نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی

چکیده

از گذشتههای دور، افکار بلند و شخصیتهای علمی و فرهنگی فراوانی در آسیای میانه ظهور کردهاند. شهرهای بنامی چون بخارا، سمرقند، خوارزم، فرغانه، خیوه و مرو در این منطقه پناهگاه نیکی برای بالندگی علم و دانش و شخصیتهای علمی بودهاند. در این سرزمین، عرفان و تصوف و اندیشههای فلسفی جریان غالب در دورههای گوناگون بودهاند. امّا بخت با آن چنان بوده است که همواره دستخوش تغییرات سیاسی و جغرافیایی گردد. و این دگرگونی و تغییر، باعث ظهور اندیشههای جدید و کمرنگ شدن برخی از تفکرات پیشین شده است. یکی از مباحثی که در این تحولات، تغییرات و دگرگونیهای فراوانی یافته است اندیشههای فلسفی و نگاه به مکاتب فلسفی است. نمود این نگاه را در سدههای اخیر، در دو برهة زمانی بیشتر شاهدیم: نخست پس از تسلط شوروی سابق به این منطقه و چیرگی آن بر قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان، ازبکستان، ترکمنستان و برخی از سرزمینهای این منطقه، و دیگری پس از استقلال کشورهای مذکور در اواخر قرن بیستم و پدیدار آمدن جریانات جدید در آنها. این مقاله میکوشد تا از حیث تاریخی به این مسئله بپردازد، وضعیت امروز آموزش فلسفه را در آن منطقه بررسی کند و بیشتر بر ازبکستان تأکید کند، زیرا ازبکستان به جهت داشتن صبغة علمی و فرهنگی، در میان دیگر کشورهای آسیای مرکزی از اهمیت ویژهای در این خصوص برخوردار است.

کلیدواژه‌ها

عنوان مقاله [English]

A View to Teaching Philosophy in Central Asia

نویسنده [English]

  • abbas ali vafai

چکیده [English]

Since a long time ago, great ideas and scientific and cultural figures have emerged in Central Asia. Famous cities, including Bokhara, Samarqand, Khwarazm, Farqhaneh, Khiveh and Marv had been a proper refuge for the development of science, knowledge and scientists. In this country, mysticism, Sufism, and Philosophical ideas have been in dominance for various ages. But destiny brought it a continuous series of political and geographical changes that led to new ideas and faded out some of the old ones. One of the issues that has immensely changed in these alterations deals with philosophical thought and the perspective of philosophical schools. The manifestation of this perspective in recent centuries has been significant at two junctures: 1) After the dominance of the former Soviet Union over this region, including Kazakhstan, Kirghiz, Tajikistan, Turkmenistan, and Uzbekistan. 2) After the independence of these countries and the emergence of new trends. This article studies the issue from a historical viewpoint, investigates teaching philosophy in this region, and focuses Uzbekistan, because this country is more important than other countries of the region due to its scientific and cultural eminence.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Central Asia
  • teaching philosophy
  • philosophical schools
  • Uzbekistan
  • Bokhara
  • Samarqand
  • independence