حمزه حجت حاتم پوری؛ محمدرضا اسدی
چکیده
این مقاله دربارۀ نظام اخلاقی در منظومۀ فکری دکارت است. در مرحلۀ اول این نوشتار میخواهیم نشان دهیم که حتی اگر بپذیریم دکارت یک نظریۀ منسجم و نظاممند اخلاقی پرورش نداده و بهطور خاصتر کتابی مستقل و صریح درخصوص فلسفۀ اخلاق ننوشته است، اما دغدغههای اخلاقی دارد و میان انواع سبکهای زندگی و رفتارهای مختلف تفاوت جدی مینهد. او ...
بیشتر
این مقاله دربارۀ نظام اخلاقی در منظومۀ فکری دکارت است. در مرحلۀ اول این نوشتار میخواهیم نشان دهیم که حتی اگر بپذیریم دکارت یک نظریۀ منسجم و نظاممند اخلاقی پرورش نداده و بهطور خاصتر کتابی مستقل و صریح درخصوص فلسفۀ اخلاق ننوشته است، اما دغدغههای اخلاقی دارد و میان انواع سبکهای زندگی و رفتارهای مختلف تفاوت جدی مینهد. او در آثار گوناگون خود به اصول و مبانیای اشاره میکند که ما میتوانیم براساس آنها، نظریۀ اخلاقی منسجمی به دکارت نسبت بدهیم. در مرحلۀ بعد، میخواهیم به ماهیت و ساختار نظر اخلاقی دکارت اشاره کنیم. در این مسیر، ضمن بررسی مختصر دیگر تفسیرهای موجود، تفسیر مورد نظر خود را از اخلاق دکارتی شرح میدهیم و مؤلفههای مهم و اساسی آن را بیان میکنیم. همچنین، در ضمن بحث، به این مطلب نیز اشاره میکنیم که رأی او به چه گروهی از فیلسوفان اخلاق متأخر شباهت بیشتری دارد. همانطورکه خواهیم دید، اخلاق دکارت چهار مؤلفۀ اصلی دارد: فضیلت، علم، محدودیت معرفت و سعادت. اینها چهار مؤلفۀ بنیادینیاند که بهنظر میرسد توضیح اخلاق دکارت، بدون آنها ناقص و حتی نادرست باشد.1
زهره سادات ناجی؛ محسن جوادی
چکیده
محمد غزالی و توماس آکویناس به ترتیب در جهان اسلام و مسیحیت، نقشی تأثیرگذار بر اندیشمندان پس از خود داشتند. نگاه دینی آنها در آثارشان نمایان است و یکی از مسائلی که به تبع نگرش دینی، هر دو متفکر به آن معتقدند، مسئله تمایز نفس و بدن است. این موضوع اگرچه سابقهای به قدمت اندیشه یونان باستان دارد، اما نوع نگاه دینی غزالی و آکویناس، نتایج ...
بیشتر
محمد غزالی و توماس آکویناس به ترتیب در جهان اسلام و مسیحیت، نقشی تأثیرگذار بر اندیشمندان پس از خود داشتند. نگاه دینی آنها در آثارشان نمایان است و یکی از مسائلی که به تبع نگرش دینی، هر دو متفکر به آن معتقدند، مسئله تمایز نفس و بدن است. این موضوع اگرچه سابقهای به قدمت اندیشه یونان باستان دارد، اما نوع نگاه دینی غزالی و آکویناس، نتایج فلسفی آن را از عقیده فیلسوفانی چون ارسطو متمایز می سازد. از جمله مطالب دیگری که در نوشتههای غزالی و آکویناس به آن به شکل جدی پرداخته شده، مباحث اخلاقی است. هدف این مقاله بررسی ارتباط دو موضوع یادشده، یعنی تأثیرپذیری فلسفه اخلاق این دو اندیشمند از دین بوده که به شکل خاص میتوان این موضوع را در اعتقاد به تمایز نفس و بدن، جاودانگی نفس و همین طور ثواب و عقاب اخروی پیگیری کرد. این نوشته به اثرگذاری وحی و میزان بهرهگیری از آن در فلسفه اخلاق غزالی و آکویناس، و سهم آن در شکلگیری اندیشه اخلاقی این دو پرداخته و روشن میسازد که این نقش در اخلاق غزالی پررنگتر است.
زهرا خزایی
چکیده
آدامز متفکری مسیحی است که سعی دارد به شیوهای فلسفی، چارچوبی دینی برای اخلاق ارائه کند که به دلیل عدم ابتناء بر باورهای دین خاصی، با صور گوناگون اخلاق دینی سازگار باشد. در این چارچوب، الزامات اخلاقی بر مبنای باور به خداوند، که اصل مشترک همه ادیان الهی است، تفسیر میشوند؛ اما خدایی که خیر، زیبایی و عشق نامتناهی است، و دیگر موجودات ...
بیشتر
آدامز متفکری مسیحی است که سعی دارد به شیوهای فلسفی، چارچوبی دینی برای اخلاق ارائه کند که به دلیل عدم ابتناء بر باورهای دین خاصی، با صور گوناگون اخلاق دینی سازگار باشد. در این چارچوب، الزامات اخلاقی بر مبنای باور به خداوند، که اصل مشترک همه ادیان الهی است، تفسیر میشوند؛ اما خدایی که خیر، زیبایی و عشق نامتناهی است، و دیگر موجودات به میزان شباهتشان با خداوند، خیر و شایسته تحسیناند. در اندیشه آدامز، عشق به خیر، رکن اساسی زندگی ایدئال یا آرمانی را تشکیل میدهد، و فضیلت یا علوی که فرد به واسطه آن به خیر التفات دارد، شرط تحقق آن میباشد. در نظریه اخلاقی وی، همه فضائل، اخلاقیاند و ذاتاً ارزشمند، و هر کدام به گونهای در ایجاد زندگی ایدئال نقش دارند. هدف این مقاله ارائه تصویری از زندگی ایدئال در اندیشههای آدامز است. به دلیل آنکه تحلیل این تصویر بدون پردازش نظریه اخلاقی وی، معنا و جایگاه خیر نامتناهی و فضیلت میسر نیست، از این رو، در مقاله حاضر به تبیین این سه مهم پرداخته میشود. در این رابطه بر نقش کثرتگرایانه ارزشها و التفات به خیر تأکید شده است.