فلسفه
سید اشکان خطیبی؛ محمد تقی طباطبائی
چکیده
فلسفۀ برگسون را گاه دوگانهانگار دانستهاند و گاه یگانهانگار. بهای جانبداری از هریک نیز نابوده انگاشتن بعضی مفاهیم و تصریحهای برگسون به نفع بعضی دیگر بوده است. در این میان، کسانی کوشیدهاند فلسفۀ برگسون را همزمان دوگانهانگار و یگانهانگار بخوانند، اما کوششها نهتنها نابسنده بوده بلکه بر دشواریهای پیشین نیز افزوده ...
بیشتر
فلسفۀ برگسون را گاه دوگانهانگار دانستهاند و گاه یگانهانگار. بهای جانبداری از هریک نیز نابوده انگاشتن بعضی مفاهیم و تصریحهای برگسون به نفع بعضی دیگر بوده است. در این میان، کسانی کوشیدهاند فلسفۀ برگسون را همزمان دوگانهانگار و یگانهانگار بخوانند، اما کوششها نهتنها نابسنده بوده بلکه بر دشواریهای پیشین نیز افزوده است؛ زیرا گاه فلسفۀ برگسون را به فلسفهای وحدت وجودی بازبرده و گاهی بر بنیادی دیالکتیکی استوار ساخته و گاه دیگر آن را بهنوعی دوگانهانگاریِ متعارف بدل کرده است. ژیل دلوز، با طرح آموزۀ «تفاوت»، خوانشی از فلسفۀ برگسون به دست داده است که بر اساس آن فلسفۀ برگسون لحظات مختلفی از دوگانهانگاری و یگانهانگاری دارد که در هریک، دیرند «بیانی» دیگرگونه میپذیرد: از دوگانهانگاری مطلق به یگانهانگاری نهفته و سپس به دوگانهانگاریِ بازیافته. هدف این مقاله این است که ضمن برجسته کردن تفاوت اساسی خوانش دلوز با بقیۀ خوانشهای وحدت وجودی یا دوگانهانگار یا دیالکتیکی از فلسفۀ برگسون، نشان دهد که توضیح نسبت این لحظات و بهویژه توضیح منطق گذارِ واپسین به دوگانهانگاریِ بازیافته مستلزم فراخواندن آموزهای است که گرچه دلوز خود آن را پرورانده، در خوانشاش از برگسون آن را چندان برجسته نکرده است. بهاینترتیب، مدعا این است که توضیح منطقِ تفکیک لحظههای فلسفۀ برگسون در خوانش دلوز و نیز منطق گذار از هریک به دیگری، بهجای ملاحظۀ دو بیان از دیرند، مقتضی در شمار آوردن بیان سومِ دیرند همچون تفاوت فینفسه است. اینگونه است که بیانپذیری هریک از وجوه دیرند در سه گونه تفاوت میسر میگردد: دیرند همچون امر ناب در تفاوت ماهوی، دیرند همچون امر فراگیر در تفاوت شدّی و دیرند همچون امر خلاق در تفاوت فینفسه.
فلسفه
رئوف سربخش؛ رضا سربخش
چکیده
ژیل دلوز را بدون شک میتوان یکی از مهمترین فیلسوفان و نظریهپردازان سینما دانست. دلوز در دهه هشتاد میلادی دو جلد کتاب سینمایی نگاشت که مسیرهای اصلی فلسفه سینما را بهعنوان رشتهای مجزا در دانشگاه پایهگذاری کرد. در بین فیلسوفان مختلف، برگسون بیشترین تأثیر را بر نظریات دلوز دارد. هر دو در خصوص زمان اعتقاد دارند که زمان امری خطی ...
بیشتر
ژیل دلوز را بدون شک میتوان یکی از مهمترین فیلسوفان و نظریهپردازان سینما دانست. دلوز در دهه هشتاد میلادی دو جلد کتاب سینمایی نگاشت که مسیرهای اصلی فلسفه سینما را بهعنوان رشتهای مجزا در دانشگاه پایهگذاری کرد. در بین فیلسوفان مختلف، برگسون بیشترین تأثیر را بر نظریات دلوز دارد. هر دو در خصوص زمان اعتقاد دارند که زمان امری خطی و کمی نیست و کیفی و غیرمکان مند میباشد. امتداد این فلسفه باعث شکلگیری دیرند زمانی بهعنوان پایه اصلی زمان و سینما در آثار دلوز شد. دلوز در جلد اول کتاب خود به سینمای کلاسیک حرکت- محور و در جلد دوم به آثار مدرن زمان محور میپردازد. زمان، عنصر اصلی روایتهای مدرن دلوز است و تصاویر را به آینهها و کریستالهای زمانی تقسیم میکند. دلوز اعتقاد زیادی به همزمانی زمانها و رویدادهای غیرخطی در آثار مدرن داشت. سینمای مدرن ایران نیز در سالهای اخیر بیشازپیش به فلسفه دلوز روی آورده و عناصر زمانی زیادی در آثار مختلف قابلرؤیت است. این پژوهش با نظریات سینمای مدرن دلوز با بررسی فیلمهای ماهی و گربه ساخته شهرام مکری، اژدها وارد میشود! اثر مانی حقیقی و مسخرهباز همایون غنیزاده، به این نتیجه میرسد که فیلمسازان نسل جوان ایران به رویدادهای غیرخطی با ابزارهایی مثل گذشتهنما و آیندهنما و همچنین تداعی زمانهای گذشته و حال و آینده در یک صحنه علاقه بیشتری پیدا کردند. دراینبین، مکری بهشدت تحتتأثیر روند زمانی دورانی است و مانی حقیقی بهعنوان تحصیلکرده فلسفه، عناصر زیادی را از دلوز در آثارش وام میگیرد.