فلسفه
علی کرباسی زاده اصفهانی؛ میلاد عمرانی
چکیده
مطابق تفسیر مارکس در رسالهی دکتریاش، در دستگاه دموکریتی، اتمها در خلأ طبقِ ضرورتی کور حرکت میکنند. اطلاق لفظ تصادفی بهنظام دموکریتی دلالت بر حرکتِ پیشبینیناپذیر یا بدونِ علتِ اتمها ندارد؛ بلکه حاکی از عدم وجود طرح و نقشهی پیشین یا غایتی مشخص در خلقِ جهانهاست. گویی که اتمها به سمت و سویی میروند که انتهای مسیر آن، ...
بیشتر
مطابق تفسیر مارکس در رسالهی دکتریاش، در دستگاه دموکریتی، اتمها در خلأ طبقِ ضرورتی کور حرکت میکنند. اطلاق لفظ تصادفی بهنظام دموکریتی دلالت بر حرکتِ پیشبینیناپذیر یا بدونِ علتِ اتمها ندارد؛ بلکه حاکی از عدم وجود طرح و نقشهی پیشین یا غایتی مشخص در خلقِ جهانهاست. گویی که اتمها به سمت و سویی میروند که انتهای مسیر آن، خلقِ عوالم است. اپیکور برخلاف دموکریتْ قائل به وجود ضرورتی تخطیناپذیر در حرکات اتمها نیست و انحراف اتم از خطِ مستقیم را بهعنوان سنخی حرکت تصادفی وارد نظام اتمیستیاش میکند. با انحراف بهمثابه حرکتی تصادفی است که اساساً خلق جهانها آغاز میشود. پس پایهی خلقِ جهانها، تصادف {یا بخت} است. اپیکور هم قائل به حرکتِ تصادفی اتمهاست، هم در روند خلق جهانها هیچ طرح و نقشهی پیشینیای را مفروض نمیگیرد. تصادف اپیکوری، هم حاکی از نفیِ غایت است و هم حاکی از حرکاتِ تصادفی اتمها در انحراف از خطِ مستقیم.
میلاد عمرانی؛ فرشته نباتی
چکیده
در تفکر ابنسینا مادۀ قضایا سه نوع است: امکان، ضرورت و امتناع. در یک تقسیمبندی صرفاً ساختاری با ضرورت منطقی و ضرورت فلسفی مواجهایم، ملاک این تقسیمبندی، محمول بکار گرفته شده در قضایا است. اگر به ضرورت با ملاکی ساختاری نگریسته نشود، باز دو نوع ضرورت خواهیم داشت. ضرورت منطقیای که ملاک آن اصل امتناع تناقض است. محمولاتی که چنین خاصیتی ...
بیشتر
در تفکر ابنسینا مادۀ قضایا سه نوع است: امکان، ضرورت و امتناع. در یک تقسیمبندی صرفاً ساختاری با ضرورت منطقی و ضرورت فلسفی مواجهایم، ملاک این تقسیمبندی، محمول بکار گرفته شده در قضایا است. اگر به ضرورت با ملاکی ساختاری نگریسته نشود، باز دو نوع ضرورت خواهیم داشت. ضرورت منطقیای که ملاک آن اصل امتناع تناقض است. محمولاتی که چنین خاصیتی را دارا هستند ذاتیات باب ایساغوجیاند. ابنسینا علاوه بر ذاتیات باب ایساغوجی، عوارض ذاتی لازم را نیز که از سنخ ذاتی باب برهاناند در شمول محمولات ضروری قرار میدهد. اما برای آنها ملاکی مانند اصل امتناع تناقض ذکر نمیکند. در اینجا مایلیم این نوع ضرورت را فلسفی بنامیم که ملاک آن، دیگر اصل اینهمانی یا عدم تناقض نیست. ابنسینا به عوارض ذاتی عنوان لازم میدهد و آنها را ضروری میداند. اما برای ضروری بودن لزوم، نه دوام و نه اصل امتناع تناقض، بهکار نمیآیند.