فلسفه
مجید صادقی حسن آبادی؛ نجمه لب خندق
چکیده
زبان پدیدهای بهظاهر ساده ولی درعینحال بسیار پیچیده است. زبان شناسان همواره سعی در شناخت چیستی زبان و ارائه تعریفی از آن داشتهاند. از بین حکما، ملاصدرا نگاهی وجود شناسانه به سخن دارد و با تکیهبر نظام حِکمی خود، زبان را با استفاده از مبانی اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری تعریف میکند. هدف از این مقاله ارائه تبیین توصیفی-تحلیلی ...
بیشتر
زبان پدیدهای بهظاهر ساده ولی درعینحال بسیار پیچیده است. زبان شناسان همواره سعی در شناخت چیستی زبان و ارائه تعریفی از آن داشتهاند. از بین حکما، ملاصدرا نگاهی وجود شناسانه به سخن دارد و با تکیهبر نظام حِکمی خود، زبان را با استفاده از مبانی اصالت وجود، تشکیک وجود و حرکت جوهری تعریف میکند. هدف از این مقاله ارائه تبیین توصیفی-تحلیلی از دیدگاه ملاصدرا در خصوص زبان است اما از زاویهای که در تناظر و تشابه با عالم هستی قرار میگیرد. او زبان را در منظومهای کاملاً متناظر با عالم هستی، معرفی کرده و هردو را دارای سیر صعودی و نزولی، ابتدا و انتها، تشکیک و مراتب، زایش و پویایی و در نسبت و اضافه با مخاطب معنا میکند. او معتقد است زبان و هستی چنان درهمتنیدهاند که هستی چیزی جز کلام نیست.
فلسفه
جلیله صالحی؛ محمدعلی وطن دوست
چکیده
متاورس میتواند افقهای جدیدی را در تعامل انسان با فناوری روشن نماید. در این دنیا انسانها از اینترنت دیگر استفاده نمیکنند بلکه در آن، زندگی میکنند و با هویتهای جدید خودساخته؛ انواع تعاملات را فعالانهتر از دنیای واقعی، تجربه میکنند. این فناوری برای کاربران خود تجربه زیست جدیدی را میسازد که میتواند برخی از مفاهیم دنیای ...
بیشتر
متاورس میتواند افقهای جدیدی را در تعامل انسان با فناوری روشن نماید. در این دنیا انسانها از اینترنت دیگر استفاده نمیکنند بلکه در آن، زندگی میکنند و با هویتهای جدید خودساخته؛ انواع تعاملات را فعالانهتر از دنیای واقعی، تجربه میکنند. این فناوری برای کاربران خود تجربه زیست جدیدی را میسازد که میتواند برخی از مفاهیم دنیای واقعی را تغییر دهد و موجب دگرگونی در نظریههای علوم انسانی شود، همین مهم کفایت میکند که در مواجهه با این پدیده خردمندانه عمل شود تا بتوان از این فناوری در جهت شکوفای استعدادهای انسانی بهره برد. در این جستار به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد هستیشناسی به بررسی واقعانگاری متاورس و نحوه و نوع ادراک در آن بر اساس دیدگاه ملاصدرا پرداخته شد و مشخص گردید که دنیای متاورس برخلاف عقیده برخی افراد یک دنیای توهمی نیست بلکه ظرف وجودی دنیای متاورس عالم طبیعت است و یک فضای واقعی میباشد و آنچه این فضا را قابلادراک برای کاربران مینماید موجودات محسوسی هستند که توسط رایانهها از مادههای لطیف ساخته میشوند که علل اعدادی برای ادراک در متاورس هستند و کاربران این محسوسات را بهواسطه فناوریهای موجود در متاورس بهصورت ادراکات حسی و خیالی درک میکنند.
پیام آقاسی؛ عزیزاله افشار ;کرمانی
چکیده
تعریف متفاوتِ عقلگرایان و تجربهگرایان از انسان رویکردهای متفاوتی به انسان را در پی دارد. هگل با نگاه دیالکتیکی خود با کنار هم نشاندن کل و جزء در بستری کانتی– اسپینوزایی تعریفی از انسان بهعنوان سوژة مدرِک ارائه میدهد که در عین اینکه به کلیت او توجه میدهد، اهمیت جزئیت و فردیت او را هم نشان میدهد. از طرفی ملاصدرا نیز برای ...
بیشتر
تعریف متفاوتِ عقلگرایان و تجربهگرایان از انسان رویکردهای متفاوتی به انسان را در پی دارد. هگل با نگاه دیالکتیکی خود با کنار هم نشاندن کل و جزء در بستری کانتی– اسپینوزایی تعریفی از انسان بهعنوان سوژة مدرِک ارائه میدهد که در عین اینکه به کلیت او توجه میدهد، اهمیت جزئیت و فردیت او را هم نشان میدهد. از طرفی ملاصدرا نیز برای بدن در ادراک، سهم قابلتوجهی قائل است؛ زیرا نفس همة افعال خود را با واسطة بدن انجام میدهد و تحقق هیچ فعلیتی بدون استفاده از بدن امکان ندارد. هدف این پژوهش بررسی تأثیر بدنمندی مدرِک بر اصل صیانت ذات از منظر ملاصدرا و هگل است. همانگونه که بدنمندی مدرِک در نگاه هگل منجر به توجه به صیانت ذات میگردد، پذیرفتن محور نفس- بدن بهعنوان مدرِک در نظر ملاصدرا نیز منجر به توجه به صیانت ذات میشود، البته با تفاوتهایی که آنهم به نوبة خود علاوه بر آثار فردی و اجتماعی در اهمیت حیات بدنی و سعادت جمعی، تغییر در نگرش به علوم انسانی را در پی دارد.
حمیدرضا میرزایی
چکیده
این بررسی به منظور تبیین دیدگاه هستی شناسی صدرایی در مورد ماهیت پدیده عشق غریزی و نهفته در وجود حیواناتِ غیر انسانی با استفاده از روش پیمایشی و نیز تحلیلی - توصیفی (اسنادی کتابخانه ای) انجام شده است. موسس حکمت متعالیه معتقد است که در کلِّ عالم هستی، از پست ترین موجودات تا عالی ترین آنها عشق سَریان دارد. بر اساس نظر ملاصدرا، حیوان یکی ...
بیشتر
این بررسی به منظور تبیین دیدگاه هستی شناسی صدرایی در مورد ماهیت پدیده عشق غریزی و نهفته در وجود حیواناتِ غیر انسانی با استفاده از روش پیمایشی و نیز تحلیلی - توصیفی (اسنادی کتابخانه ای) انجام شده است. موسس حکمت متعالیه معتقد است که در کلِّ عالم هستی، از پست ترین موجودات تا عالی ترین آنها عشق سَریان دارد. بر اساس نظر ملاصدرا، حیوان یکی از موجودات متن واقع است که دارای صفات کمالی مختص به مراتب خود است. حیوانات دارای نفس هستند که از آثار آن، کمالاتی از قبیل حیات، درک ، اختیار و عشق است. از منظر حکمت صدرایی، عشق یکی از کمالات وجود حیوان است. مبانی حکمت صدرایی برای اثبات وجود و سریان کمال عشق در حیوان عبارتست از اینکه وجود "اصیل"، "بسیط"، "مشکّک" و مساوق با حیات و ادراک (شعور) و عشق است و خدا معشوق حقیقی تمام موجودات از جمله نفوس حیوانات است. همه ی حیوانات عاشق هستند اما به لحاظ وجودی، مرتبه ای دارند و به قدر شدت و ضعف در مرتبه حیوانی خود به زیور کمالات آراسته اند، یعنی؛ همه حیوانات در یک سطح نیستند و حدِّ این کمالات به تناسب سهم آنان از وجود بستگی دارد. اما هر حیوانی که عالی ترین سهم را از مرتبه ی خویش داراست از عشق بیشتری نیز برخوردار است. به باور صدرالدین، به لحاظ تکاملی، حیوان تنها تا جایى مىتواند پیش رود که انسانیت از آن جا آغاز مىشود.
زهرا سرکارپور؛ زهرا خزاعی
چکیده
نظریة علم حضوری جایگاه ویژهای را در نظام صدرایی به خود اختصاص داده است. علم حضوری هم یک نظریه در حوزة معرفت شناسی فلسفة صدرا است و هم نظریهای است برای تبیین خودآگاهی. تأمل بر این نظریة مهم، بیدرنگ ما را متوجه ماهیت پیچیده و رازآمیز آن خواهد کرد. نوشتار حاضر بر آن است تا در قالب نگرشی مقایسهای بین این نظریه و یکی از مهمترین ...
بیشتر
نظریة علم حضوری جایگاه ویژهای را در نظام صدرایی به خود اختصاص داده است. علم حضوری هم یک نظریه در حوزة معرفت شناسی فلسفة صدرا است و هم نظریهای است برای تبیین خودآگاهی. تأمل بر این نظریة مهم، بیدرنگ ما را متوجه ماهیت پیچیده و رازآمیز آن خواهد کرد. نوشتار حاضر بر آن است تا در قالب نگرشی مقایسهای بین این نظریه و یکی از مهمترین نظریههای خودآگاهی در فلسفة تحلیلی، یعنی نظریة آشنایی، با زبانی روشنتر یک بازخوانی دقیق و شفاف از آن ارائه کند. نظریة آشنایی راسل در نگاه نخست یکی از شبیهترین نظریهها به نظریة صدرا است. ویژگیهایی همچون شرط حضور، بیواسطگی، خطاناپذیری و از این قبیل، نمونههایی از همسویی این دو نظریهاند. اما بحث اتحاد عالم و معلوم در نظریة صدرا نقطة جدایی این دو نظریه است و در حقیقت جایی است که ادعای قرابت میان این دو را با چالش جدی مواجه خواهد کرد. در نهایت شاید با قدری تسامح بتوان گفت نظریة راسل تصویری ابتدایی و تکمیل نشده از نظریة صدرا است. ضمن اینکه باید توجه داشت که فهم این دو نظریه در بستر نظام فلسفی متفاوت این دو فیلسوف- یعنی اصالت وجود صدرا و مبناگرایی معرفتی راسل- ادعای قرابت عمیق بین این دو نظریه را مشکلتر میسازد.
زهرا توکلی؛ مجید صادقی حسن آبادی
چکیده
«نفس قدسی» اصطلاحی است که از سوی فلاسفه غالباً برای نام بردن از نفسی که شدیدالحدس است، استفاده میشود. ملاصدرا و قاضی سعید هر دو معتقد به پیوند میان این نفس با نفس نبی هستند، همین امر موجب ضرورت شناخت ویژگیهای آن میشود. در این نوشتار که با مراجعۀ مستقیم به آثار آنها صورت گرفته است. در گام اول ویژگیهای نفس قدسی را تبیین ...
بیشتر
«نفس قدسی» اصطلاحی است که از سوی فلاسفه غالباً برای نام بردن از نفسی که شدیدالحدس است، استفاده میشود. ملاصدرا و قاضی سعید هر دو معتقد به پیوند میان این نفس با نفس نبی هستند، همین امر موجب ضرورت شناخت ویژگیهای آن میشود. در این نوشتار که با مراجعۀ مستقیم به آثار آنها صورت گرفته است. در گام اول ویژگیهای نفس قدسی را تبیین کرده و سپس با بررسی نسبت نفس قدسی و نفس نبوی، مسألۀ امکان دستیابی سایر انسانها به مرتبۀ نفس قدسی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در حقیقت باید گفت اختلاف مبانی هستیشناسانه و انسانشناسانۀ ملاصدرا و قاضی سعید موجب اختلاف آرای این دو اندیشمند شده است. صدرالمتألهین بر مبنای اصالت وجود و تشکیک وجود، حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول، مراتب تشکیکی را برای نفس قدسی از صاحب حدس تا نفس نبی قائل است، لیکن قاضی سعید که این مبانی را نپذیرفته است، مصادیق نفس قدسی را منحصر در نفس ناطقه ملکوتی و نفس کلی میداند. با وجود این تفاوت نظر ظاهری، نسبت نفس قدسی با نفس نبی و سایر نفوس انسانی در اندیشۀ این دو فیلسوف بزرگ، بسیار به هم نزدیک است تا حدی که نمیتوان اختلاف آرای آنها را در حد اشتراک لفظی نفس قدسی در سیستم فلسفی ایشان دانست.
محمد حسین زاده
چکیده
یکی از چالشهای جدید اختیار که بر پایۀ برخی یافتههای علوم تجربی مطرح شده، آزمایشی است که بنجامین لیبت دربارۀ فرآیندهای مغزی که به قصد و ارادۀ انسان منجر میشوند، انجام داده است. او در این آزمایش به این نتیجه رسید که این چنین نیست که انسان ابتدا اراده کند و بعد مغز به کار بیفتد و فرمان اراده را اجرا کند و در نتیجۀ آن اندامها حرکت کنند، ...
بیشتر
یکی از چالشهای جدید اختیار که بر پایۀ برخی یافتههای علوم تجربی مطرح شده، آزمایشی است که بنجامین لیبت دربارۀ فرآیندهای مغزی که به قصد و ارادۀ انسان منجر میشوند، انجام داده است. او در این آزمایش به این نتیجه رسید که این چنین نیست که انسان ابتدا اراده کند و بعد مغز به کار بیفتد و فرمان اراده را اجرا کند و در نتیجۀ آن اندامها حرکت کنند، بلکه این مغز انسان است که 400 میلی ثانیه قبل از عمل، به صورت ناآگاهانه فرآیند اراده را آغاز میکند و انسان تنها 150 میلیثانیه قبل از عمل از تصمیم مغز آگاه میشود. ما در این مقاله، آزمایش لیبت دربارۀ ارادۀ آگاهانۀ انسان را مطرح کرده و با توجه به مبانی ملاصدرا نظیر هویت مجرد ـ مادی نفس، عینت نفس با قوا و سریان آگاهی در تمام مراتب وجود از جمله مرتبۀ مادی، آگاهانه بودن ارادۀ انسان را تبیین کردهایم. نتیجۀ این پژوهش این است که در فلسفۀ ملاصدرا، آزمایش لیبت ( با فرض صحت آن) منافاتی با ارادۀ آگاهانۀ انسان ندارد.
سید محمد حسین میردامادی؛ علی ارشد ریاحی
چکیده
آراء فلسفی ملاصدرا بر قواعد کلی و جهت گیریهای اخلاقی او (از این دو به مکتب اخلاقی تعبیر میکنیم) تأثیرگذار است. وجودشناسی ملاصدرا اخلاق را زیر مجموعۀ نظام هدفمند الهیاتی خود قرار داده و تلقی او از هستی و انسان پیامدهای متمایزی در مکتب اخلاقی وی داشته است. بنابر مبنای تجرد نفس ارتباط اعمال انسان و سرنوشت اخروی او و نیز بحث تناسخ باطنی ...
بیشتر
آراء فلسفی ملاصدرا بر قواعد کلی و جهت گیریهای اخلاقی او (از این دو به مکتب اخلاقی تعبیر میکنیم) تأثیرگذار است. وجودشناسی ملاصدرا اخلاق را زیر مجموعۀ نظام هدفمند الهیاتی خود قرار داده و تلقی او از هستی و انسان پیامدهای متمایزی در مکتب اخلاقی وی داشته است. بنابر مبنای تجرد نفس ارتباط اعمال انسان و سرنوشت اخروی او و نیز بحث تناسخ باطنی (که با لزوم مراقبه و محاسبه اخلاقی مرتبط است) بستری مناسب مییابد. همچنین حدوث و بقاء نفس در نظر صدرا اهمیت رفتار بدنی در ترقی نفسانی را روشن میکند. تحول پذیری نفس و اسباب تحول آن بر لزوم مراقبه بر رفتارهای بیرونی و حتی نیات درونی در تبیین مکتب اخلاقی صدرا تأثیرگذار بوده است و مبنای قوای نفس و وحدت آن لزوم مداومت بر عمل صالح و پرهیز از عمل منافی ارتقاء وجودی را تبیین میکند. قاعدۀ اتحاد عاقل و معقول نیز بر عینیت اخلاق و هویت وجودی انسان صحه میگذارد. اصالت و تشکیک وجود، لزوم جهتدهی اخلاقی رفتار در تقرب به خداوند را تبیین و قاعده سنخیت علت و معلول، ذاتی و غیر قراردادی بودن اخلاق در مکتب صدرا را مشخص میکند. حرکت جوهری و ارتباط ذاتی نفس و بدن، نفی نسبیگرایی اخلاقی را تبیین و مباحث فطرت نیز موضع صدرا در وحدتگرایی یا کثرتگرایی اخلاقی را مشخص میکند. بسیاری از معضلات مکاتب اخلاقی از جمله سؤال در مورد ذهنی یا عینی بودن اخلاق، تکلیفگرایی یا فضیلتگرایی در اخلاق، کثرتگرایی یا وحدتگرایی در گرایشهای اخلاقی در نوع انسان، وظیفهگرایی یا نتیجهگرایی در اخلاق و ... در تفسیر حکمت متعالیه به سرانجامی روشن میانجامد.
سعید انواری؛ حامده راستایی جهرمی
چکیده
میرداماد و شاگردانش همچون ملاصدرا و میرسیداحمد علوی، سهروردی را پیرو رواقیان دانستهاند. در این مقاله این ادعا مورد ارزیابی قرارگرفته است. از آنجا که از رواقیان مطالب اندک و پراکندهای در آثار اسلامی نقل شده ، با جستجو در این منابع تمامی مطالب نقل شده و منسوب به رواقیان با نظریات سهروردی مقایسه و حدود چهل مورد مشابهت میان آراء ایشان ...
بیشتر
میرداماد و شاگردانش همچون ملاصدرا و میرسیداحمد علوی، سهروردی را پیرو رواقیان دانستهاند. در این مقاله این ادعا مورد ارزیابی قرارگرفته است. از آنجا که از رواقیان مطالب اندک و پراکندهای در آثار اسلامی نقل شده ، با جستجو در این منابع تمامی مطالب نقل شده و منسوب به رواقیان با نظریات سهروردی مقایسه و حدود چهل مورد مشابهت میان آراء ایشان مورد بررسی قرار گرفته است که عبارتند از: الف) تاثیرات مستقیم: مقدار دانستن جسم؛ تعریف متفاوت جوهر و عرض؛ عرض دانستن صورت؛ انکار هیولای اولی؛ انکار تخلخل و تکاثف حقیقی؛ دور و کور و... ب) تأثیرات غیرمستقیم: کاهش تعداد مقولات؛ سلسله مراتب هستی؛ تجرد نفس و... همچنین به این سؤال پاسخ داده شده است که بر اساس چه شواهدی میرداماد و شاگردان وی سهروردی را «شیخ اتباع رواقیان» نامیدهاند؟ پیش از این جان والبریج در مقالهای تلاش کرده است به این سؤال پاسخ دهد که چرا ملاصدرا سهروردی را پیرو رواقیان دانسته است. اما پاسخ وی در این مقاله مورد نقد قرار گرفته استو این فرضیه مطرح شده است که به دلیل آنکه سهروردی خود را «نایب الاقدمین» دانسته است و میان مطالب منسوب به «الأقدمین» در آثار سهروردی و آراء رواقیان ارتباط وجود دارد، میرداماد وی را شیخ اتباع رواقیان نامیده است.
عبدالعلی شکر؛ صدیقه میرزایی
دوره 12، شماره 45 ، فروردین 1395، ، صفحه 65-78
چکیده
پذیرش و اثبات اصالت وجود، مستلزم پذیرش مجعولیت وجود است. به همین جهت، اصالت وجود با مجعولیت آن در تلازم است؛ هرچند این دو مسئله تفاوتهایی دارند. مطابق مبانی حکمت متعالیه، ملاک مجعولیت وجود بر پایۀ رابط بودن آن تعیین میشود. رابط بودن وجود به معنای «وابستگی صرف به غیر» است. آنچه به علت خود تعلق محض دارد، مجعول واقعی آن نیز ...
بیشتر
پذیرش و اثبات اصالت وجود، مستلزم پذیرش مجعولیت وجود است. به همین جهت، اصالت وجود با مجعولیت آن در تلازم است؛ هرچند این دو مسئله تفاوتهایی دارند. مطابق مبانی حکمت متعالیه، ملاک مجعولیت وجود بر پایۀ رابط بودن آن تعیین میشود. رابط بودن وجود به معنای «وابستگی صرف به غیر» است. آنچه به علت خود تعلق محض دارد، مجعول واقعی آن نیز به شمار میرود. در مکتب صدرایی، وجود رابط به این معنا جایگاه متفاوتی با وجود رابط در قضایا دارد. اما در اندیشۀ کانت، به رابط بودن وجود در قضیۀ حملیۀ حصر توجه شده است. وی به قصد نقادی برهان وجودی آنسلم، بر این باور است که وجود در قضیه، هیچ افزایشی در مفهوم موضوع ایجاد نمیکند؛ بلکه تنها نقش رابط را دارد. ملاک محمولیت در قضیه، فزون بخشی است که در وجود رابط دیده نمیشود. این وجود رابط که به کلام صدرالمتألهین شباهت دارد، غیر از آن چیزی است که ملاک مجعولیت در حکمت متعالیه تحقیق شده است. ملاصدرا به نوع دیگری از وجود رابط پرده بر میدارد که از تحلیل اصل علیت به دستآورده است و بر اساس آن تمام ممکنها را عین ربط به ذات حق میداند. ایشان در حوزۀ قضایا، علاوه بر قضیۀ مرکبه، هلیۀ بسیطه را نیز میپذیرد که محمول آن وجود است. کانت این دسته از قضایا را بی معنا میداند و گزارۀ «خدا وجود دارد» را ترکیبی و تحلیلی نمیشناسد، اما ملاصدرا آن را مفاد ثبوت الشیء قرار میدهد به گونهای که اگر افزایشی در موضوع ایجاد نمیکند، به دلیل ماهیت نداشتن ذات حق و اصیل بودن وجود است.
علی فتح طاهری
چکیده
مسأله علیت یکی از مهم ترین مسائل فلسفی است که بدون فهم آن درک جهان هستی ممکن نیست. اساسا هر نوع بحث، سخن و تجربه ای مبتنی بر فهم علیت و پذیرش آن است. مسأله علیت از جهات مختلف مورد توجه قرار گرفته است. فیلسوفان جدید غرب مانند هیوم و کانت این موضوع را از نظرگاه معرفت شناسی و فیلسوفان مسلمان از حیث وجود شناسی مورد بررسی قرار داده اند. ملاصدرا ...
بیشتر
مسأله علیت یکی از مهم ترین مسائل فلسفی است که بدون فهم آن درک جهان هستی ممکن نیست. اساسا هر نوع بحث، سخن و تجربه ای مبتنی بر فهم علیت و پذیرش آن است. مسأله علیت از جهات مختلف مورد توجه قرار گرفته است. فیلسوفان جدید غرب مانند هیوم و کانت این موضوع را از نظرگاه معرفت شناسی و فیلسوفان مسلمان از حیث وجود شناسی مورد بررسی قرار داده اند. ملاصدرا ، فیلسوف بزرگ جهان اسلام، در آثار مختلف خویش به ویژه مهم ترین اثرش، اسفار، با اشاره به صورت های مختلف این موضوع کوشیده است تا معنای حقیقی آن را بیان کند. وی با اثبات اصالت وجود و اعتباری دانستن ماهیت، مدعی است که نمی توان اصل علیت را بر مبنای ماهیت و امکان ماهوی تبیین کرد. صدرا در آغاز علیت را بر اساس وحدت تشکیکی وجود تبیین می کند ولی چون این وحدت به جدایی و تمایز علت و معلول می انجامد، در نهایت با رویکرد عرفانی به این اصل از وحدت تشکیکی به وحدت شخصی وجود روی می آورد؛ و اصل علیت را با رجاع به وحدت وجود عرفانی تبیین می کند زیرا در این نگاه هیچ جایی برای کثرت باقی نمی ماند. با این وصف معلول چیزی جز یک علامت و نشانه نیست و هویتی غیر از مرآت ندارد.
بهزاد مرتضایی
چکیده
در تاریخ فلسفه اسلامی، از زمان فارابی تا عصر حاضر، قوه خیال و عالم صور خیالی یکی از مباحث بسیار مهم بوده است تا جایی که بعضی از صاحب نظران این توجه را از ممیزات فلسفه اسلامی دانستهاند. فارابی نظریه نبوت خود را با طرح عالم خیال تبیین کرد و ابن سینا و سهرودی و ملاصدرا و اخلاف ایشان، با استناد به عالم خیال، به حل بسیاری از مسائل و مخصوصاً ...
بیشتر
در تاریخ فلسفه اسلامی، از زمان فارابی تا عصر حاضر، قوه خیال و عالم صور خیالی یکی از مباحث بسیار مهم بوده است تا جایی که بعضی از صاحب نظران این توجه را از ممیزات فلسفه اسلامی دانستهاند. فارابی نظریه نبوت خود را با طرح عالم خیال تبیین کرد و ابن سینا و سهرودی و ملاصدرا و اخلاف ایشان، با استناد به عالم خیال، به حل بسیاری از مسائل و مخصوصاً به جمع میان دین و فلسفه و مشاهده و برهان و نقل و عقل نائل شدند. مساله اساسی دراین مقاله بررسی حالات نفس در مقام خیال است ودرمیان این حالات مهمترین مساله اثبات تجرد خیال است که از نظر معرفة النفس اهمیت فوقالعادهای داشته، تحولی مهم در معرفة النفس فلسفی است. با اثبات نوعی تجرّد برای نفس در مقام خیال ثابت میشود که انسان، برخلاف دیدگاه فلاسفه مشایی و اشراقی، موجودی دوساحتی (بدن و عقل) نیست، بلکه دارای سه ساحت و سه نشئه وجودی است: نشئه مادّی و بدنی، نشئه صوری و برزخی، و نشئه عقلانی که ملاصدرا در این مورد دلایل فراوانی اقامه نموده وبه تصریح خود، نخستین کسی است که در تاریخ فلسفه گونهای از تجرّد و استقلال از بدن را برای قوّه متخیّله اثبات کرده است که دراین جا به نقدوبررسی آنها پرداخته میشود.
قاسم پورحسن
چکیده
ملاصدرا به اتفاق آراء، تأثیرگذارترین فیلسوف در سنت فلسفۀ اسلامی چهار قرن اخیر است. فلسفۀ ملاصدرا براساس وجود به مثابه یگانه عنصر حقیقی، تقدم وجود، تراکم وجود، و سرانجام حرکت متعالی یا جوهری وجود بنا گشته است. ملاصدرا تقدم وجود را اصل اساسی هستی قرار داد. او بین مفهوم وجود و حقیقت وجود تمیز قائل میشود. مفهوم وجود بدیهیترین و جهانشمولترین ...
بیشتر
ملاصدرا به اتفاق آراء، تأثیرگذارترین فیلسوف در سنت فلسفۀ اسلامی چهار قرن اخیر است. فلسفۀ ملاصدرا براساس وجود به مثابه یگانه عنصر حقیقی، تقدم وجود، تراکم وجود، و سرانجام حرکت متعالی یا جوهری وجود بنا گشته است. ملاصدرا تقدم وجود را اصل اساسی هستی قرار داد. او بین مفهوم وجود و حقیقت وجود تمیز قائل میشود. مفهوم وجود بدیهیترین و جهانشمولترین مفهوم است، حال آنکه حقیقت وجود مبهمترین مفهوم است زیرا به علم حضوری و تفکر ناب نیاز دارد که وجود را به مثابه حقیقت عرضه میکند. به نظر فارابی و ابن سینا، در رابطۀ وجود-ماهیت، وجود یک حدث است. نظر بنیادستیزانهتر سهروردی این است که وجود صرفاً مفهومی ذهنی است و فاقد حقیقتی متناظر است، و ماهیت است که شامل حقیقت میشود. ابن رشد با این دیدگاه مخالفت کرد. ملاصدرا به رغم کل سنت فلسفۀ اسلامی و استادش، میرداماد، دیدگاهی متضاد و جدید را اتخاذ کرد. آموزۀ اساسی او دربارۀ اصالت وجود است و از این رو او ماهیتها را سازههایی ذهنی میداند. به این ترتیب، حقیقت مبنای وجود است که دارای سلسلهمراتب است و موجب تحقق همه اشیاء میشود. ملاصدرا ابتدا از استادش پیروی میکرد، اما پس از وجود خیالی و عرفانی، پی برد که وجود موجب حقیقت است و بر ماهیت تقدم دارد.
رضا اکبریان؛ طیبه کرمی
چکیده
مسئله ارتباط مجرد و مادی یکی از مسائل مهم در فلسفه است. نفس به دلیل هویت دوگانهای که دارد، میتواند نقشی واسطهای را میان عالم عقل و طبیعت را ایفا کند. نقش واسطهگری نفس، در فلسفه افلوطین و ملاصدرا به دو شکل متفاوت ترسیم شده است. از دیدگاه افلوطین، نفس دارای جنبهای فرودین و جنبهای عالی است. جنبه عالی نفس متصل به عقل است و هرگز تنزل ...
بیشتر
مسئله ارتباط مجرد و مادی یکی از مسائل مهم در فلسفه است. نفس به دلیل هویت دوگانهای که دارد، میتواند نقشی واسطهای را میان عالم عقل و طبیعت را ایفا کند. نقش واسطهگری نفس، در فلسفه افلوطین و ملاصدرا به دو شکل متفاوت ترسیم شده است. از دیدگاه افلوطین، نفس دارای جنبهای فرودین و جنبهای عالی است. جنبه عالی نفس متصل به عقل است و هرگز تنزل نمیکند. اما نفس دارای جنبه فروتری نیز هست که با ماده در ارتباط است. به نظر او، نفس حتی در مرتبه فروتر نیز کاملاً مجرد و انفعالناپذیر است. ارتباط نفس مجرد با ماده از طریق طبیعت انجام میشود که خود پرتوی از وجود نفس کل است. اما نزد ملاصدرا، نفس امری است که با حدوث بدن حادث میشود و سپس به تدریج مجرد میشود. در این دیدگاه، نفس در ابتدا تنها از نوعی تجرد مثالی یا ناقص برخوردار است، اما امکان ترقی به مقام تجرد عقلانی یا تام برای او وجود دارد. ملاصدرا از طریق ترسیم رابطه اتحادی میان نفس و بدن و اصل حرکت جوهری سعی در حل مشکل ارتباط مجرد و مادی کرده است.
رضا اکبریان؛ املی نوو اگلیز
چکیده
این واقعیت که هانری کربن عرصۀ فلسفۀ غرب را رها کرد تا خود را کاملاً وقف فلسفۀ اسلامی و حکمای ایرانی نماید، معمولاً به عنوان گسستگی و شکافی عمیق در سیر تفکر فلسفی او تلقی میشود. این مقاله بر آن است تا نشان دهد که نه تنها هیچ تضاد و شکافی در کار نیست، بلکه در واقع پیوستگی عمیقی در سیر حِکمی کربن وجود دارد، پیوستگی و تداومی که از یک منشأ ...
بیشتر
این واقعیت که هانری کربن عرصۀ فلسفۀ غرب را رها کرد تا خود را کاملاً وقف فلسفۀ اسلامی و حکمای ایرانی نماید، معمولاً به عنوان گسستگی و شکافی عمیق در سیر تفکر فلسفی او تلقی میشود. این مقاله بر آن است تا نشان دهد که نه تنها هیچ تضاد و شکافی در کار نیست، بلکه در واقع پیوستگی عمیقی در سیر حِکمی کربن وجود دارد، پیوستگی و تداومی که از یک منشأ واحد، یعنی همان طلب هستی، هدایت میشود. بنابراین، کربن که به طرزی ژرف از مسئلۀ اصلی فلسفۀ هایدگر، یعنی وجود بما هو وجود، و نیز از روش هرمنوتیکی او متأثر بود، با کشف حکمت متعالیۀ ملاصدرا به درجه و درک دیگری از هستی رسید. این نگرش تطبیقی، منجر به تبدیل «بودن برای مرگ» در فلسفۀ هایدگر به «بودن برای ماورای مرگ» در حکمت ملاصدرا شد. همچنین به یُمن همین نگرش تطبیقی، ارتباط وثیق بین اشکال وجود و ادراک، و نیز نقش مکمّل فلسفه و عرفان برای یکدیگر، آشکار و هویدا گشت. قلمرو اخیر، البته، میدان اصلی و حقیقیای است که با معرفت حضوری میتوان در آن به اصالت بنیادین وجود دست یافت.
حسین کلباسی اشتری
چکیده
در این مقاله نویسنده سعی دارد تا مطالعهای تطبیقی را دربارۀ قابلیتهای دو نظام فلسفیِ آسیایی و اروپایی در باب موضوعی خاص – یعنی قوۀ عقل – ارائه دهد، و از این طریق تأملی بر امکان گفتوگو میان سنتهای فلسفیای داشته باشد که تا به امروز پیشینهای سخت و تسلیمنشدنی در این باره داشتهاند. اگرچه پس از عصر روشنگری و با فیزیک نیوتنی ...
بیشتر
در این مقاله نویسنده سعی دارد تا مطالعهای تطبیقی را دربارۀ قابلیتهای دو نظام فلسفیِ آسیایی و اروپایی در باب موضوعی خاص – یعنی قوۀ عقل – ارائه دهد، و از این طریق تأملی بر امکان گفتوگو میان سنتهای فلسفیای داشته باشد که تا به امروز پیشینهای سخت و تسلیمنشدنی در این باره داشتهاند. اگرچه پس از عصر روشنگری و با فیزیک نیوتنی و در فلسفۀ نقادی کانت، وحدت و کمال فاهمه توسط عقل فراهم می-شود، عملاً بر محدودیت و حدود قلمرو عقل نیز تأکید میگردد. «مغالطات»، «تعارضات جدلی» یا «آنتینومیها»، و «ایدهال عقل محض»، اعلان صریح شکست عقل در سه حوزۀ شناختِ حقیقتِ نفس، طبیعت، و خدا بودند، و «دیالکتیک استعلایی» به مثابه موقعیتی انتقادی معرفی شد که نشأت گرفته از تعالی و فراروی عقل بود. نتیجۀ گریزناپذیر چنین رویکردی، دوگانگی میان سوژه و ابژه، نومن و فنومن، و فاهمه و عقل است؛ و اخلاف کانت مجبور بودند تا بر چنین دوگانگیای غلبه کنند. در فلسفۀ اسلامی – و بهویژه در فلسفۀ صدرایی – عقل، از سویی، مشتمل بر مراتب معرفت و در واقع مراتب «هستی» است و از سویی دیگر – بر خلاف سنت ارسطویی و کانتی – هیچ تعارضی میان مراتب و درجات شناخت نیست؛ بنابراین، «عقل» همچون شکلی از مراتب هستی و مطابق با آن معرفی میشود. اگر چه در اواخر قرن هجدهم و اوایل قرن نوزدهم، اخلاف کانت – بهخصوص هگل – تلاش خود را معطوف به حذف دوگانگی میان سوژه و ابژه و نومن و فنومن کردند، اما هیچ نظام فلسفیای که بر اساس سنتی متافیزیکی شکل گرفته موفق نشده است که بر این معضل فلسفۀ نقادی غلبه کند. (فقط در میانۀ قرن بیستم بود که با پدیدارشناسی هوسرل و هرمنوتیک هایدگر دریچۀ جدیدی گشوده شد). نگارنده در این مقاله سعی دارد تا با مطالعهای تطبیقی بین نظام فلسفی کانت و ملاصدرا، راهی را به جادۀ گفتوگو و مبادلۀ انتقادی آرا و عقاید میان دو سنت بزرگ فلسفی غرب و شرق بگشاید.
طوبی کرمانی
چکیده
برغم وجود مطالب و نظرات وسیع و روشن در نزد حکیمان اسلامی در خصوص سیاست و حکومت و فلسفه سیاسی، از سوی برخی نویسندگان اظهار شده است که در تفکر اسلامی، بهخصوص مسلک صدرائی، سیاست و فلسفه سیاسی جایگاهی ندارد. آنها معتقدند از آنجا که در اندیشه اسلامی – بخصوص تفکر و فلسفه آمیخته به عرفان صدرائی – دنیا مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته، از ...
بیشتر
برغم وجود مطالب و نظرات وسیع و روشن در نزد حکیمان اسلامی در خصوص سیاست و حکومت و فلسفه سیاسی، از سوی برخی نویسندگان اظهار شده است که در تفکر اسلامی، بهخصوص مسلک صدرائی، سیاست و فلسفه سیاسی جایگاهی ندارد. آنها معتقدند از آنجا که در اندیشه اسلامی – بخصوص تفکر و فلسفه آمیخته به عرفان صدرائی – دنیا مورد مذمت و نکوهش قرار گرفته، از این رو در این حکمت نمیتوان انتظار اندیشه سیاسی داشت؛ چرا که در سیاست اصالت با دنیا و در عرفان اصالت با آخرت است و با مبانی عرفانی، اندیشه و عمل دنیایی نمیتوان داشت. برای روشن شدن اشکال و نیز اندیشه ملاصدرا در بحث مزبور، ضمن معرفی مجموعه آثاری که ملاصدرا در آنها، به سیاست و حکومت پرداخته و فلسفه وی به خوبی از آن مطالب استخراج میشود، مبانی و اصول منظومه فکری ملاصدرا که فلسفه سیاسی وی بر آنها بنا شده است بگونهای مفصل و مستند بیان شده است که از آن جمله جایگاه انسان و دنیا در هستیشناسی ملاصدرا و ضرورت حکومت و سیاست برای چنین انسان و دنیایی است و نیز رابطه شریعت و سیاست و ... و بالاخره غایت حکومت در نگاه وی برای انسان خلیفه الله، در این مقاله مورد نظر بوده است.