مقاله پژوهشی
محمد مهدی اردبیلی؛ علیرضا آزادی
دوره 12، شماره 45 ، فروردین 1395، صفحه 7-24
چکیده
چکیده برای فهم مبانی و خاستگاه منطق هگل، علاوه بر منبع اصلی مورد استناد مفسران؛ یعنی کتاب علم منطق، لازم است نخستین رسالۀ منطقی هگل طی سال های حضورش در ینا مورد بررسی قرار گیرد. رسالهای که نه تنها در زبان فارسی هیچ شرحی از آن در دسترس نیست، بلکه حتی در زبان انگلیسی نیز مهجور است. مقالۀ حاضر برای نخستین بار شرحی از سیر تکوین منطق ینای ...
بیشتر
چکیده برای فهم مبانی و خاستگاه منطق هگل، علاوه بر منبع اصلی مورد استناد مفسران؛ یعنی کتاب علم منطق، لازم است نخستین رسالۀ منطقی هگل طی سال های حضورش در ینا مورد بررسی قرار گیرد. رسالهای که نه تنها در زبان فارسی هیچ شرحی از آن در دسترس نیست، بلکه حتی در زبان انگلیسی نیز مهجور است. مقالۀ حاضر برای نخستین بار شرحی از سیر تکوین منطق ینای هگل به دست میدهد. به همین منظور ابتدا مختصری به کلیت نظام ینا پرداخته خواهد شد؛ سپس با تکیه بر ترجمۀ انگلیسی موجود از منطق ینا1، سه بخش اصلی منطق ینا؛ یعنی «پیوند بسیط»، «رابطه» و «نسبت» مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در انتها نیز طرحی کلی از مباحث مابقی بخشهای نظام ینای هگل ارائه شده است.
مقاله پژوهشی
مجتبی اعتمادی نیا
دوره 12، شماره 45 ، فروردین 1395، صفحه 25-46
چکیده
«هرم بزرگ هستی»، بنیادیترین طرح وجودشناختی اندیشۀ سنتی است که بر اساس آن، هستی، مرکب از زنجیرۀ عظیمی از پیوندهای متوالی انگاشته میشود که در نظمی سلسله مراتبی، از ناقصترین موجود تا کاملترین آنها تداوم یافته است. قرائتهای گوناگون از این طرح وجودشناختی که بر اساس تلقیهای متفاوت از وجود و مراتب آن قوام یافته، به تلویح ...
بیشتر
«هرم بزرگ هستی»، بنیادیترین طرح وجودشناختی اندیشۀ سنتی است که بر اساس آن، هستی، مرکب از زنجیرۀ عظیمی از پیوندهای متوالی انگاشته میشود که در نظمی سلسله مراتبی، از ناقصترین موجود تا کاملترین آنها تداوم یافته است. قرائتهای گوناگون از این طرح وجودشناختی که بر اساس تلقیهای متفاوت از وجود و مراتب آن قوام یافته، به تلویح و یا به تصریح پیشفرض همۀ نظامهای اسطورهای، فلسفی، دینی، سیاسی و اجتماعی در دوران پیشمدرن بوده است. هرم بزرگ هستی، در اغلب تمدنهای پیشمدرن، به مثابۀ نماد نظم کیهانی، نمایانگر سیری نزولی است که از رأس هرم، رو به سوی قاعدۀ آن، پدید آورنده جهانی غیرمادی و آنگاه مادی است. این سیر نزولی، در عین حال که لطافت محض را به تدریج به غلظت و سختی بدل میکند، از وحدت محض رو به سوی کثرت، از عدم تعین رو به سوی تعین، از مطلق به نسبی و از ساحت عریان وجود رو به سوی استتار آن در حرکت است. نگارنده در این مقاله، به منظور ارائه تصویری روشن از جایگاه و نحوه نشر باور به هرم بزرگ هستی در بستر تاریخ اندیشه و تمدن بشری در دوران پیشامدرن، نخست به نحوی کاملاً مختصر به جایگاه و نحوۀ تلقی مهمترین آیینها و مکتبهای اندیشگی شرق در این باره خواهد پرداخت و آنگاه ردپای تلقی سلسلهمراتبی از هستی را در بستر اندیشۀ غربی پی خواهد گرفت و در نهایت به نحوۀ نگرش طلایهداران سه مکتب اصلی فلسفه در تمدن اسلامی یعنی ابنسینا، سهروردی و ملاصدرا در باب هرم بزرگ هستی خواهد پرداخت تا از این رهگذر، به تحلیلی جامع از نقش و جایگاه هرم بزرگ هستی در برقرای نظم کیهانی در اندیشۀ انسان دوران پیشامدرن دست یابد.
مقاله پژوهشی
حسین هوشنگی؛ احمد پاکتچی
دوره 12، شماره 45 ، فروردین 1395، صفحه 47-64
چکیده
هر یک از علامه طباطبایی و یاکوب اوکسکول با ابتنا واتکا بر واقعیات زیستی و تکوینی جانداران به نظریه پردازی در حوزه جهان ادراکی و انسان پرداخته اند . نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و نظریه اومولت اوکسکول از این حیث در اهداف واجد همسانی ها و قرابت هایی است که بستری را مهیا می کند تا بتوان پاره ای امکانات و قابلیت های تئوریک ...
بیشتر
هر یک از علامه طباطبایی و یاکوب اوکسکول با ابتنا واتکا بر واقعیات زیستی و تکوینی جانداران به نظریه پردازی در حوزه جهان ادراکی و انسان پرداخته اند . نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و نظریه اومولت اوکسکول از این حیث در اهداف واجد همسانی ها و قرابت هایی است که بستری را مهیا می کند تا بتوان پاره ای امکانات و قابلیت های تئوریک را در نظریه علامه بسط و گسترش داد. ادراکات اعتباری ، تمهیدات ذهنی و ابزارهایی ادراکی است که تحت تاثیر نیاز های تکوینی و احساسات برآمده از آنها جعل و ساخته می شود . اومولت هم جهان است آن گونه که از سوی موجود زنده تحت تاثیر نیاز های جسمی برای او شکل می گیرد . این شکل گیری با ساز و کار تعریف (=اعتبار) حاصل می شود که در "چرخه کار کردی" و تعامل و تاثیر و تاثر متقابل محیط و فرایند تعریف حاصل می شود . آنچه محوراست ، جسمانیت و نیازهاست . توجه به واقعیت زیستی و نیازهای جسمی و تکوینی، توجه به تاثیر ابعاد غیرمعرفتی بر دستگاه ذهن و معرفت و پیوند میان جنبه مادی و ادراکی و معنایی ، توجه به معیار کارایی و مفید بودن به جای معیار صدق و کذب ، تاکید بروجوه سابجکتیو در اومولت و اعتباریات ، ربط و پیوند با واقعیات ازطریق جسمانیت در اوکسکول و از جهت خاستگاه تکوینی و غایت خارجی در اعتباریات در علامه از وجوه همسانی موجود میان ان دونظریه است . اما وجوه اختلاف عمده را باید در باور به ادراکات اعتباری ثابت دانست که علامه آنرا بر اساس احساسات و نیاز های نوعی و ثابت ، توجیه و تبیین می کند ولی اوکسکول ساز و کار دوسویه تاثیرپذیری از خارج و بازتعریف مدام ، جایی برای ثبات نمی گذارد. علاوه بر این در نظریه اوکسکول تفکیکی میان حقایق و اعتباریات ان گونه که در نظریه علامه می توان یافت ، به چشم نمی خورد.
مقاله پژوهشی
عبدالعلی شکر؛ صدیقه میرزایی
دوره 12، شماره 45 ، فروردین 1395، صفحه 65-78
چکیده
پذیرش و اثبات اصالت وجود، مستلزم پذیرش مجعولیت وجود است. به همین جهت، اصالت وجود با مجعولیت آن در تلازم است؛ هرچند این دو مسئله تفاوتهایی دارند. مطابق مبانی حکمت متعالیه، ملاک مجعولیت وجود بر پایۀ رابط بودن آن تعیین میشود. رابط بودن وجود به معنای «وابستگی صرف به غیر» است. آنچه به علت خود تعلق محض دارد، مجعول واقعی آن نیز ...
بیشتر
پذیرش و اثبات اصالت وجود، مستلزم پذیرش مجعولیت وجود است. به همین جهت، اصالت وجود با مجعولیت آن در تلازم است؛ هرچند این دو مسئله تفاوتهایی دارند. مطابق مبانی حکمت متعالیه، ملاک مجعولیت وجود بر پایۀ رابط بودن آن تعیین میشود. رابط بودن وجود به معنای «وابستگی صرف به غیر» است. آنچه به علت خود تعلق محض دارد، مجعول واقعی آن نیز به شمار میرود. در مکتب صدرایی، وجود رابط به این معنا جایگاه متفاوتی با وجود رابط در قضایا دارد. اما در اندیشۀ کانت، به رابط بودن وجود در قضیۀ حملیۀ حصر توجه شده است. وی به قصد نقادی برهان وجودی آنسلم، بر این باور است که وجود در قضیه، هیچ افزایشی در مفهوم موضوع ایجاد نمیکند؛ بلکه تنها نقش رابط را دارد. ملاک محمولیت در قضیه، فزون بخشی است که در وجود رابط دیده نمیشود. این وجود رابط که به کلام صدرالمتألهین شباهت دارد، غیر از آن چیزی است که ملاک مجعولیت در حکمت متعالیه تحقیق شده است. ملاصدرا به نوع دیگری از وجود رابط پرده بر میدارد که از تحلیل اصل علیت به دستآورده است و بر اساس آن تمام ممکنها را عین ربط به ذات حق میداند. ایشان در حوزۀ قضایا، علاوه بر قضیۀ مرکبه، هلیۀ بسیطه را نیز میپذیرد که محمول آن وجود است. کانت این دسته از قضایا را بی معنا میداند و گزارۀ «خدا وجود دارد» را ترکیبی و تحلیلی نمیشناسد، اما ملاصدرا آن را مفاد ثبوت الشیء قرار میدهد به گونهای که اگر افزایشی در موضوع ایجاد نمیکند، به دلیل ماهیت نداشتن ذات حق و اصیل بودن وجود است.
مقاله پژوهشی
مرتضی عرفانی؛ بصیره مددی زاده؛ علی اکبر نصیری
دوره 12، شماره 45 ، فروردین 1395، صفحه 79-92
چکیده
علم ومعرفت نزد شیخ مفید،علم به غیر و به نحو گزاره ای و تصدیقی است که، یا از طریق حس و مشاهده حاصل می شود؛ که در این صور،علم ضروری است و یا از طریق استدلال عقلی و اخبار متواتر به دست می آید؛ که در این صورت علم کسبی است.از آن رو که به نظر وی، خداوند را به هیچ معنایی، نمی توان مشاهده کرد؛ معرفت او، یک معرفت صرفاً کسبی از طریق استدلال عقلی و ...
بیشتر
علم ومعرفت نزد شیخ مفید،علم به غیر و به نحو گزاره ای و تصدیقی است که، یا از طریق حس و مشاهده حاصل می شود؛ که در این صور،علم ضروری است و یا از طریق استدلال عقلی و اخبار متواتر به دست می آید؛ که در این صورت علم کسبی است.از آن رو که به نظر وی، خداوند را به هیچ معنایی، نمی توان مشاهده کرد؛ معرفت او، یک معرفت صرفاً کسبی از طریق استدلال عقلی و اخبار متواتر بوده و عبارت است از: اعتقادات مطابق با واقع و همراه با اطمینان که، مستند به استدلال عقلی و اخبار متواتر و پاسخگوی شبهات مخالفان است. از نظر علامه طباطبائی، معرفت به معنای که ذکر شد،منتفی نیست؛ امّا معنای کاملی از معرفت محسوب نمی شود. معرفت حقیقی و کامل نسبت به غیر، یک معرفت شهودی از سنخ معرفت نسبت به ذات و حالات خویش است. تفکّر عقلانی؛ تأمّل در آیات و روایات؛ پرورش عقل عملی و تزکیه ی نفس، زمینهایی را فراهم می سازد؛ تا خداوند معرفتی شهودی و حضوری به انسان عنایت کند. بر این اساس، علامه طباطبائی بر خلاف شیخ مفید، در تفسیر آیاتی از قرآن کریم که به رؤیت و لقای پروردگار اشاره دارد، از نوعی مشاهدۀ پروردگار سخن گفته است که، معرفتی حضوری و ضروری محسوب می شود و روایات معصومین (ع) را هم مؤیّد این دیدگاه می داند.
مقاله پژوهشی
محمود مختاری
دوره 12، شماره 45 ، فروردین 1395، صفحه 93-110
چکیده
این مقاله حاصل کندوکاو در این مسئله است که؛ آیا تأمّل فلسفی در خصوص تکنولوژی هستهای، از تأمّل عام فلسفی در باب تکنولوژی متمایز است یا خیر؟ و آیا چنین مطالعه خاصّی میتواند بینشی در فلسفۀ تکنولوژی ارائه نماید؟ از دو رویکرد اصلی در فلسفه تکنولوژی؛ یعنی فلسفۀ کلاسیک تکنولوژی و فلسفۀ تکنولوژی پس از چرخش تجربی، نخست در چارچوب سنتهایی ...
بیشتر
این مقاله حاصل کندوکاو در این مسئله است که؛ آیا تأمّل فلسفی در خصوص تکنولوژی هستهای، از تأمّل عام فلسفی در باب تکنولوژی متمایز است یا خیر؟ و آیا چنین مطالعه خاصّی میتواند بینشی در فلسفۀ تکنولوژی ارائه نماید؟ از دو رویکرد اصلی در فلسفه تکنولوژی؛ یعنی فلسفۀ کلاسیک تکنولوژی و فلسفۀ تکنولوژی پس از چرخش تجربی، نخست در چارچوب سنتهایی همچون مارکسیسم و پدیدارشناسی با توجه به کلّیت یا ذات (و نه تفاوتهای انواع) تکنولوژی مدرن، به ارائۀ فراروایتهایی از تکنولوژی میپردازد. اما در فلسفۀ تکنولوژی با نگرش تجربی، ویژگیهای خاصّ تکنولوژیهای مختلف مورد دقت قرار میگیرد و نظریهپردازی، به بررسی تکنولوژی و توصیف دقیق آن میپردازد. ادعای این مقاله این است که براساس نگرش متأخر در فلسفه تکنولوژی و با معرفی و تحلیل ویژگیهای خاص تکنولوژی هستهای، میتوان فراروایتهای فلاسفه کلاسیک تکنولوژی را در چنین تحلیلی ارزش گذاری کرد. البته از آنجا که فلسفه کلاسیک تکنولوژی و بهویژه دیدگاه هیدگر دربارۀ تکنولوژی، رویکردی ذاتگرایانه است، از طریق مطالعه تجربی تکنولوژی هستهای، قابل تأیید یا طرد نیست. بنابراین این مقاله صرفاً درصدد آن است که جنبههای سازگار فلسفه کلاسیک تکنولوژی با مورد خاص تکنولوژی هستهای و نیز مواردی از محدودیتهای این نگرش را در تحلیل تکنولوژی هستهای نشان دهد.