روح الله فدائی؛ آقای دکتر سعیدی مهر
چکیده
جالینوس یکی از بزرگترین اندیشمندان و عالمان طبیعی در یونان باستان است که به روششناسی علوم طبیعی توجهی ویژه داشته است. از سوی دیگر با توجه به انتقال سنت جالینوسی به جهان اسلام و تأثیرگذاری آراء وی در حوزههای مختلف اندیشهای ازجمله روششناسی، بررسی و فهم اندیشههای روششناختی وی از اهمیت بالایی در درک درست از سنّت علمی در سدههای ...
بیشتر
جالینوس یکی از بزرگترین اندیشمندان و عالمان طبیعی در یونان باستان است که به روششناسی علوم طبیعی توجهی ویژه داشته است. از سوی دیگر با توجه به انتقال سنت جالینوسی به جهان اسلام و تأثیرگذاری آراء وی در حوزههای مختلف اندیشهای ازجمله روششناسی، بررسی و فهم اندیشههای روششناختی وی از اهمیت بالایی در درک درست از سنّت علمی در سدههای میانه اسلامی برخوردار است. در این مقاله با استفاده از روش تفسیر تحلیلی متنمحور تلاش شده است تا جایگاه عقل بهعنوان یکی از دو مؤلفه اصلی روششناسی علمی جالینوس تبیین گردد. عقل در اندیشه جالینوس مهمترین جزء نفس انسانی است که از دو جنبه صوری و مادی، روش علوم طبیعی را تأمین میکند. کارکرد صوری عقل که به حوزه منطق مربوط میشود شامل برهان، تقسیم و ترکیب، تعریف، مشابهت و مفارقت، تحلیل و تلفیق و دلالت است. از طرف دیگر و به لحاظ مادی، عقل با ادراک بدیهیات عقلی، مقدمات لازم برای شکلگیری برهان و دلالت را تأمین میکند.
مهدی گنجور
چکیده
هدف از این نوشتار، تحلیل و واکاوی روش کلامی فخرالدین رازی و تأثیر آموزههای حِکمی بر اندیشه و منطق فهم او از دین است؛ زیرا در میان متکلمان اشعری، نقش امام فخر رازی به لحاظ روششناختی، در فرایند فلسفی شدن دانش کلام، برجسته و حائز اهمیت بوده و کمتر نیز موردتوجه اهل تحقیق واقع شده است. این درحالی است که از میان مسائل متعدد درباره این ...
بیشتر
هدف از این نوشتار، تحلیل و واکاوی روش کلامی فخرالدین رازی و تأثیر آموزههای حِکمی بر اندیشه و منطق فهم او از دین است؛ زیرا در میان متکلمان اشعری، نقش امام فخر رازی به لحاظ روششناختی، در فرایند فلسفی شدن دانش کلام، برجسته و حائز اهمیت بوده و کمتر نیز موردتوجه اهل تحقیق واقع شده است. این درحالی است که از میان مسائل متعدد درباره این دانش، بررسی و تنقیح روش علم کلام و طرح مباحث روششناختی درباره این علم، یکی از پیششرطها و مقدمات ضروری برای شناخت یک نظام کلامیِ منسجم است. استنباط و تحلیل مؤلفههای رهیافت کلام فلسفی فخر، از قبیل استفاده از منطق و ابزارهای فلسفی در تبیین مسائل اعتقادی؛ اخذ شیوه برهانی در اثبات مدعیات دینی؛ تقلیدگریزی و غلبه عقلانیت بر تعبّد؛ و عدم تمسّک به ادله نقلی از مهمترین یافتههای این پژوهش به شمار میآید. روش مورداستفاده در این تحقیق، شیوه توصیفی-تحلیلی از نوع استنتاجی است.
مهین عرب
چکیده
قطعا تفکرات فلسفی در دوران مدرنیته در رشد و توسعه فرهنگ و تمدن مغرب زمین نقشی اساسی به عهده داشته است. در این میان، آن گروه از فلاسفه که علاوه بر ارائه آراء صرفاً نظری، در صدد پیشنهاد روشی کارآمد در مطالعه پدیدههای طبیعی و انسانی بودهاند، تاثیر بیشتری در نهادینه کردن و کاربردی کردن تفکرات فلسفی در رشد علمی، تکنولوژیکی و فرهنگی ...
بیشتر
قطعا تفکرات فلسفی در دوران مدرنیته در رشد و توسعه فرهنگ و تمدن مغرب زمین نقشی اساسی به عهده داشته است. در این میان، آن گروه از فلاسفه که علاوه بر ارائه آراء صرفاً نظری، در صدد پیشنهاد روشی کارآمد در مطالعه پدیدههای طبیعی و انسانی بودهاند، تاثیر بیشتری در نهادینه کردن و کاربردی کردن تفکرات فلسفی در رشد علمی، تکنولوژیکی و فرهنگی غرب داشتهاند. در مجال این مقاله بر آن شدیم که از میان این گروه، به نقد و بررسی دو نمونه روششناسی بپردازیم که یکی توسط فیلسوف برجسته فرانسوی، رنه دکارت در سرآغاز دوران مدرنیته به عنوان روشی عمومی و کارآمد در همه اقسام مطالعات علمی طرح شد و دیگری به وسیله فیلسوف شهیر اتریشی، کارل پوپر، در دوران اوج مدرنیته در قالب روشی سودمند در مطالعات پدیدههای اجتماعی ارائه شده است. بدیهی است که هریک از این دو روش برآمده از شرایط فکری و زمینههای تاریخیای خاص و متکی بر قواعد ویژهای است. از طرف دیگر، هر دو روش واجد نقاط قوت و ضعفی هستند و همین نکته امکان نقد آنها را فراهم میسازد. در این مقاله به اجمال به مسائل فوق پرداخته شده است و در انتها به وجوه مشترک و اختلافات این دو روش نیز اشارهای کوتاه گردیده است.
محمدعلی دیباجی
چکیده
یکی از مسائلی که جزء بنیادین حکمت محسوب میشود چگونگی فهمِ مابعدالطبیعه است. مسئله این است که چگونه و با چه وسیلهای میتوان به فهم مابعدالطبیعه نائل شد؟ ارسطو و فیلسوفان مشائی روش برهانی و عقل را راه حل مسئله میدانند. اما سهروردی در کنار برهان، از کشف و تأله سخن به میان میآورد و از همین جا روششناسی او متفاوت از روششناسی ...
بیشتر
یکی از مسائلی که جزء بنیادین حکمت محسوب میشود چگونگی فهمِ مابعدالطبیعه است. مسئله این است که چگونه و با چه وسیلهای میتوان به فهم مابعدالطبیعه نائل شد؟ ارسطو و فیلسوفان مشائی روش برهانی و عقل را راه حل مسئله میدانند. اما سهروردی در کنار برهان، از کشف و تأله سخن به میان میآورد و از همین جا روششناسی او متفاوت از روششناسی فیلسوفان متقدم وی میشود. تأله و کشف راه مشاهدۀ عالم غیرجسمانی است که میتواند با لباس برهان و استدلال به میدان مفاهمه آورده شود. مابعدالطبیعۀ سهروردی مابعدالطبیعهای است که مفاهیم و تصورات حسی، خیالی و عقلی به کار رفته در آن ابتدا با انواع تأله و کشفی که وی میگوید به دست میآید و سپس به صورت مُبَرهن در گزارههای فلسفی و حکمی به کار میرود. این متافیزیکپژوهی سهروردی در فلسفۀ او مستلزم روششناسی خاصی است که در این مقاله بدان پرداخته میشود؛ روششناسیای که در آن سخن از تأله و کشف است به عنوان طریقی جدید برای فهم مابعدالطبیعه و بهویژه بخشی از آن که ماوراءالطبیعه نامیده میشود. این روششناسی همچنین بهرهمند از زبان رمزی و نمادینی است که ظرفیت معانی فلسفی را دوچندان میکند و نشان میدهد که زبان رسمیِ فلسفی در نشان دادن ماهیت اشیاء، فهم مابعدالطبیعه و... ناتوان است.