مقاله پژوهشی
حمید طالب زاده
دوره 10، شماره 39 ، مهر 1393، صفحه 9-26
چکیده
چکیده
" کانت" با آگاهی از دشواریهایی که معرفتشناسی عقلی مذهبان و به دنبال آنها تجربی مذهبان به بار آورد، راه تازهای را در فلسفه پیش گرفت و به جای اینکه از روش بهدستآوردن معرفت یقینی آغاز کند، از امکان معرفت یقینی آغاز کرد. او از تحقیق در روش شناخت یقینی که وجهة همت عقلی مذهبان بود، منصرف شد و در نتیجه، از حدود معرفتشناختی فراتر ...
بیشتر
چکیده
" کانت" با آگاهی از دشواریهایی که معرفتشناسی عقلی مذهبان و به دنبال آنها تجربی مذهبان به بار آورد، راه تازهای را در فلسفه پیش گرفت و به جای اینکه از روش بهدستآوردن معرفت یقینی آغاز کند، از امکان معرفت یقینی آغاز کرد. او از تحقیق در روش شناخت یقینی که وجهة همت عقلی مذهبان بود، منصرف شد و در نتیجه، از حدود معرفتشناختی فراتر رفت و به جای آن به جستجو برای تأسیس بنیانی برای معرفتشناختی پرداخت و این مهم را با روش استعلایی به انجام رسانید. روش استعلایی که بهطور عام رسیدگی به شرایط پیشینی امکان معرفت یقینی را محور تحقیق خود قرار داد، اگرچه کاستیهای معرفتشناختی را برطرف کرد، اما به نوبه خود به نقاط ضعفی مبتلا بود که بیدرنگ اعتراض پیروان کانت را برانگیخت و باعث شد تا در عین وفاداری به او، پیمانشکنی کنند و درعین نزدیکی با وی، فاصله بگیرند. "فیشته" روش استعلایی را به دیالکتیک متحول کرد و "شوپنهاور" با بازگشت مجدد به بارکلی روش استعلایی کانت را ویران نمود. این نوشتار به چگونگی گذار شوپنهاور از روش استعلایی کانت میپردازد و نشان میدهد که شوپنهاور اگرچه شرایط استعلایی کانت را میپذیرد ولی با استدلالهای استعلایی کانت -که کانت مدعی است از منابع محض سوژه استعلایی بدست آوردهاست- مخالف است، همچنین شئ فی نفسه و ابژه تمثل را نیز به چالش میکشد و نهایتاً شیوه مستقیم بارکلی را در ایدهئالیسم تجربی برمیگزیند.
مقاله پژوهشی
محمد باقر قمی؛ محمد رضا ریخته گران
دوره 10، شماره 39 ، مهر 1393، صفحه 27-44
چکیده
چکیده
هنگامی که "نیچه" ضمن ایجاد تقابل میان فلسفه "هراکلیتوس" و سنت فلسفی آن را بر مبنای بازی تفسیر میکند و به تحسین آن میپردازد باید منتظر نقش آفرینی این مفهوم در فلسفه خود نیچه نیز باشیم. پس از این مقدمه، به برخی اندیشههای نیچه اشاره میکنیم که او بر مبنای آنها خود را در مقابل سنت متافیزیکی قرار میدهد و نشان میدهیم که چگونه ...
بیشتر
چکیده
هنگامی که "نیچه" ضمن ایجاد تقابل میان فلسفه "هراکلیتوس" و سنت فلسفی آن را بر مبنای بازی تفسیر میکند و به تحسین آن میپردازد باید منتظر نقش آفرینی این مفهوم در فلسفه خود نیچه نیز باشیم. پس از این مقدمه، به برخی اندیشههای نیچه اشاره میکنیم که او بر مبنای آنها خود را در مقابل سنت متافیزیکی قرار میدهد و نشان میدهیم که چگونه این اندیشهها با بازی ارتباط مییابند. شدن و صیرورت به جای بودن، نگاه بازیگونه به جهان، اندیشه به مثابه بازی، مواجهه با نگاه متافیزیکی به ضرورت بر مبنای بازی تاس و نیز نگاه مبتنی بر معصومیت بازی در اخلاقی فراسوی خیر و شر، همگی گواه استفاده نیچه از این مفهوم برای مواجهه با متافیزیک است. همچنین شاهد حضور مفهوم بازی در اندیشههای بنیادینی چون «اراده قدرت» و «بازگشت جاودانه همان» هستیم. از طرف دیگر مسئله تفسیر فلسفه نیچه و فهم آن همچنان چون معمایی ناگشوده است؛ تفسیر متافیزیکی "هایدگر" از نیچه از مفهوم بازی در اندیشه او غفلت کرده است و "یاسپرس" نیز هرگونه تفسیر نهایی نیچه را غیرممکن میداند. اما این "دریدا" است که تحت «بازی نشانهها» به تفسیر نیچه میپردازد. در پایان تلاش میکنیم نشان دهیم چگونه درک نقش مفهوم بازی در فلسفه نیچه پرتو جدیدی بر فهم کلیت اندیشه او میافکند.
مقاله پژوهشی
حمیده ایزدی نیا؛ اصغر واعظی
دوره 10، شماره 39 ، مهر 1393، صفحه 45-58
چکیده
چکیده
"هرش"بر این باور است کهنظریه هرمنوتیکی "گادامر" به پلورالیسم و نسبیتانگاری میانجامد. هرش به پیروی از عالمان هرمنوتیکی رمانتیک هدف خوانش متن را دستیابی به قصد مؤلف میداند، اما در نظر گادامر، فهم عبارتاستاز تفاهم و توافق با دیگری، نه کشف قصد و نیت دیگری. بنابراین هرش معتقد است معنای متن از قبل تعینیافته است و هدف از ...
بیشتر
چکیده
"هرش"بر این باور است کهنظریه هرمنوتیکی "گادامر" به پلورالیسم و نسبیتانگاری میانجامد. هرش به پیروی از عالمان هرمنوتیکی رمانتیک هدف خوانش متن را دستیابی به قصد مؤلف میداند، اما در نظر گادامر، فهم عبارتاستاز تفاهم و توافق با دیگری، نه کشف قصد و نیت دیگری. بنابراین هرش معتقد است معنای متن از قبل تعینیافته است و هدف از خوانش متن کشف این معناست. اما در نظر گادامر معنا از طریق دیالوگ میان مفسر و متن تولید میشود و درنتیجه هیچ معنای از قبل تعینیافتهای وجود ندارد. بر پایه این نگرش، گادامر زبان و امکانات آن را شرط تعین معنا میداند، ولی هرش بر این باور است که زبان صرفاً شرط آشکارگی معناست. هرش از سوی دیگر گادامر را متهم به بیمعیاری میکند. وقتی معنا امری نامتعین شد دیگر هیچ معیاری برای تمییز تفسیر درست از تفسیر نادرست وجود ندارد. در این مقاله بر آنیم تا ضمن طرح سه انتقاد اساسی هرش به گادامر، پاسخ آنها را از منظر شارحان و مدافعان گادامر بیان نماییم.
مقاله پژوهشی
مصطفی حسینی کلگار؛ محمد محمدرضایی
دوره 10، شماره 39 ، مهر 1393، صفحه 59-94
چکیده
چکیده
در باب ایمانگرایی ویتگنشتاینی دو پرسش مغفولافتاده: اولاً آیا "ویتگنشتاین" صراحتاً از ایمانگرایی دفاع کردهاست؟ و ثانیا آیا ایمانگرایی از اندیشههای او. قابل استنباط میباشد؟ در مقاله حاضر پس از پژوهشی در چیستی ایمانگرایی، نشان دادهشده ادعای انتساب ایمان گروی به ویتگنشتاین اغلب بر مبنای تفسیری خاص از بخشی از آموزههای ...
بیشتر
چکیده
در باب ایمانگرایی ویتگنشتاینی دو پرسش مغفولافتاده: اولاً آیا "ویتگنشتاین" صراحتاً از ایمانگرایی دفاع کردهاست؟ و ثانیا آیا ایمانگرایی از اندیشههای او. قابل استنباط میباشد؟ در مقاله حاضر پس از پژوهشی در چیستی ایمانگرایی، نشان دادهشده ادعای انتساب ایمان گروی به ویتگنشتاین اغلب بر مبنای تفسیری خاص از بخشی از آموزههای «پژوهشهای فلسفی» او بودهاست. دقت و تأمل در مجموع آراء ویتگنشتاین بهویژه در «فرهنگ و ارزش» و «درس گفتارها» نشان میدهد ادله و شواهد متعددی در نفی ایمانگرایی ویتگنشتاین وجود دارد که میتواند بدیل نظریه رایج باشد. همچنین بایستی متوجه بود استنتاج ایمانگرایی از تمایز میان بازی زبانی دین و غیر آن به نوعی خلط نظریه بازیهای زبانی بهعنوان نگره فهم و معنا با نظریه استنتاج و قضاوت است و نهایتاً آنکه پیگیری سیر اندیشه دینی نزد ویتگنشتاین به نوعی نظر متداول تقسیم ساحتهای فکری او. به دو دوره را دچار چالش مینماید.
مقاله پژوهشی
محمد حسین بیات
دوره 10، شماره 39 ، مهر 1393، صفحه 95-116
چکیده
چکیده
وقتی نام "ابنعربی" به گوش میخورد، عرفان نظری در ذهن شنونده تداعی میگردد و آدمی میانگارد که جمیع مباحث کتابهای معروف وی صرفاً متکفل بیان عرفان ناب اسلام است. مباحثی همچون عذاب نشئه آخرت، خلافت، امامت، ولایت و... لیکن بعد از ژرفنگری در آثار برجسته آن عارف نامدار، آدمی میبیند که بسیاری از مباحث کلامی و حتی فقهی در این ...
بیشتر
چکیده
وقتی نام "ابنعربی" به گوش میخورد، عرفان نظری در ذهن شنونده تداعی میگردد و آدمی میانگارد که جمیع مباحث کتابهای معروف وی صرفاً متکفل بیان عرفان ناب اسلام است. مباحثی همچون عذاب نشئه آخرت، خلافت، امامت، ولایت و... لیکن بعد از ژرفنگری در آثار برجسته آن عارف نامدار، آدمی میبیند که بسیاری از مباحث کلامی و حتی فقهی در این کتابها بهنحو برجستهایی مطرح گردیده و با مباحث عرفانی خلط شدهاست. مسئله وقوع عذاب در نشئه آخرت و ابدی یا غیر ابدی بودن آن، یکی از مباحث جنجالبرانگیز دانش کلام است که هر یک از فرقههای کلام اسلامی طبق مشرب فکری خود در آن باب سخن راندهاند، لیکن هیچ یک از فرقههای گونهگون کلامی وقوع عذاب اخروی و نیز ابدی بودن عذاب دوزخ را برای عدّهایی از گنهکاران مورد شک قرار نداده بل آن را قطعی دانستهاند و کاملاً به نصوص و ظهورات آیات قرآنی پای بند ماندهاند.
ابنعربی نیز در آثار عرفانی خود، این مسئله کلامی را با آب و رنگ عرفانی مطرح نموده لیکن به هیچ روی به تصریحات صدها آیه و حتی براهین عقلی پای بند نمانده و با صراحت لهجه، ابدی بودن عذاب بل تحقق خود عذاب و وعیدهای الهی را انکار نموده و مدّعی شده که همه آدمیان در جهان بیپایان آخرت برای ابد از نعمات الهی بهرهمند شوند گرچه کیفیّت نعمتهای دوزخیان با بهشتیان در ظهور تجلّیات الهی متباین باشند. نویسنده مقاله دیدگاه ابنعربی را مورد نقد قرار داده و با استناد به آیات و براهین عقلی آن را مردود دانستهاست.
مقاله پژوهشی
جلال پیکانی
دوره 10، شماره 39 ، مهر 1393، صفحه 117-130
چکیده
چکیده
فیزیک نیوتن نه تنها در ساحت علم فیزیک یک تحول بنیادی بهوجود آورد، بلکه روششناسی مورد استفاده نیوتن نیز بعدها الگوی غالب پژوهشگران علومتجربی قرار گرفت. نکته محوری در روششناسی "نیوتن"، عبارتاستاز تأکید بر آزمایش و استقراء و نیز محدودساختن دامنة علم به ساحت پدیداری. "ایمانوئل کانت" به دلیل کارآمدی خیرهکننده فیزیک ...
بیشتر
چکیده
فیزیک نیوتن نه تنها در ساحت علم فیزیک یک تحول بنیادی بهوجود آورد، بلکه روششناسی مورد استفاده نیوتن نیز بعدها الگوی غالب پژوهشگران علومتجربی قرار گرفت. نکته محوری در روششناسی "نیوتن"، عبارتاستاز تأکید بر آزمایش و استقراء و نیز محدودساختن دامنة علم به ساحت پدیداری. "ایمانوئل کانت" به دلیل کارآمدی خیرهکننده فیزیک نیوتنی، از یکسو تلاش کرد مبانی نظری فیزیک نیوتنی را تحکیم بخشد تا در مقابل نقدهای منتقدان مصون بماند و از سوی دیگر، ایده محدودساختن پژوهش علمی به ساحت پدیداری را در قالب اصل محدودبودن دامنه شناخت آدمی به ساحت پدیدارها عرضه داشت. تلاشهای کانت در راستای تحکیم مبانی فیزیک نیوتنی جز نخستین تلاشهای جدی و نظاممند در جهت پیریزی فلسفة علم بهشمار میآید.
مقاله پژوهشی
زهرا خزاعی؛ فاطمه تمدن
دوره 10، شماره 39 ، مهر 1393، صفحه 131-151
چکیده
چکیده
اختیار بهعنوان محوریترین ویژگی انسان، در جهان غرب از سویی اساسیترین شرط مسئولیت اخلاقی دانسته شدهاست و ازسویدیگر، با فرض جبریبودن جهان، در تعارض با جبرگرایی قرار میگیرد. گروهی از فیلسوفان اخلاق، با باور به وجود تعارض، حکم به ناسازگاری این دو دادهاند و گروهی دیگر برای دفع یا رفع این تعارض، به شیوههای مختلفی ...
بیشتر
چکیده
اختیار بهعنوان محوریترین ویژگی انسان، در جهان غرب از سویی اساسیترین شرط مسئولیت اخلاقی دانسته شدهاست و ازسویدیگر، با فرض جبریبودن جهان، در تعارض با جبرگرایی قرار میگیرد. گروهی از فیلسوفان اخلاق، با باور به وجود تعارض، حکم به ناسازگاری این دو دادهاند و گروهی دیگر برای دفع یا رفع این تعارض، به شیوههای مختلفی سعی در سازگاری جبرگرایی و اختیار نموده و تقریرهای گوناگونی از سازگارگرایی را ارائه کردهاند. مهمترین تقریر از سوی "جان مارتین فیشر" و تحت عنوان نیمهسازگارگرایی مطرح شدهاست. وی در آثار خود، اختیار لازم در مسئولیت اخلاقی را کنترل هدایتکننده میداند که امکانهای بدیل را دربرنمیگیرد. مثال فرانکفورت و مثالهایی از آن نوع در ردّ امکانهای بدیل، برای فیشر بسیار مفید بودهاند. در این مقاله پس از توضیح مختصر مثال فرانکفورت، دیدگاه نیمهسازگارگرایی فیشر تبیین میشود. در نهایت بهنظر میرسد، بهرغم همه امتیازاتی که تقریر فیشر بر سایر تقریرهای سازگارگرایی دارد دیدگاه او از جهاتی به جبرگرایی نزدیکتر است.