نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسنده
استادیار فلسفه، مؤسسۀ آموزش عالی علوم شناختی (پژوهشکده علوم شناختی)، تهران، ایران.
چکیده
ویتگنشتاین در صفحات پایانی رسالة منطقی-فلسفی به موضوع اخلاق میپردازد. وی در رساله و دفترچه یادداشتها میکوشد با فروکاهش مفهوم خوبی به مفهوم خوشکامی و سپس با تعریف خوشکامی به هماهنگی با جهان و پذیرش آن در کلیتش تصویری از «موضوع» اخلاق به دست دهد. در رساله، ویتگنشتاین نفس در معنای تجربیاش را از نفس در معنای مابعدالطبیعیاش جدا میکند؛ از این دو تنها نفس تجربی با جهان در رابطة علّی است. پس از این گام وی نفس تجربی مورد پژوهش روانشناسی و کنشهایش را از بحث اخلاق کنار میگذارد. به نظر ویتگنشتاین ارادة نفس مابعدالطبیعی و رویکردش به جهان (پذیرفتن یا رد جهان) یگانه موضوع موجه برای حکم اخلاقی است. استدلال خواهم کرد که چنین راهبردی به معضل بزرگی دچار است: ذهن تنها زمانی میتواند رویکرد پذیرش/ ناپذیرفتن را به جهان اتخاذ کند و از این راه موضوع حکم اخلاقی واقع شود که در ارتباطی علّی با جهان باشد. حال مشکل در آن است که ذهن مابعدالطبیعیای که یکسر مستقل از جهان است نمیتواند آن را بپذیرد یا رد کند. در پایان با اشاره به آرای مگینیس (2002) و بکستروم (2018) نشان خواهم داد که چگونه این معضل مفسران رساله را نیز سردرگم کرده است.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Could one Make a Moral Judgment about the Transcendental Self? The Puzzle of Ethics in the Tractatus
نویسنده [English]
- Reza Mosmer
Assistant Professor of Philosophy, Institute for Cognitive Science Studies (ICSS), Tehran, Iran
چکیده [English]
In the Notebooks and final pages of the Tractatus Wittgenstein identifies “good” with “happy”, and the latter with “being in harmony with the world”. He makes a distinction between two notions of self: Empirical and Transcendental. While the former stands in causal connection with the World, the latter is causally independent of the world. The subject matter of ethics, Wittgenstein claims, is not actions of the self, but its attitudes (of approval or disapproval) towards the world. Moreover, he argues that it is merely the attitude of the transcendental self and its state of “Willing” that can be judged from an ethical point of view. In this paper, I will argue that this account of ethics faces a formidable difficulty: to be a legitimate subject matter of ethics, the self ought to be transcendental and at the same time have some attitude (acceptance or disapproval) towards the world. I argue that the transcendental subject cannot meet both requirements. Finally, I use Backström (2018) and McGuinness (2002), as examples, to explain how this difficulty has led to misreadings of Wittgenstein’s account of ethics in the Tractatus.
کلیدواژهها [English]
- Tractatus Logico-Philosophicus
- Ethics
- Transcendental Self
- Backström
- McGuinness