نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری منطق، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
2 دانشیار فلسفه، دانشگاه علامه طباطبائی، تهران، ایران
چکیده
در این پژوهش میکوشیم این پرسش را پاسخ گوییم که معنای صدق در فلسفة کانت چیست و آیا میتوان در این فلسفه، معیاری برای نظریة صدق تعیین کرد یا نه. در گام نخست، با نظر به «تحلیل استعلایی[1] [آناکاویک ترافرازنده]» و بهویژه با تمرکز بر «استنتاج استعلایی [/تنقیح مناط][2]» در سنجش خرد ناب[3]، الگوی شناختیِ کانت را صورتبندی میکنیم. برای صورتبندی دقیق این الگو، از تفسیر رابرت پاول ولف[4] بهره میگیریم. سپس، با نظر به مسائل جاری در معنیشناسیِ مدرن، میکوشیم سامان ارجاع[5] در این نظریة صدق را بررسی کنیم و در این راستا از تفسیر معناشناختی رابرت هانا[6]، کانتشناس معاصر بهره میگیریم. سرآخِر دلیل میآوریم که نظریة صدق در فلسفة کانت، مبتنی بر گونة ویژهای از اصل «انسجام[7]» است که آن را «نظریة انسجامگرویِ کانتی» نام میگذاریم. بدینترتیب، اگرچه قول مشهور بر آن است که کانت در سنجش، صدق را «همخوانی [/مطابقت][8]» دانسته است، نشان خواهیم داد که نظریة همخوانی صدق متضمن «واقعیتگروی استعلایی» است، درحالیکه نزد کانت واقعیت فینفسه را نمیتوانیم بشناسیم و تنها سامان واقعی مکانمند و زمانمند جهان تجربی را میشناسیم و همین سامانمندی است که ضرورت را در جهان تجربی تبیین میکند و مقوّم آن است؛ بنابراین ممکن نیست نظریة صدق در فلسفة کانت همخوانی یا مطابقت در معنای معمول آن باشد، بلکه نوع ویژهای از «انسجامگروی» است. در این متن هر جا که از سنجش نقلقول کردهایم، ترجمة فارسیِ میرشمسالدین ادیبسلطانی با عنوان «سنجش خرد ناب» را عیناً در متن گذاشتهایم.
[1]. Transcendental Analysis
[2]. Transcendental Deduction
[3]. Critique Of Pure Reason
[4]. Robert Paul Wolff
[5]. Reference
[6]. Robert Hanna
[7]. Coherence
[8]. Correspondence
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Troubles with Establishing a Criterion of Truth in Kant's Philosophy; Formation of Truth Theory in Kant's Philosophy Based on Transcendental Deduction
نویسندگان [English]
- Pouria Golshenas 1
- Yousef Nozohour 2
1 Ph.D. Student of Logic, Allameh Tabataba’i University, Tehran, Iran
2 Associate Professor of Philosophy, Allameh Tabataba’i University, Tehran, Iran
چکیده [English]
In this paper, we attempt to answer this fundamental question that whether is any criterion of truth in Kant’s transcendental philosophy or not? Through analysis of “transcendental deduction”, and referring to Dieter Henrich's interpretation of the background of that term, and Robert Paul Wolff’s formation of that, we try to illustrate the significance of this part of the first critique for establishing a well-formed and compatible theory of truth in Kant’s philosophy. We claim since Kant believes that knowledge contains judgment and predication, in a word, a process of "synthesis", his theory of truth is a kind of “coherence theory of truth”, although Kant himself, in a famous passage of critique, says the definition of truth is correspondence and also we concede that his coherence theory is a peculiar one. Eventually, in favor of Robert Hanna's reading of Kant’s theory of meaning, we conclude that this theory involves a kind of scepticism, which we call “epistemological scepticism”.
کلیدواژهها [English]
- Truth
- Correspondence
- Coherence
- Transcendental Deduction
- Epistemological Scepticism