در هر فرهنگ و تمدنی بهگونهای خاص ترسیم شدهاست. این تصویر از خدا که زاییدۀ باورها و عقاید خاص یک مکتب یا اندیشه است بهصورتی مستقیم در افکار و اعمال افراد و نیز ساخت ایدئولوژی و جهانبینی آنها تأثیرگذار است. تلاش ما در این نوشتار بر این خواهد بود تا به بررسی و مقایسه تصویر خداوند در نگاه دو حکیم مسلمان یعنی "ناصرخسرو ...
بیشتر
سیمای خداوند در هر فرهنگ و تمدنی بهگونهای خاص ترسیم شدهاست. این تصویر از خدا که زاییدۀ باورها و عقاید خاص یک مکتب یا اندیشه است بهصورتی مستقیم در افکار و اعمال افراد و نیز ساخت ایدئولوژی و جهانبینی آنها تأثیرگذار است. تلاش ما در این نوشتار بر این خواهد بود تا به بررسی و مقایسه تصویر خداوند در نگاه دو حکیم مسلمان یعنی "ناصرخسرو قبادیانی" و "سنایی غزنوی" بپردازیم تا از این رهگذر بتوانیم نقاط افتراق و اشتراک این دو اندیشمند را دریابیم و آنگاه به تجزیهوتحلیل عوامل مؤثر بر این طرز تلقیها بپردازیم.
عین الله خادمی؛ علیرضا عربی
چکیده
بحار الانوار مهمترین و مفصلترین تألیف علامه مجلسی و از مهمترین و گستردهترین جوامع حدیثی شیعه است. تعلیقات علامه طباطبایی که نمایندة تفکر فلسفی حکمت متعالیه در دورة معاصر است، بهطور عمده مشتمل بر نقد دیدگاههای علامه مجلسی است. بررسی تحقیقی و تفصیلیتر این تعلیقهها، ضمن آنکه تلاشی در جهت تقویت و احیای سنت تعلیقهنویسی ...
بیشتر
بحار الانوار مهمترین و مفصلترین تألیف علامه مجلسی و از مهمترین و گستردهترین جوامع حدیثی شیعه است. تعلیقات علامه طباطبایی که نمایندة تفکر فلسفی حکمت متعالیه در دورة معاصر است، بهطور عمده مشتمل بر نقد دیدگاههای علامه مجلسی است. بررسی تحقیقی و تفصیلیتر این تعلیقهها، ضمن آنکه تلاشی در جهت تقویت و احیای سنت تعلیقهنویسی و نگاه انتقادی به میراث گذشته محسوب میشود، میتواند گامی مؤثر در شناسایی تفاوت رویکردها و منظومة فکری این دو اندیشمند دینی تأثیرگذار و توجه به نقاط اشتراک و افتراق آنها بهحساب آید. این مقاله صرفاً عهدهدار تبیین، تشریح، تحلیل، نقد و بررسی دو تعلیقه از تعلیقات علامه طباطبایی که چالشبرانگیزتر بوده است، میباشد. تذکر این نکته ضروری است که از آنجا که دیدگاههای علامه مجلسی مورد نقد واقع شده بود، حجم قابل توجهی به بررسی و تبیین آرای ایشان اختصاص یافته است. در این پژوهش، تلاش شده تا تعاریف علامه مجلسی از معانی گوناگون عقل با دو محک لغت و مصطلح اهل بحث در سه مکتب اصلی فلسفی سنجیده شود و علل بدگمانی او به فیلسوفان و آرای فلسفی شناسایی گردد؛ همچنین روش فهم دین و مواجهة او با متون دینی و سرانجام، دغدغههای او در بحث عقول مجرده مورد بررسی قرارگرفته و انتقادات، مدعیات و دلایل علامه طباطبایی در این موارد ارزیابی گردیده است تا نشان داده شود این اظهارنظرها و موضعگیریها تا چه اندازه مقرون به صواب بودهاند.
محمد حسین بیات
چکیده
هدف این پژوهش نقد و بررسی علم، اراده و قدرت الهی از نظر برخی فلاسفه و اهل کلام است. در این جستار، دیدگاههای فلاسفه و اهل کلام در باب علم، اراده و قدرت در خدا و انسان، بهاختصار مورد بررسی و نقد قرار گرفته است. این مقاله در سه بخش به رشتة تحریر آمده است: بخش نخست شامل تعاریف است؛ بخش دوم بیان و نقد دیدگاههای برخی از فلاسفه و متکلمان، ...
بیشتر
هدف این پژوهش نقد و بررسی علم، اراده و قدرت الهی از نظر برخی فلاسفه و اهل کلام است. در این جستار، دیدگاههای فلاسفه و اهل کلام در باب علم، اراده و قدرت در خدا و انسان، بهاختصار مورد بررسی و نقد قرار گرفته است. این مقاله در سه بخش به رشتة تحریر آمده است: بخش نخست شامل تعاریف است؛ بخش دوم بیان و نقد دیدگاههای برخی از فلاسفه و متکلمان، در باب علم، اراده و قدرت خداوند است؛ بخش سوم نتیجهگیری نهایی از کل مباحث مقاله و اعلام نظر مختار در باب قدرت و ارادة حق است. قول مختار، در باب قدرت موافق با دیدگاه ملاصدرا است که گفت: «القدره هی کون الفاعل بحیث إن شاء فعل و إن لمیشأ لمیفعل». امّا در باب ارادة خداوند، قول مختار وحدت مصداقی اراده و علم حق تعالی است.
محمد ایلخانی
چکیده
در تبیین اندیشة توماس عدهای آن را نمونة اعلای فلسفة مسیحی و فلسفة جاویدان خواندهاند و عدهای دیگر نیز او را متکلمی کامل نامیدهاند و بر هماهنگی کامل میان عقل و ایمان در آثار او تأکید کردهاند. در این مقاله، سعی شده تا نشان داده شود که اندیشة توماس را نمیتوان یک فلسفه دانست و اصطلاح فلسفة مسیحی برای آن مناسب نیست. توماس سعی ...
بیشتر
در تبیین اندیشة توماس عدهای آن را نمونة اعلای فلسفة مسیحی و فلسفة جاویدان خواندهاند و عدهای دیگر نیز او را متکلمی کامل نامیدهاند و بر هماهنگی کامل میان عقل و ایمان در آثار او تأکید کردهاند. در این مقاله، سعی شده تا نشان داده شود که اندیشة توماس را نمیتوان یک فلسفه دانست و اصطلاح فلسفة مسیحی برای آن مناسب نیست. توماس سعی کرد مسیحیت پولسی-یوحنایی را، علیرغم تقابلی بنیانی، با تفکر مشائی جمع کند و بر مبنای فلسفة ارسطو، با کمک آراء ابن سینا و ابن رشد، تفسیری مشائی و تکمعنایی از آن ارائه کند. در این راستا از نظریة غالب که بر رازورزی مسیحی تأکید میکرد، دور شد و به همین دلیل است که از همان ابتدا مورد نقد طرفداران جریان اخیر، به خصوص فرانسیسیان، قرار گرفت. هر چند که خود ایشان نیز بر مبنای فلسفههای نوافلاطونی به تبیین مسیحیت پرداختند.
علی کرباسی زاده
چکیده
از دوران باستان تاکنون، فلسفه از سوی فیلسوفان به اشکال و صور گوناگون تعریف شده است. هرچند نیچه نیز – که خود را «فیلسوف» میدانست – تعریفی از «فلسفه» ارائه نمود، امّا تعریف و برداشت او از «فلسفه» با سایر تعاریفی که تا زمان او مطرح شده بود، تفاوت بنیادی داشت و برای نخستین بار از زاویهای جدید و نگاهی نو به «فلسفه» ...
بیشتر
از دوران باستان تاکنون، فلسفه از سوی فیلسوفان به اشکال و صور گوناگون تعریف شده است. هرچند نیچه نیز – که خود را «فیلسوف» میدانست – تعریفی از «فلسفه» ارائه نمود، امّا تعریف و برداشت او از «فلسفه» با سایر تعاریفی که تا زمان او مطرح شده بود، تفاوت بنیادی داشت و برای نخستین بار از زاویهای جدید و نگاهی نو به «فلسفه» نظر انداخت. نیچه با به زیر نقد کشیدن پیشفرضهای اصلی نظامهای متافیریکی، فلسفه را در ذات و اساس خود، نیستانگارانه و دوران آن را پایانیافته تلقی کرد. او «فلسفه» را سخن نابهنگام و خلاف عادت میدانست و کار خود را عبارت از «فلسفه» و نامی نیز که برای خود برگزید، نه شاعر یا دانشمند یا روانشناس، که «فیلسوف» بود. نیچه با تقسیم فیلسوفان به دوگروه قانونگذاران یا فرمانروایان، و مطیعان یا فرمانبران یا به بیانی دیگر، فیلسوفان آفرینندۀ ارزشها و فیلسوفان اهل معرفت یا عاشق حقیقت، فیلسوف راستین و از جمله خودش را از گروه اول یعنی همان فیلسوف نابهنگام دانست و خود را «فیلسوف آینده» و فلسفهاش را فلسفهای از آن آیندگان به شمار آورد.
حسن جعفری
چکیده
فلسفۀ دین تفسیری معقول و منطقی از تجربه و زبان دینی است. فلسفۀ دین تا آنجا که به اندیشه دربارۀ دین مربوط میشود، با فلسفه درهم آمیخته است. تفکر فلسفی همواره خردگرا و به طرزی ژرف معقول بوده است. فلسفۀ دین تحلیلی عقلانی از تجربۀ دینی و مسئلۀ زبان دین است. در فلسفۀ دین، همچنانکه در تفکر غربی و الهیات مسیحی بسط یافته است، ممکن است دو پرسش ...
بیشتر
فلسفۀ دین تفسیری معقول و منطقی از تجربه و زبان دینی است. فلسفۀ دین تا آنجا که به اندیشه دربارۀ دین مربوط میشود، با فلسفه درهم آمیخته است. تفکر فلسفی همواره خردگرا و به طرزی ژرف معقول بوده است. فلسفۀ دین تحلیلی عقلانی از تجربۀ دینی و مسئلۀ زبان دین است. در فلسفۀ دین، همچنانکه در تفکر غربی و الهیات مسیحی بسط یافته است، ممکن است دو پرسش عمده به نمایندگی از پرسشها و مسائلی که با استفادۀ دینی از زبان همراه میشوند، تشخیص داده شود: ما چگونه باید معنای اصطلاحاتی را بفهمیم که برای اطلاق کردن چیزهای خاصی به خداوند به کار میبریم؟ آیا این عبارات و اصطلاحات دربردارندۀ معانیِ یکسانی است وقتی آنها را برای خداوند یا در مورد مخلوقات استفاده میکنیم؟ مسئلۀ دیگر این است که خداوند به طرزی بنیادین و بینهایت متفاوت از انسانها و دیگر مخلوقات است و به نظر میرسد ممکن نباشد که این واژهها و عبارات هم دربارۀ خداوند و هم مخلوقات به معنای یکسانی صادق باشد. در سالیان اخیر، شماری از تحلیل گفتمانهای خداشناختی ارائه شده است. از این رو، این مقاله با مطرح ساختن تفسیر نمادین، که به نوبۀ خود بسطیافتۀ نمادگرایی در متون و آداب دینی است، به کاستن مسائل و مشکلات زبان دینی میپردازد. بنابراین، گام نخست این مقاله شامل مروری بر مسئلۀ زبان دین و تأملات فیلسوفان و خداشناسان بر آن است. سپس، ارتباط بین نمادگرایی و تفسیر و عملکرد آنها به نحوی تحلیلی بررسی میشود.
رضا گندمی
چکیده
در خصوص نسبت عقل و وحی و به عبارت دیگر، فلسفه و دین مطالب بسیاری گفته شده است تا جاییکه برخی آن را بحث محوری قرون وسطی دانستهاند. اندیشمندان ادیان ابراهیمی با توجه به نسبتی که میان عقل و وحی قائل شدهاند، در خصوص وجود یا عدم فلسفه دینی بهطور عام و فلسفهی یهودی، مسیحی یا اسلامی بهطور خاص نظرات گوناگونی ابراز داشتهاند. برخی ...
بیشتر
در خصوص نسبت عقل و وحی و به عبارت دیگر، فلسفه و دین مطالب بسیاری گفته شده است تا جاییکه برخی آن را بحث محوری قرون وسطی دانستهاند. اندیشمندان ادیان ابراهیمی با توجه به نسبتی که میان عقل و وحی قائل شدهاند، در خصوص وجود یا عدم فلسفه دینی بهطور عام و فلسفهی یهودی، مسیحی یا اسلامی بهطور خاص نظرات گوناگونی ابراز داشتهاند. برخی به تمایز کامل عقل و وحی حکم راندهاند و هیچ گونه ربط و نسبتی میان آن دو قائل نیستند و جمعی دیگر عقل و به تبع آن فلسفه را به هیچ گرفتهاند و معتقدند با وجود وحی و متون مقدس هیچ نیازی به فلسفه نیست. بدیهی است از نظر آنان نیز هیچ گونه ارتباطی میان عقل و وحی برقرار نیست و در نتیجه صحبت از فلسفه دینی بیمعنا خواهد بود. به واقع برخی تنها سر در گرو حکمت یونانیات دارند و حکمت ایمانیان را به حساب نمیآورند، جمعی دیگر تنها به حکمت ایمانیان و آنچه از طریق دین و شریعت آمده است بسنده و فلسفه و فیلسوفان را همواره تحقیر میکنند. در این بین کم نیستند اندیشمندانی که در صدد جمع و تلفیق آن دو برآمدهاند. قرون وسطی مملو از چنین افرادی است و فیلون اسکندرانی را به حق میتوان پیش قراول آنان دانست.
مهدی دهباشی
چکیده
با اینکه هگل هیچگاه عظمت فکری کانت را نادیده نگرفته و او را به بزرگی یاد می کند ولی به طور مستقیم و غیرمستقیم به نقد افکار کانت پرداخته و معتقد است که فیخته اصول فکری کانت را به شکل و قالبی انتزاعی ارائه میدهد. وی اصطلاحاتی که کانت در فلسفه خود مورد استفاده قرار داده را مخدوش و روش فلسفی او را به نوعی روش روانشناختی میداند تا روشی ...
بیشتر
با اینکه هگل هیچگاه عظمت فکری کانت را نادیده نگرفته و او را به بزرگی یاد می کند ولی به طور مستقیم و غیرمستقیم به نقد افکار کانت پرداخته و معتقد است که فیخته اصول فکری کانت را به شکل و قالبی انتزاعی ارائه میدهد. وی اصطلاحاتی که کانت در فلسفه خود مورد استفاده قرار داده را مخدوش و روش فلسفی او را به نوعی روش روانشناختی میداند تا روشی فلسفی. فلسفه کانت از نظر هگل فلسفه جامعی است دربارة فاهمه و پیش درآمدی مناسب برای فلسفه است. فلسفه طبیعت کانت رضایت بخش نیست و نامتناهی بودن زمان و مکان معقول به نظر نمیرسد.
این نکته نیز گهگاه مورد انتقاد هگل قرار میگیرد که کانت اعتبار شناخت را با شناختن قوای آن منوط میکند همانند کسی که قبل از رفتن در آب میخواهد شنا کردن را فراگیرد. کانت، از نظر هگل، با شیوهای تجربی به شرح عقل میپردازد و حدود و قغور آن را مشخص مینماید، شیوهای که خود عقل در آن نقشی ندارد و جای آن خالی است. بهطور کلی هگل واژههای کانت همچون Noumenon را بیمعنا، نقد خرد ناب او را فاقد نتیجه معقول، فلسفه اخلاق وی را صورتی بیمحتوا و فلسفه، دین او را ذهنی و فاقد هرگونه موضوع عینی معرفی مینماید. این نکته که هگل تا چه حد در نقدهای خود در این زمینه توفیق یافته، نیاز به مقالات متعددی دارد که ما در این مقاله تنها به نقد هگل در مورد تلقی کانت از مفهوم عقل، جدایی آن از دین باوری و تناقضات ناشی از نظریه او دربارهی شیء فینفسه میپردازیم و بیان موارد دیگر را به زمان مقتضی میسپاریم.