مقاله پژوهشی
علی اکبر احمدی افر مجانی
چکیده
موضوع محوری مقالۀ حاضر دلالتشناسی قضایای موجهه (بهویژه قضایای ضروریه و دائمه) است. در این باب ابتدا شرح مختصری از قضایای موجهه، بنا بر متون منطق سنتی، عرضه میشود و سپس ضمن توضیحِ تحلیلِ زمانی آنها، نقد چنین تفسیری در دستور کار قرار میگیرد. اما این نوشته صرفاً نگاهی سلبی ندارد و در آن تلاش شده است تا سخن قدما درباب دلالتشناسی ...
بیشتر
موضوع محوری مقالۀ حاضر دلالتشناسی قضایای موجهه (بهویژه قضایای ضروریه و دائمه) است. در این باب ابتدا شرح مختصری از قضایای موجهه، بنا بر متون منطق سنتی، عرضه میشود و سپس ضمن توضیحِ تحلیلِ زمانی آنها، نقد چنین تفسیری در دستور کار قرار میگیرد. اما این نوشته صرفاً نگاهی سلبی ندارد و در آن تلاش شده است تا سخن قدما درباب دلالتشناسی قضایای موجهه بازخوانی و بازشناسی شود.
مقاله پژوهشی
محمدعلی حجتی؛ مرتضی مزگی نژاد
چکیده
الگوسازی از ذهن و ارائة مدلی که قابلیتهای پیچیدة ذهن را داشته باشد یکی از افقهای توانمندی بشر است. اگرچه عمدة تلاشها در این زمینه بیشتر از نیم قرن سابقه ندارد و با دستاوردهای مسحورکنندة خود یکی از پدیدههای شگفتیساز شده است، اما هر چه این رویا رنگ واقعیت بیشتری بهخود میگیرد مشکلات بزرگتری را بر سر راه نظریهپردازان ...
بیشتر
الگوسازی از ذهن و ارائة مدلی که قابلیتهای پیچیدة ذهن را داشته باشد یکی از افقهای توانمندی بشر است. اگرچه عمدة تلاشها در این زمینه بیشتر از نیم قرن سابقه ندارد و با دستاوردهای مسحورکنندة خود یکی از پدیدههای شگفتیساز شده است، اما هر چه این رویا رنگ واقعیت بیشتری بهخود میگیرد مشکلات بزرگتری را بر سر راه نظریهپردازان هوش مصنوعی قرار میدهد. دو مسئلة عمدهای که در این زمینه در مقاله حاضر بررسی خواهد شد عبارتاند از: الفـ آیا سیستمهای هوشمند قادر خواهند بود هر مسئلهای را حل کنند؟؛ بـ آیا میتوان رابطهای میان این مسئله و تصمیمناپذیری منطق محمولات مرتبة اول برقرار کرد؟؛ که هریک از آنها در درون خود شامل مسائل جزئیتری هستند که بهطورخلاصه عبارتاند از: 1ـ چه سیستمی را میتوان سیستم هوشمند نامید؟ و 2ـ نحوة حل مسئله در سیستم هوشمند به چه صورتی است؟ و 3ـ چه سسیستمی را تصمیمپذیر گویند؟
فرضیههای مطرحشده در این مقاله نیز بدینقرارند:
الف – سیستمهای هوشمند از رویهای الگوریتمی تبعیت میکنند. اگر بتوان مسئلهای یافت که الگوریتمپذیر نباشد، میتوان نتیجه گرفت آن مسئله برای سیستم هوشمند حلناپذیر است. ب - حل مسائل در هر سیستم هوشمندی متأثر از منطق حاکم بر آن است؛ بنابراین، عدم حل برخی از مسائل توسط سیستم منعکسکنندة ناتوانی منطق (محمولات) در ارائة الگوریتمی متناهی برای برخی از فرمولهاست تا مشخص کند آیا آن فرمولها معتبرند یا خیر.
مقاله پژوهشی
فرزین بانکی
چکیده
یکی از مهمترین کارهایی که در هر ترجمهای انجام میشود، معادلیابی درست است. اهمیت این کار بدین سبب است که پیوندِ مفهومِ تازه را با فرهنگ بومی امکانپذیر میکند. برای انتخاب درست توجه به چند نکته اهمیت دارد. به ویژه اینکه در معادلیابی نباید ارتباط واژۀ تخصصی و طیف معنایی آن در زبان روزمره را نادیده گرفت. این مقاله برای معادلیابی ...
بیشتر
یکی از مهمترین کارهایی که در هر ترجمهای انجام میشود، معادلیابی درست است. اهمیت این کار بدین سبب است که پیوندِ مفهومِ تازه را با فرهنگ بومی امکانپذیر میکند. برای انتخاب درست توجه به چند نکته اهمیت دارد. به ویژه اینکه در معادلیابی نباید ارتباط واژۀ تخصصی و طیف معنایی آن در زبان روزمره را نادیده گرفت. این مقاله برای معادلیابی و مراحل کار، با انتخاب معادلی برای واژۀ آلمانی Dasein و کاربرد آن در اندیشۀ هیدگر، در عمل روشی را ارائه میدهد.
مقاله پژوهشی
حین شیخ رضایی
چکیده
در این مقاله ابتدا مفهوم تحقق چندگانه توضیح و نشان داده میشود که چگونه این مفهوم از نظر برخی اندیشمندان تقلیلپذیری علوم خاصی را مسدود میکند. سپس یکى از رویکردهاى اخیر به این مفهوم، یعنی رویکرد علّى، شرح داده میشود؛ و در ادامه استدلال خواهد شد که پذیرش رویکرد علّی میتواند استدلال تقلیلناپذیری را با پرسشهایی مواجه سازد. ...
بیشتر
در این مقاله ابتدا مفهوم تحقق چندگانه توضیح و نشان داده میشود که چگونه این مفهوم از نظر برخی اندیشمندان تقلیلپذیری علوم خاصی را مسدود میکند. سپس یکى از رویکردهاى اخیر به این مفهوم، یعنی رویکرد علّى، شرح داده میشود؛ و در ادامه استدلال خواهد شد که پذیرش رویکرد علّی میتواند استدلال تقلیلناپذیری را با پرسشهایی مواجه سازد. در بخش پایانى مقاله نیز به این نکته پرداخته میشود که حتى اگر تحقق چندگانه را به عنوان مهمترین چالش برای تقلیلپذیرى بپذیریم، با این حال، هنوز هم مىتوانیم با توسل به رویکرد علّى از انگارۀ وحدت علم دفاع کنیم.
مقاله پژوهشی
علی رضا محمدی بارچانی
چکیده
از نظر ارسطو اجزای کیفی تراژدی شامل میتوس (پیرنگ)، سیرت، گفتار (بیان)، اندیشه، منظر نمایش و آواز است. او سه جزء میتوسِ هر تراژدی را دگرگونی (peripeteia)، بازشناخت (Angenorsis)و واقعۀ دردانگیز/ فاجعه (catastrophe) برمیشمارد که سبب هلاک یا رنج قهرمان تراژدی میشود. ارسطو در نگرش منتقدانۀ خود به تراژدی در پی یافتن شاخصههای فلسفی آن است. مطالعۀ تراژدیهای ...
بیشتر
از نظر ارسطو اجزای کیفی تراژدی شامل میتوس (پیرنگ)، سیرت، گفتار (بیان)، اندیشه، منظر نمایش و آواز است. او سه جزء میتوسِ هر تراژدی را دگرگونی (peripeteia)، بازشناخت (Angenorsis)و واقعۀ دردانگیز/ فاجعه (catastrophe) برمیشمارد که سبب هلاک یا رنج قهرمان تراژدی میشود. ارسطو در نگرش منتقدانۀ خود به تراژدی در پی یافتن شاخصههای فلسفی آن است. مطالعۀ تراژدیهای یونان بوستان به ما نشان خواهد داد «امر تراژیک»، «حس تراژیک زندگی» یا «عنصر تراژیک» حاکم بر جهان تراژدی، قهرمانان تراژیک را در سیطرۀ خود قرار داده است. در این راستا با ارائۀ نظرات میشل ویینی، کلیفورد لیچ، ماکس شلر، جفری برتون، آرتور شوپنهاور، گئورگ لوکاچ، لوسین گلدمن، والتر کاوفمن، هاینتس کیندرمن، و ورنر یگر درصدد تبیین امر تراژیک به عنوان مهمترین شاخصۀ فلسفی تراژدی برخواهیم آمد و آنگاه با توجه به نظرات جورج اشتاینر، گیلبرت موری، ورنر یگر، جرالد اِلس، و کلیفورد لیچ وجوه تراژیک در تراژدیهای آیسخولوس را نشان خواهیم داد و درخواهیم یافت امر تراژیک به عنوان هسته و جوهرة اصلی تراژدی از سوی آیسخولوس راهی است برای رسیدن قهرمان تراژیک به شناخت تراژیک؛ یعنی «رنج بردن برای آموختن». و با «تحلیل فلسفی امر تراژیک» نشان خواهیم داد که تراژدینویسان به تراژدی به عنوان فرمی نمایشی در زمینهای دراماتیک می-نگریستهاند، یعنی زمینهای که ارکسترا (صحنة نمایش) را همچون جهان تلقی میکند؛ جهان نمایش. همچنین تلاش خواهیم کرد تا آشکار سازیم تراژدینویس، افزون بر جنبۀ دراماتیک، از منظر فلسفی هم به تراژدی نگریسته است و «امر تراژیک» در نگرش فلسفی، به محدودیت، فرجام ناگوار، زجر و رنج قهرمان تراژیک و دستیابیاش به فقدان و شناختی رنجآور معنا میشود؛ لذا دو انگارۀ تراژیک بودنِ جزئی جهان و تراژیک بودن کل جهان را در پایان بررسی و تحلیل خواهیم کرد.
مقاله پژوهشی
مرتضی حسینی
چکیده
در نظریۀ ادراکات اعتباری علامه طباطبایی، موجـود زنده در انجام هر فعلـی غـایتی را دنبـال میکند. این غایت کـه صـرفاً نوعی اعتبار است، مطابَقی جز در ظرف وهم ندارد. از نظر ایشان امور عدمی نیز اغلب نوعی اعتبارند، لذا هیچ نحوۀ وجود خارجی ندارند. تنها جایی که میتوان کمترین شباهتی را در باب این نظریه میان علامه و شلایر ماخر دید، نتایج ...
بیشتر
در نظریۀ ادراکات اعتباری علامه طباطبایی، موجـود زنده در انجام هر فعلـی غـایتی را دنبـال میکند. این غایت کـه صـرفاً نوعی اعتبار است، مطابَقی جز در ظرف وهم ندارد. از نظر ایشان امور عدمی نیز اغلب نوعی اعتبارند، لذا هیچ نحوۀ وجود خارجی ندارند. تنها جایی که میتوان کمترین شباهتی را در باب این نظریه میان علامه و شلایر ماخر دید، نتایج نظریۀ ایشان در بحث تفسیر متن مقدس است. شلایرماخر را پدر هرمنوتیک دانستهاند. او بر اساس راستکیشی نوین اشارات متافیزیکی کتاب مقدس را نه تمثیل که حتی استعاره دانسته است و اشارات متافیزیکی کتاب مقدس، برای مثال مسئلۀ شر، را عدمی میداند. استعاری دانستن امور عدمی نزد شلایرماخر با آنچه علامه اعتباری میخواند چندان قابل مقایسه نیست، هرچند تفاوتهای ژرفی بین این دو نظریه قابل بیان است که در بخش پایانی به آن خواهیم پرداخت.
مقاله پژوهشی
طاهره حاج ابراهیمی
چکیده
ظهور و آفرینش عالم از نظر فیلون و ابن عربی حاصل تحقق ارادۀ خداوند یکتاست. هر دو متفکر که از سویی به ذات آفرینشگر متعال معتقدند و از سویی دیگر از نیای فکری مشترک، یعنی افلاطون و افلاطونگرایی تأثیر پذیرفتهاند، میکوشند تا چگونگی آفرینش عالم کثیر توسط خداوند واحد متعال و منزه را تبیین کنند. از نظر ایشان فرایند خلقت مراتب و مراحلی دارد، ...
بیشتر
ظهور و آفرینش عالم از نظر فیلون و ابن عربی حاصل تحقق ارادۀ خداوند یکتاست. هر دو متفکر که از سویی به ذات آفرینشگر متعال معتقدند و از سویی دیگر از نیای فکری مشترک، یعنی افلاطون و افلاطونگرایی تأثیر پذیرفتهاند، میکوشند تا چگونگی آفرینش عالم کثیر توسط خداوند واحد متعال و منزه را تبیین کنند. از نظر ایشان فرایند خلقت مراتب و مراحلی دارد، و برای توضیح این موضوع، هر دو متفکر با نگرشها و اصطلاحهای خاص خود به آن پرداختهاند. این نوشتار در پی آن است تا نشان دهد چگونه این دو اندیشمند تاثیرگذار بر تاریخ تفکر بشری در تبیین خلقت عالم از چشماندازهای مشترکی برخوردارند.