نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانش آموخته دکتری فلسفه دانشگاه تبریز، ایران
2 استادیار گروه پژوهشی فلسفه، موسسه سه علامه، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
چکیده
بیتردید مسئله انسان و شناخت ماهیت او از دغدغههای اصلی کانت محسوب میشود. این دغدغه، پیش از آنکه کانت نگارش فلسفه انتقادی خود را شروع کند، او را به تحقیق در موضوعات مرتبط با ماهیت انسان سوق داد و سرانجام باعث شد تا او انسانشناسی را پاسخگوی سؤالات اصلی فلسفه در نظر بگیرد. کانت میان دو نوع پژوهش در باب ماهیت انسان تمایز قائل میشود: پژوهش پراگماتیکی که در «انسانشناسی از منظر پراگماتیکی» خود درباره آن صحبت میکند و پژوهش استعلایی که با عنوان «انسانشناسی استعلایی» از آن یاد میکند؛ اصطلاحی که آن را در هیچکدام از آثار خود توضیح نداده است، اما منظور کانت از این اصطلاح چیست و ذیل این مفهوم درباره انسان چه میگوید؟ در این مقاله درصدد هستیم تا با بررسی دو وجه این اصطلاح، یعنی انسانشناسی و استعلایی، نهتنها منظور کانت از این اصطلاح را تبیین کنیم، بلکه تعریفی که از این طریق، از انسان به دست میآید، روشن نماییم. این مطالعه نشان میدهد که کانت در ذیل انسانشناسی استعلایی با استفاده از پژوهش استعلایی، قوای ذهنی انسان را به نحو پیشینی بررسی کرده و میکوشد تا او را از درون بشناسد. بر این اساس، از منظر او اولاً، انسان چیزی جز مبدأ قوانین طبیعت نیست و آنچه میتواند بشناسد، قوانین بنیادین طبیعت است. ثانیاً، آنچه باید انجام دهد، تبعیت از قانون اخلاق است که توسط عقل خودش بر او تحمیل میشود و درنهایت آنچه میتواند بدان امید داشته باشد جز این نیست که میتواند از طریق قانون اخلاقی اهداف خود را در جهان طبیعی تحقق بخشد و آن را به جهان اخلاقی تبدیل کند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Transcendental Anthropology of Kant
نویسندگان [English]
- Somayeh Rafiqi 1
- zolfqar Hemmati 2
1 phD in Philosophy, Tabriz University, Iran
2 Department of philosophy 3 Allameh Research Institute , University of Tabriz, Tabriz, Iran.
چکیده [English]
Undoubtedly, the problem of human beings and the recognition of his nature are considered to be the main concerns of Kant. This concern, before he began to write his critical philosophy, led him to research subjects related to human nature, and eventually led him to consider humanity as an answer to the main philosophical question. Kant distinguishes between two types of research on the nature of mankind: the pragmatic research that speaks of it in his ‘anthropology from a pragmatic point of view’, and transcendental research that is called ‘transcendental anthropology’, a term that he did not explain in any of his works. But what does Kant mean by this term and what does this concept mean about humans? In this article we are trying to examine two aspects of the term, the anthropological and transcendental, to clarify Kant’s mind and verify his definition of the human being. This study shows that Kant tries to examine the mental faculties of human beings to understand a priori what can be achieved about him. This study shows that, first, man is nothing but the origin of the laws of nature and can understand the fundamental laws of nature. Secondly, what to do is the moral law imposed upon him by his wit. And finally, what would have hoped is nothing more than that he realizes his ends through moral law and changes the natural world into the moral world.
کلیدواژهها [English]
- human being
- transcendental
- cognition
- volition
- feelings