نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار دانشگاه علامه طباطبائی
چکیده
از نظر مرلو- پونتی ما در متون مسیحی و عملکرد مسیحیت در طول تاریخ با نوعی تناقض مواجهیم؛ مسیحیت گاهی به آرمانهای بشری خدمت کرده است و گاهی خیانت. این تناقض در نمود بیرونی مسیحیت، ریشه در ذات درونی آن دارد یعنی اعتقاد به یک خدای درونی (خدای پدر) و یک خدای بیرونی (خدای پسر). ایمان به خدای پدر به معنای تسلیم در برابر ارادهی او و راضی شدن به وضع موجود است. انسانی که دارای چنین ایمانی است عالم را جدی نمیگیرد و به سستی و تنبلی گرایش پیدا میکند اما ایمان به خدای پسر باعث ورود انسان به تاریخ و خلق معنا و ارزش میشود انسانی که از این ایمان برخوردار است جهار را جدی میگیرد و می:وشد تا آن را تغییر دهد. مرلو – پونتی معتقد است که این تناقض نتایج اجتماعی، سیاسی و اخلاقی نامطلوبی به همراه دارد. مسیحیت از این جهت که به خدای پدر معتقد است محافظه کار است اما از این حیث کهبه خدای پسر اعتقاد دارد انقلابی است. فرد مسیحی چون به دو خدا ایمان دارد نه یک محافظه کار خوب است و نه یک انقلابی خوب؛ بنابراین فردی غیرقابل اعتماد است. مرلو – پونتی پس از رد مسیحیت بهعنوان دینی الهی، در تفسیری دنیوی از دین آن را پدیدهای میداند که بر استحکام روابط میان انسانها برای رسیدن به جهانی بهتر تأکید میکند. در پایان نظر منتقدان مرلو – پونتی بیان میشود.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Merleau - Ponty and the paradox of Christianity
نویسنده [English]
- hedayat alavitabar