حوریه شجاعی باغینی؛ عین الله خادمی
چکیده
ابنسینا دربارة موضوع لذت در آثار مختلف خود مباحث و اطلاعات پراکندهای بیان کرده است. یکی از آن مباحث، تعریف ارائهشده از لذت است که نیاز است برای دستیابی به دیدگاه منسجم وی بررسی دقیقی صورت گیرد. در این نوشتار، ما از دو طریق به بررسی چیستی لذت میپردازیم: یکی از طریق طبقهبندی تعاریف ششگانه بر مبنای مبحثی که هر تعریف ذیل آن ...
بیشتر
ابنسینا دربارة موضوع لذت در آثار مختلف خود مباحث و اطلاعات پراکندهای بیان کرده است. یکی از آن مباحث، تعریف ارائهشده از لذت است که نیاز است برای دستیابی به دیدگاه منسجم وی بررسی دقیقی صورت گیرد. در این نوشتار، ما از دو طریق به بررسی چیستی لذت میپردازیم: یکی از طریق طبقهبندی تعاریف ششگانه بر مبنای مبحثی که هر تعریف ذیل آن بیان شده است؛ دیگری از طریق بررسی واژههای به کار رفته در تعاریف. بررسی بر اساس هر روش ما را به درک بهتر چیستی لذت از منظر بوعلی نزدیک مینماید. طریق نخست ما را به این نتیجه میرساند که هر تعریف در مطابقت با متعلق مبحثی که ذیل آن بیان شده است از نظر ساختار عبارت متفاوت است، بوعلی با استفاده از تعابیر و تفاوتگذاری در نوع بیان خود، تعاریف را بنا به مقاصد خود گونهگونه نموده است. با این وجود به واسطة بررسی از طریق دوم مشخص میگردد دیدگاه او درباره لذت دیدگاهی واحد و دارای انسجام است، زیرا با توجه به بهرهگیری از مؤلفههایی همچون «ادراک» و «ملائم» که هستة اصلی تمام تعاریف را تشکیل میدهند، همه آنها از هماهنگی واژگانی و مفهومی برخوردارند.
شیرزاد پیک حرفه
چکیده
خیر و شر گاه چنان بیرحمانه و تراژیک درهم تنیدهاند که آدمی را با یک دوراهی اخلاقی وحشتناک روبهرو میکنند: از یکسو، بیعملی و عدمدخالت او منجر به ایذای شدیدی خواهد شد و از سویدیگر دخالتش برای کاهش یا رفع ایذا مستلزم انجام ایذایی ـ هرچند کوچکتر از ایذای پیشین ـ از جانب او خواهد بود. راهحل پیامدگرایان برای چنین مواردی همواره ...
بیشتر
خیر و شر گاه چنان بیرحمانه و تراژیک درهم تنیدهاند که آدمی را با یک دوراهی اخلاقی وحشتناک روبهرو میکنند: از یکسو، بیعملی و عدمدخالت او منجر به ایذای شدیدی خواهد شد و از سویدیگر دخالتش برای کاهش یا رفع ایذا مستلزم انجام ایذایی ـ هرچند کوچکتر از ایذای پیشین ـ از جانب او خواهد بود. راهحل پیامدگرایان برای چنین مواردی همواره همان اصل «بیشترین خیر برای بیشترین تعداد» است. آنها بر اساس این اصل، آدمی را در همة موارد نهتنها مجاز؛ بلکه ملزم به انجام ایذا برای کاهش کمّی و کیفی سرجمع کلی آن میدانند. اما این راهحل، دستِکم در قرائت حدأکثرگرا از آن، با داوریهای جاافتاده و شهودهای اخلاقی ما در تضاد است. از سویدیگر، بیعملیِ ناپیامدگرایانه ناشی از التزام بیقید و شرط و همیشگی به پارهای از محدودیتهای مطلق و غیرقابل نقض، در مواردی که خودداری از انجام ایذایی خُرد منجر به وقوع ایذایی فربه و سترگ میشود، بسیار خسارتخیز است و چندان با داوریهای جاافتاده و شهودهای اخلاقی ما سازگار نیست. به همیندلیل، ناپیامدگرایان کوشیدهاند در چنین مواردی، که هیچ راه گریز و شق ثالثی وجود ندارد با استفاده از «استدلال نتیجةدوگانه» دفع افسد به فاسد کنند. این مقاله، پس از معرفی آبشخور اصلی «استدلال نتیجةدوگانه» در آرای "ثامس آکوئیناس" و تبیین تقریرهای جدید آن در آرای "ژان پییِر گری یسوعی"، "جوزف منگن" و "دایرةالمعارف کاتولیک جدید"، میکوشد با تحلیل شروط چهارگانه آن و تدقیق و تعدیل آنها تقریری جدیدتر، دقیقتر و سادهتر از آن ارائه کند و یکی از نتایج مهم آن را در اخلاق کاربردی نشان دهد.
امیر نصری
چکیده
دیدگاه دیونیسیوس مجعول در باب شر متأثر از سنت نوافلاطونی است. او همچون فیلسوفان نوافلاطونی، شر را فقدان و نقصان میدانست و بر این عقیده بود که شر فینفسه و به ماهو شر موجود نیست، چراکه هر موجودی برخاسته از خیر است و در آن مساهمت دارد. از اینرو، هر آنچه فاقد خیر باشد، اصلاً امکان وجود نمییابد. وی بر این مبنا، شر را همان فقدان کمال ...
بیشتر
دیدگاه دیونیسیوس مجعول در باب شر متأثر از سنت نوافلاطونی است. او همچون فیلسوفان نوافلاطونی، شر را فقدان و نقصان میدانست و بر این عقیده بود که شر فینفسه و به ماهو شر موجود نیست، چراکه هر موجودی برخاسته از خیر است و در آن مساهمت دارد. از اینرو، هر آنچه فاقد خیر باشد، اصلاً امکان وجود نمییابد. وی بر این مبنا، شر را همان فقدان کمال شایسته هر چیزی تفسیر میکرد و آن را با نزول نفس یا هبوط مرتبط میدانست. آرای دیونیسیوس در مسألۀ شر پیش از هر اندیشمند دیگری، بر آرای پروکلس مبتنی بود. او نیز همچون پروکلس بر این باور بود که نمیتوان ماده را شر دانست و از این حیث با نظریۀ افلوطین مخالفت کرد. آنچه از آرای دیونیسیوس در باب شر برمیآید، توجه بیشتر وی به مباحث فلسفی بهجای مباحث الهیاتی است. از اینرو، بیش از آنکه آرای وی به زبان و بیان کتاب مقدس وابسته باشند، به همان زبانی بهنگارش در آمدهاند که از فیلسوفان نوافلاطونی وام گرفته شده است.