علیرضا اسمعیل زاده برزی
چکیده
این مقاله به مقایسهی دفاعیاتی میپردازد که معتقدان به دین یونانی و مسیحیان در حمایت از تمثالهای مذهبی در ادوار مختلف ارائه کردهاند. به این منظور پس از مروری بر سیر تاریخی مباحث، برخی از مهمترین انتقادات را که در هر دو سنت یونانی و مسیحی نسبت به وجود و تکریم تمثالها مطرح شدهاند به نحو مختصر ملاحظه خواهیم کرد و سپس به مقایسهی ...
بیشتر
این مقاله به مقایسهی دفاعیاتی میپردازد که معتقدان به دین یونانی و مسیحیان در حمایت از تمثالهای مذهبی در ادوار مختلف ارائه کردهاند. به این منظور پس از مروری بر سیر تاریخی مباحث، برخی از مهمترین انتقادات را که در هر دو سنت یونانی و مسیحی نسبت به وجود و تکریم تمثالها مطرح شدهاند به نحو مختصر ملاحظه خواهیم کرد و سپس به مقایسهی موردی اساسیترین دفاعیات خواهیم پرداخت. این دفاعیات عمدتاً متمرکز بر نشان دادن ضرورت وجود تمثالها، کارکرد آنها و عدم تعارض آنها با ذات معنوی دین هستند. آنچه که این مقایسه آشکار خواهد کرد این است که دفاعیاتی که مدافعان مسیحی ارائه میکنند در اساسیترین جنبههای خود مشابه و نظیر دفاعیاتی است که فیلسوفان معتقد به دین یونانی، اغلب در برابر انتقادات مسیحیانِ نخستین بیان کرده بودند. بنابراین دفاع مسیحیان از تمثالها چه در برابر یهودیان و چه در برابر مسیحیان شمایلستیز، به یک معنا بازتولید و احیاء دفاعیات مشرکان در مقابل مسیحیان اولیه، یهودیان و برخی از خود یونانیها بوده است. در پیوند با این نتیجه، به محدود شدن معنای بتپرستی در نزد مسیحیان متأخر اشاره خواهد شد که بر حسب آن، بتپرستی دیگر بیش از آنکه به ظاهر اعمال مذهبی یا تبیینهای عقلانی آنها مربوط باشد، به این پرسش مربوط میشود که عمل مذهبی برای تکریم وجودی الهی انجام میشود یا وجودی شیطانی.
حسن مهرنیا
چکیده
پس از آنکه آدمی پای به عالم هستی نهاد، همزمان دو مقولة مهم و اساسی بهنام دین (یا ماوراء طبیعت) و دولت (طبیعت یا دنیا) توجه وی را به خود واداشت. از آن بهبعد، این دو موضوع و دامنة شمول هریک از این مقولات مهمترین مباحثی بودهاند که در طول اعصار و قرون متمادی همواره محل نزاع و اختلاف بشر بوده است. این نزاع و درگیریها در طول تاریخ دارای ...
بیشتر
پس از آنکه آدمی پای به عالم هستی نهاد، همزمان دو مقولة مهم و اساسی بهنام دین (یا ماوراء طبیعت) و دولت (طبیعت یا دنیا) توجه وی را به خود واداشت. از آن بهبعد، این دو موضوع و دامنة شمول هریک از این مقولات مهمترین مباحثی بودهاند که در طول اعصار و قرون متمادی همواره محل نزاع و اختلاف بشر بوده است. این نزاع و درگیریها در طول تاریخ دارای سه صورت کلی بوده است: واگرایی و معاندت کامل دین و دولت؛ همگرایی و معاضدت کامل؛ و استیلا و غلبة یکی بر دیگری، بهگونهای که آن دیگر تابع این یک بوده است. این مقاله در آغاز نگاهی مختصر خواهد داشت به مراحل تطور اندیشة دینی هگل و نیز دیدگاه وی در باب دولت؛ سپس به نقد و بررسی نظرگاه هگل در این زمینه میپردازد. در مورد بخش نخست، ملاحظه خواهیم کرد که نمیتوان هگل را فیلسوفی ضد دین، طرفدار مطلق نظریة جدایی دین از سیاست و مدافع دولت توتالیتر قلمداد کرد، اگرچه او در نهایتْ دین را بهمثابه ابزاری در خدمت دولت و مایة بقاء و استمرار آن میداند. همچنین در بخش پایانی ملاحظه خواهیم کرد که بهرغم اینکه نظرگاه «دولت ارگانیکی» که وی بهمنظور حل پارادکس آزادی و اطاعت ارائه میکند، در مقایسه با دیدگاه مکانیستی هابز و لاک در نظریة قرارداد اجتماعی و نیز در مقایسه با دیدگاه پیروان مذهب اصالت فایده در عرصة سیاست (میل و بنتام)، گامی روبهجلوست؛ بااینحال، اولاً هیچمانعی برسرراه گرایش به استبداد و دیکتاتوری حکومت پادشاهی مشروطة موردنظر وی نیست و ثانیاً ازآنجاکه او درنهایت دین را چونان ابزاری در خدمت دولت میداند، هنوز در نظام فکری وی این نزاع و چالش دیرینه میان حدود و قلمرو دین و دولت باقی است.
قاسم پورحسن
چکیده
گرچه شهرت چنان است که مسئله معناداری زبان، گزارهها و مدعیات دینی از دهه بیست سده بیستم مطرح گردید لیکن بررسی نزاعهای متفکران و مکاتب الهیاتی و فلسفی نشان میدهد که این مناقشه یکی از موضوعات مهم و تأثیرگذار در تاریخ تأملات فلسفی- دینی به شمار میآید. از دوره تسلط رهیافت الهیات سلبی(نخستین رویکر در معناداری زبان دین) تا واپسین نظریه ...
بیشتر
گرچه شهرت چنان است که مسئله معناداری زبان، گزارهها و مدعیات دینی از دهه بیست سده بیستم مطرح گردید لیکن بررسی نزاعهای متفکران و مکاتب الهیاتی و فلسفی نشان میدهد که این مناقشه یکی از موضوعات مهم و تأثیرگذار در تاریخ تأملات فلسفی- دینی به شمار میآید. از دوره تسلط رهیافت الهیات سلبی(نخستین رویکر در معناداری زبان دین) تا واپسین نظریه یعنی کارکردگرایی(دیدگاه آلستون از پیروان ویتگنشتاین متأخر) روشهای گوناگون و گاه متضادی ارائه گردید. در یک تقسیمبندی کلان با سه روش سنتی و سه روش جدید در زبان دین مواجه هستیم. فلسفه دین هگل در کدام روش و رهیافت قرار دارد؟ الهیات سلبی از دوره افلاطون آغاز و با فلوطین به نحو نظاممند پایهگذاری گردید. (ر.ک.: Plotinus, 1966, vol. 2) و سپس با گزاره معروف دیونوسیوس آریوپاگی مبنی بر اینکه «هیچ سلب و ایجابی را به خدا نمیتوان نسبت داد» (Dionysius, 1920, ch. 4&5) تبیین و تکمیل شد. از الهیات سلبی تا الهیات تمثیلی آکویناس هزار سال گذشت که مهمترین پرسش آکویناس در زبان دین طرح شد. وی در اثر معروفش «جامع الهیات» سؤال میکند که آیا انسان میتواند با زبان متعارف و طبیعی و با محدودیتهای مربوط به عالم انسانی، از دین، خالق، امر نامتناهی و امور متعالی سخن معنادار بیان کرده و کسب معرفت نماید؟ وی بیان تمثیلی را تنها روش سخن گفتن معنادار دربارۀ دین و خدا برمیشمارد (Aquinas, 2006, I. C.32-3). آکویناس دو رویکرد را در نظریه تمثیل پایهگذاری کرد: تمثیل اسنادی و تمثیل تناسبی. هگل با بیان این گزاره که زبان دین اندیشه تصویری و استعاری است (هگل، 1382، 599) به نظریه تمثیلی نزدیک است اما گرایش هگل به تمثیل إسنادی است که خداوند به نحو حقیقی واجد محمولات و صفات بوده و از طریق خداست که سایر موجودات واجد این محمولات میشوند. لذا هگل خداوند را عینی وجود تلقی میکند که هدف همه ادیان ایجاد خودآگاهی انسان برای فهم جدایی از مطلق و کوشش(عبادت و پرستش در باور هگل) در اتحاد با اوست. به زعم هگل آگاهی در درون خود، سبب میشود که خدا را در آن بشناسد و با او اتحاد یابد (همان، ص 665). به دلیل اهمیت بسیار تمثیل إسنادی است که متفکران مهمی چون فردریک فره (Frederich Ferre) اعتقاد دارند که اساس نظریه آکویناس در الهیات تمثیلی بر تمثیل إسنادی است (Ferre, 1967. Vol. 1, p. 95). سومین روش سنتی، دیدگاه جان دانس اسکوتوس معاصر آکویناس میباشد. کاستیهای الهیات تمثیلی او را واداشت که به اشتراک معنوی یا زبان تکمعنا (univocal) میان زبان انسانی و زبان دین روی آورد. اسکوتوس معتقد بود که ما وحی و دین معنادار و معرفتبخش داریم لذا باید آنها را در ساختار زبانی فهم کنیم. (Scouts, 1983, p. 604) وی نظریه سکوت و سلبی را که از آگوستین سرچشمه گرفت و تا دیدگاه اشتراک لفظی (equivocal) بسط یافت، بهطور قاطع رد کرد. در سده بیستم سه گرایش عمده در زبان دین و معناداری آن شکل گرفت: نهضت پوزیتیویسم، نظریه ابطالپذیری و بالاخره نظریه بازیهای زبانی ویتگنشتاین متأخر که هر سه رویکرد در مقاله جهت ایضاح منطق درونی روشها مورد بررسی قرار میگیرند. پرسش اساسی مقاله این است: اندیشههای هگل در حوزه دین را در کدام رویکرد میتوان قرار داد؟ آیا برای هگل مشکل معناداری زبان دین مطرح بود؟ هگل بر فرض توجه به معناداری زبان دین، گزارهها و مدعیات دینی را معرفتبخش میداند؟ بدون توجه به دستهبندیهای سهگانه دین در اندیشه هگل و تمرکز آراء او بر محتوا و حقیقت مطلق در مسیحیت میتوان از معناداری زبان دین در اندیشه هگل سخن گفت؟ آیا اندیشه تمثلی یا تصویری زبان دین در تفکر هگل، همانندی با الهیات تمثیلی و خاصه تمثیل إسنادی آکویناس دارد یا خیر؟ فرضیه اساسی نوشتار آن است که هگل قائل به معناداری و معرفتبخشی دین بوده و با زبان انسانی میتوانیم سخن معنادار دربارۀ دین و امر متعالی بر زبان بیاوریم.
محمد اصغری
چکیده
این مقاله به بررسی رابطة عقل و ایمان در اندیشة اگزیستانسیالیستی کییرکگور میپردازد. کییرکگور ایمان را با واژههایی همچون «شور»، «جهش» و «رابطه با خدا» توصیف میکند و آن را برتر از عقل و گاهی در تضاد کامل با آن میپندارد. به نظر کییرکگور ایمان میتواند ما را نجات دهد، اما نمیتوان ایمان را با عقل شناخت. وی در ...
بیشتر
این مقاله به بررسی رابطة عقل و ایمان در اندیشة اگزیستانسیالیستی کییرکگور میپردازد. کییرکگور ایمان را با واژههایی همچون «شور»، «جهش» و «رابطه با خدا» توصیف میکند و آن را برتر از عقل و گاهی در تضاد کامل با آن میپندارد. به نظر کییرکگور ایمان میتواند ما را نجات دهد، اما نمیتوان ایمان را با عقل شناخت. وی در تعارض میان عقل و ایمان جانب ایمان را میگیرد و از این رو «ایمانگرا» خوانده شده است. این مقاله میکوشد نشان دهد که کییرکگور در تشریح ماهیت ایمان گریزی از نوعی عقلگرایی لیکن نه از نوع عقلگرایی روشنگری ندارد. برای نشان دادن این امر به آراء برخی مفسران اندیشة کییرکگور نیز استناد شده است.