نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری فلسفه و کلام اسلامی، واحد یادگار امام خمینی(ره) شهرری، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 استادیار فقه و مبانی حقوق اسلامی ،واحد اسلام شهر، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
3 دانشیار ادیان و عرفان ، واحد یادگار امام خمینی(ره) شهرری دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران.
چکیده
در میان مکاتب یونان باستان، تفکّر ارسطویی نظاممندترین مکتب فلسفی به شمار میآید و ازجمله شاخصههای مهم آن، توجّه ویژه به حوزة عمل است. امّا بهموازات آن، در مشرق زمین نیز، برخی مکاتب هندی با بهرهمندی از منابع معرفتی متنوّع ازجمله وداها و اوپانیشادها فعّال بودند. از این میان، مکتب سانکهیه با طرح مبانی هستی شناختی خاص بهویژه در مورد پوروشا (روح نامحسوس در شعور خالص) و پراکریتی (مادّة اوّلیة جهان)، از سایر مکاتب هندوها، نظاممندتر به نظر میرسد. ازآنجاکه حکمت عملی در هر یک از دو نظام فکری یادشده، بر بخشهایی از آرای ماورای حسّی ابتنا دارد، پژوهش پیش رو با رویکرد تاریخی در فلسفه و با لحاظ پیشینهها و تحلیل اصطلاحات فلسفی پرکاربرد نزد ارسطو و سانکهیه، میکوشد تا مبادی نفسشناسی آنان را بر پایة نسبت میان حکمت نظری با حکمت عملی، مورد مقایسه قرار دهد. یافتة مهم پژوهش آنکه، تلّقی متفاوت این دو مکتب از اوصاف نفس آدمی و ارتباط آن با بدن، دلیل اصلی تمایز اهداف آنان از طرح مباحث حکمت عملی است. پیشینههای فکری ارسطو، بسی پیچیدهتر از کاپیلا است؛ حکمت عملی ارسطو، خانواده و جامعه را نیز شامل میشود ولی آموزههای سانکهیه، تنها ناظر به سلوک فردی انسانها است؛ «اعتدال» کلیدیترین مفهوم برای فهم حکمت عملی ارسطو است ولی در نظام فکری سانکهیا، فهم تمایز میان نفس با بدن و ذهن و حتّی عقل، تمهید مهمّی برای شناخت غایت ریاضتهای فردی است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
The Basics of Ethnology based on the Ratio of Opinion and Practice in the Two Schools of Mashsha and Sankehiyeh
نویسندگان [English]
- Mohammad Karimi 1
- Jabbar Amini 2
- Jamshid Jalali Sheyjani 3
1 Ph.D. Student of Islamic Philosophy and Theology, Yadegar-e-Imam Khomeini (RAH) Shahre Rey Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran
2 Assistant Professor of Jurisprudence, Fiqh and Fundamentals of Islamic Law, Islam Shahr Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
3 Associate Professor of Religions and Mysticism, Yadegar-e-Imam Khomeini (RAH) Shahre Rey Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
چکیده [English]
Among the schools of ancient Greece, Aristotelian thought is the most systematic philosophical school and one of its important features is the special attention to the field of practice. But at the same time, in the Orient, some Indian schools were active with the benefit of various epistemological sources, including the Vedas and the Upanishads. Among these, the Sankehiyeh school seems to be more systematic than other Hindu schools in that it lays down specific metaphysical foundations, especially in the case of Purusha (the intangible soul in pure consciousness) and Prakriti (the primordial matter of the universe). Since practical wisdom in each of these two systems of thought is based on parts of their metaphysical views, the present study takes a historical approach to philosophy and to the background and analysis of philosophical terms widely used by Aristotle and Sankehiyeh. He tries to compare their psychological principles based on the relationship between theoretical wisdom and practical wisdom. The important finding of the research is that the different perceptions of these two schools of the characteristics of the human soul and its relationship with the body are the main reason for distinguishing their goals from the discussion of practical wisdom. Aristotle's intellectual backgrounds are much more complex than those of Capilla; Aristotle's practical wisdom includes the family and society, but the teachings of Sankehiyeh are only concerned with the individual conduct of human beings; "Moderation" is the key concept for understanding Aristotle's practical wisdom but in the Sankhya system.
کلیدواژهها [English]
- Conceptual Philosophy
- Body Belonging
- Sankehiyeh School
- Purusha
- Prakriti