مقاله پژوهشی
محمد هادی توکلی؛ سید صدرالدین طاهری
دوره 9، شماره 34 ، تیر 1392، صفحه 7-20
چکیده
مسألة «تشکیک»، پس از ورود به فلسفةاسلامی دچار تطوراتی شد که درنهایت در حکمتمتعالیه، «تشکیک در حقیقتوجود» جای خود را به «تشکیک در ظهورات» داد، زیرا در هستیشناسیعرفانی که وجود، یک واحدشخصی و منحصربهفرد است، تشیک در مراتب جایگاهی نخواهد داشت. "علامهطباطبائی"، علاوهبر نقدقول به تشکیک در حقیقتوجود، ...
بیشتر
مسألة «تشکیک»، پس از ورود به فلسفةاسلامی دچار تطوراتی شد که درنهایت در حکمتمتعالیه، «تشکیک در حقیقتوجود» جای خود را به «تشکیک در ظهورات» داد، زیرا در هستیشناسیعرفانی که وجود، یک واحدشخصی و منحصربهفرد است، تشیک در مراتب جایگاهی نخواهد داشت. "علامهطباطبائی"، علاوهبر نقدقول به تشکیک در حقیقتوجود، برای عبور از «تشکیک در مراتب» به «تشکیک در مظاهر»، استدلالی را مطرح می کند که نشان داده خواهد شد، این استدلال تام نمیباشد.
مقاله پژوهشی
محمد مشکات
دوره 9، شماره 34 ، تیر 1392، صفحه 21-62
چکیده
در این مقاله، یک بحثی تطبیقی میانه دو فیلسوف، یکی متعلق به حوزة تحلیلی و دیگری به حوزة ایدهآلیسم آلمانی، در مسألة بنیاد و آغاز فلسفه، انجام میگیرد. تعهد و تمرکز مقاله بر "ویتگنشتاین" بیش از "هگل" خواهد بود. دشواری و در عین حال جذابیت بحث از آنروست که دو فیلسوفِ مورد مطالعه، ماهیت فلسفه، روش و وظایف آن را متفاوت مینگرند و دارای ...
بیشتر
در این مقاله، یک بحثی تطبیقی میانه دو فیلسوف، یکی متعلق به حوزة تحلیلی و دیگری به حوزة ایدهآلیسم آلمانی، در مسألة بنیاد و آغاز فلسفه، انجام میگیرد. تعهد و تمرکز مقاله بر "ویتگنشتاین" بیش از "هگل" خواهد بود. دشواری و در عین حال جذابیت بحث از آنروست که دو فیلسوفِ مورد مطالعه، ماهیت فلسفه، روش و وظایف آن را متفاوت مینگرند و دارای موضوع، غایت و مسألة کاملاً متغایرند. دو فیلسوف درمعقولاتی مانند ماهیت اجتماعی زبان، زبان خصوصی، دیگری، میل، شکل زندگی، ذاتگرایی، افلاطونگرایی، دکارتگرایی، کلگرایی، شک و یقین، باورِ نامدلل، جهانبینی، عامل بودن سوژه، توصیف و تبیین، خردباوری و سوژه محوری مدرن، فهم و. . . مورد مقایسه و تطبیق قرار میگیرند. اما همة این موضوعات، همواره معطوف به نگاه دو فیلسوف به مسألة بنیاد و آغاز فلسفه انجام میشود. ازجمله محورهای اصلی تشابه، آگاهی عرفی یا گفتمان اجتماعی، نفی هرگونه معیار خارج از آگاهی یا گفتمان اجتماعی و لزوم وجود «دیگری» در هر دو فیلسوف است. دیگری در بنیاد فلسفه، هر دو فیلسوف چونان مقومی اصلی و غیرقابل فقدان حضور دارد. فعل و عمل نیز در پایه و اساس هر دو فلسفه همان اهمیت و محوریت را دارد. بدون آگاهی و گفتمان عرفی و اجتماعی و در غیاب دیگری و با فقدان فعل و عمل اساس و بنیاد هر دو فلسفه محلی از اعراب ندارد. ازجمله محورهای تفاوت نیز ذاتگرایی، کلیتگرایی، رویکرد توصیفی و تبیینی است. در پایان به اشاره، چند محور برای نقد و ارزیابی پیشنهاد میشود.
مقاله پژوهشی
سید ضیا الدین حسینی؛ سید حمید طالب زاده
دوره 9، شماره 34 ، تیر 1392، صفحه 63-80
چکیده
بحثِ «الهیاتایجابی و سلبی»، دو جریان متقابلی که در طول تاریخ تفکرِفلسفی در باب خدا هر یک متفکران بزرگی را از آنِ خود کردهاند، بحث از یکی از مهمترین وجوه رابطة معرفتشناختی انسان و خداست. مقالةحاضر به بحث از تلقی "مایستر اکهارت" (Meister Eckhart) (حدود1260-1328م)، عارف بزرگ مسیحی، در باب این دو رویکرد ایجابی و سلبی میپردازد. در ...
بیشتر
بحثِ «الهیاتایجابی و سلبی»، دو جریان متقابلی که در طول تاریخ تفکرِفلسفی در باب خدا هر یک متفکران بزرگی را از آنِ خود کردهاند، بحث از یکی از مهمترین وجوه رابطة معرفتشناختی انسان و خداست. مقالةحاضر به بحث از تلقی "مایستر اکهارت" (Meister Eckhart) (حدود1260-1328م)، عارف بزرگ مسیحی، در باب این دو رویکرد ایجابی و سلبی میپردازد. در این مقاله، در ابتدا باتوجه به تعابیر اکهارت هر دو الگویسلبی و ایجابی در منظومة فکری این متفکر اجمالاً برجسته میشود. سپس برای هماهنگکردن این دو سنخ تعبیر متعارض پیشنهاداتی طرح و مورد ارزیابی قرار میگیرد. پس از آن، از آنجا که جمع شایستة میان این تعابیر متعارض تکلفآمیز مینماید، هر دو الگو در منظومة فکری اکهارت به رسمیت شناختهشده، و سپس در دو بخش بعدی مقاله هر یک از این دو رویکرد سلبی و ایجابی تفصیلاً مورد بحث و ارزیابی انتقادی قرار میگیرد. پس از آن در بخش «جمعبندی و خاتمه» از وجههنظر تبیینی دیگری برای تبیین این تعارضها از طرقی مانند تفکیک تاریخی و تفکیک میان مقامهای بحث تلاش میشود. در پایان نیز به آبشخورهای فکری مختلف و علائق و تعلقات متفاوتی اشاره میشود که ازجمله این دو رویکردِ متعارض اکهارت ریشه در آنها دارند.
مقاله پژوهشی
عبدالحسین خسروپناه
دوره 9، شماره 34 ، تیر 1392، صفحه 81-102
چکیده
نظریة علم دینی، یکی از پدیدههای مهم جهاناسلام است که موافقان و منکرانی را پیدا کردهاست. "محمدنقیب العطاس" یکی از موافقان و نظریهپردازان اسلامیسازی معرفت است. وی، نخست فلسفه و جهانبینی با محوریت قرآن و اعتقاد به مراتب و درجات وجود و وابستگی مطلقهستی به خداوند را سامان داد؛ سپس، ارتباط ناگسستنی انسان و جهان را بیان کرد و ...
بیشتر
نظریة علم دینی، یکی از پدیدههای مهم جهاناسلام است که موافقان و منکرانی را پیدا کردهاست. "محمدنقیب العطاس" یکی از موافقان و نظریهپردازان اسلامیسازی معرفت است. وی، نخست فلسفه و جهانبینی با محوریت قرآن و اعتقاد به مراتب و درجات وجود و وابستگی مطلقهستی به خداوند را سامان داد؛ سپس، ارتباط ناگسستنی انسان و جهان را بیان کرد و توضیح داد که انسان مهمترین جزء هستی و موجودی جاودان است که بهترین هویتشناسی او در قرآن آمدهاست و بعد، معنا و مفهوم و غایت نظام آموزش و پرورش را تبیین کرد. درنظر العطاس، مقصود حقیقی از آموزش و پرورش، تحقق حقایق قرآن در وجود انسان است؛ ازاینرو فراگیری معارف و زبان قرآن، نخستین و مهمترین بخش از الگوی آموزش و پرورش درنظر العطاس است. وی با تبیین حقیقت علم و ایمان و انسان و جایگاه انسان در هستی به پیوند علم با انسان و دین پرداخت و علمدینی را تفسیر کرد. عطاس با معرفی فرایند غربیسازی علوم به تبیین فرایند اسلامیسازی علوم پرداخت. فرایند غربیسازی علوم در تفکر عطاس عبارت است از:1. فرهنگ و تمدن غربی؛ 2. عناصر کلیدی علوم طبیعی؛ 3. انسانی و کاربردیغربی و فرایند اسلامیسازی علوم در این دیدگاه عبارت است از: 1. شناسایی عناصر کلیدی از علوماسلامی؛ 2. جایگزینی عناصر کلیدیاسلامی با غربی؛ 3. ابتنای علومطبیعی و کاربردی بر عناصرِاسلامی 4. اصلاح تنة علومهمسان با عناصر کلیدیاسلامی. این مقاله در پایان به آسیبشناسی نظریة «تهذیبی- تأسیسی» پرداخته است.
مقاله پژوهشی
بتول واعظ؛ رقیه کاردل ایلواری
دوره 9، شماره 34 ، تیر 1392، صفحه 103-124
چکیده
این پژوهش به بررسی دیدگاه غزالی و مولوی در مورد تأویل میپردازد؛ نخست معنای لغوی و اصطلاحی تأویل و موارد آن در قرآنکریم مورد بررسی قرار گرفته، سپس قوانین تأویل، شرایط مؤول و مسألة تأویل مجاز و غیرمجاز و تفسیر به رأی به بحث گذاشتهشده و نشان داده شدهاست که غزالی ِبهرغم رسالههایی که در رد باطنیه و اسماعیلیه نوشته، در فهم متون ...
بیشتر
این پژوهش به بررسی دیدگاه غزالی و مولوی در مورد تأویل میپردازد؛ نخست معنای لغوی و اصطلاحی تأویل و موارد آن در قرآنکریم مورد بررسی قرار گرفته، سپس قوانین تأویل، شرایط مؤول و مسألة تأویل مجاز و غیرمجاز و تفسیر به رأی به بحث گذاشتهشده و نشان داده شدهاست که غزالی ِبهرغم رسالههایی که در رد باطنیه و اسماعیلیه نوشته، در فهم متون متأثر از رویکرد تأویلگرایانة آنها است. بخش سوم مقاله به دیدگاه تأویلگرای مولوی میپردازد که برمبنای آن تأویل در سه سطح تأویل آیات و احادیث، رمزها و نشانهها و اصطلاحات عرفانی صورت گرفتهاست. بخش چهارم مقاله، دربارة مقایسة دیدگاههای غزالی و مولوی دربارة تأویل و قوانین آن، تأویل قرآنی و کلامی، شرایط و دلایل تأویل، تأویل مجاز و غیرمجاز و قراین تأویل است که اندیشة تأویلگرای مولوی را در تأویلهای صوفیانه غزالی تاحدودی متأثر از او نشان میدهد.
مقاله پژوهشی
شروین مقیمی زنجانی؛ حاتم قادری
دوره 9، شماره 34 ، تیر 1392، صفحه 125-146
چکیده
بیشتر شارحان فلسفة کلاسیک بهویژه کسانی که بر فلسفة فلوطین تمرکز کردهاند، برآنند که وی برخلاف فیلسوفان دورة شکوفایی فلسفة در یونان، بهخصوص افلاطون در مقام بنیادگذار فلسفة سیاسی، به سیاست و تدوین طرحی از نظام سیاسی نیک بهعنوان شالوده و مبنای فلسفة سیاسی قدیم، التفاتی نداشته است. اگرچه فلوطین به مقولاتی چون دولت، حکومت، آزادی ...
بیشتر
بیشتر شارحان فلسفة کلاسیک بهویژه کسانی که بر فلسفة فلوطین تمرکز کردهاند، برآنند که وی برخلاف فیلسوفان دورة شکوفایی فلسفة در یونان، بهخصوص افلاطون در مقام بنیادگذار فلسفة سیاسی، به سیاست و تدوین طرحی از نظام سیاسی نیک بهعنوان شالوده و مبنای فلسفة سیاسی قدیم، التفاتی نداشته است. اگرچه فلوطین به مقولاتی چون دولت، حکومت، آزادی و عدالت بهصورت مستقل نپرداخته است و از اینحیث نمیتوان وی را فیلسوف سیاسی قلمداد نمود، اما بهزعم ما میتوان دلالتها و تضمناتی سیاسی را در فلسفة] «غیرسیاسی » وی مورد ملاحظه قرار داد و از آن طریق طرحی از «فلسفة سیاسی » فلوطین تدوین کرد. تلاش ما در این مقاله، احصای برخی از مهمترین این دلالتها و مرتبطساختن آنها با یکدیگر بهنحوی است که بتوان از آن منظومهای ناظر بر آرمانی سیاسی تدوین کرد.
مقاله پژوهشی
مازیار چیت ساز؛ سید محمد علی حجتی؛ علی اکبر احمدی افرمجانی؛ لطف الله نبوی
دوره 9، شماره 34 ، تیر 1392، صفحه 147-161
چکیده
دیدگاه "هوسرل" دربارة فلسفة زبان و معناداری، حداقل دو دورة متفاوت دارد. در دورة اول که گاهی رئالیسم افلاطونی نیز خوانده میشود، هوسرل نظری مشابه "فرگه" دارد: معنا عبارت است از یک نوع مثالی. در دورة دوم، با توجه به التفات (Intention)و ساختار آگاهی، دیدگاه او چرخشی استعلائی یافته و با استفاده از کلمة جدید نوئما، ساختاری پیجیده برای معنا ...
بیشتر
دیدگاه "هوسرل" دربارة فلسفة زبان و معناداری، حداقل دو دورة متفاوت دارد. در دورة اول که گاهی رئالیسم افلاطونی نیز خوانده میشود، هوسرل نظری مشابه "فرگه" دارد: معنا عبارت است از یک نوع مثالی. در دورة دوم، با توجه به التفات (Intention)و ساختار آگاهی، دیدگاه او چرخشی استعلائی یافته و با استفاده از کلمة جدید نوئما، ساختاری پیجیده برای معنا پیشنهاد میکند. در این مقاله، دو دورة مذکور تشریح شده و توضیح داده میشود که در هر دو دوره، التفات و مسألة آگاهی نقش خاص خود را ایفا میکند. با تشریح این دو دوره و بررسی تشابهها و تمایزها، مشخص میشود با وجود تغییرات زیاد آرای او، میتوان یک خط سیر ثابت را در دیدگاه او پیدا کرد.