احمد عبادی؛ محمد امدادی ماسوله
چکیده
هیلاری پاتنم یکی از فلسفهدانان معاصر است که به ردّ دوگانگی واقعیت/ارزش میپردازد. در اندیشهی او این دو درهمتنیدهاند و حتی بهلحاظ مفهومی نیز از یکدیگر تفکیکناپذیرند، دیدگاهی که او آن را آموزهای پراگماتیستی میداند. وی موافقان این دوگانگی را متهم به جزماندیشی میکند و معتقد است وقتی آنها میگویند اخلاق از واقعیتها ...
بیشتر
هیلاری پاتنم یکی از فلسفهدانان معاصر است که به ردّ دوگانگی واقعیت/ارزش میپردازد. در اندیشهی او این دو درهمتنیدهاند و حتی بهلحاظ مفهومی نیز از یکدیگر تفکیکناپذیرند، دیدگاهی که او آن را آموزهای پراگماتیستی میداند. وی موافقان این دوگانگی را متهم به جزماندیشی میکند و معتقد است وقتی آنها میگویند اخلاق از واقعیتها جداست، از این اعتمادشان نشأت میگیرد که گمان میکنند دقیقاً «واقعیت» را میشناسند. پاتنم سه دلیلی که موجب رویآوردن به دوگانگی واقعیت/ارزش میشود را بیان میکند و با ردّ هر سه، زمینه را برای نقدهای خود بر این دوگانگی فراهم میکند. اِشکالات پاتنم بر این دوگانگی عبارتاند از: 1. تبدیل تمایز بیضرر به یک دوگانگی متافیزیکیِ زیانبار 2. تأثیرپذیریِ علم از ارزشها در فرآیند ایجاد علم 3. وجود اتفاقنظر درخصوص مسائل اخلاقی بهمانند دیگر عرصهها 4. نادرستیِ تجزیهی احکام اخلاقی به دو مؤلفهی توصیهای و توصیفی 5. مفاهیم غلیظ اخلاقی دلیلی بر درهمتنیدگیِ واقعیتها و ارزشها. ضمن پذیرش نقاط قوت اندیشههای پاتنم در ردّ دوگانگی واقعیت/ارزش، معتقدیم آنجا که او از سرشتِ برساختانگارانهی «واقعیتها» دفاع میکند، دیدگاهش دارای ایراداتی است: 1. نادرستیِ تغییر واقعیتها بهدلیل ردّ طرح مفهومی، 2. مشکل علّیت معکوس، 3. عدمکفایت مفهومی، 4. ناسازگاری و 5. مغالطهی کاربردِ ارجاع. هدف این نوشتار، تحلیل و بررسی نقاط قوت و ضعف دیدگاه پاتنم دربارهی دوگانگی واقعیت/ارزش است.
علی سنایی
چکیده
در این نوشتار با رجوع به مبانی اندیشه رویس، الهیات او تبیین و تحلیل میشود. رویس تحت تأثیر ایدئالیسم شخصگرا، انسان را بخشی از فرایند کیهانی میداند که اهدافِ حقیقتِ زنده و عینی (خداوند) را محقق میسازد. به نظر او ایدئالیسم قابلیت این را دارد که تفسیری نوین از الهیات مسیحی ارائه دهد؛ به طوری که با زندگی پویای انسان معاصر همخوانی داشته ...
بیشتر
در این نوشتار با رجوع به مبانی اندیشه رویس، الهیات او تبیین و تحلیل میشود. رویس تحت تأثیر ایدئالیسم شخصگرا، انسان را بخشی از فرایند کیهانی میداند که اهدافِ حقیقتِ زنده و عینی (خداوند) را محقق میسازد. به نظر او ایدئالیسم قابلیت این را دارد که تفسیری نوین از الهیات مسیحی ارائه دهد؛ به طوری که با زندگی پویای انسان معاصر همخوانی داشته باشد. در فلسفه رویس امکان ارائه الگویی برای تعامل علم و دین هست، زیرا او با تمایز گذاردن میان تجربه حسی روزمره و تجربه سازمان یافته علمی، تمام تجارب ممکن و بالفعل را ابژههای ذهن مطلق الهی میداند و تلاش علمی بشر در زمینه اختراعات و اکتشافات را موجب عینیت بخشیدن امکانات نهفته در علم الهی میداند. رویس حتی تعهد وفادارانه دانشمندان و صاحبان مشاغل به جامعه بشری را نوعی از تجربه دینی (در معنای موسّع) میداند و تصویر جدیدی از کلیسای نامرئی ارائه میدهد.