زینب سالاری؛ ابراهیم آزادگان
چکیده
بنابر سنت رایج نابگرایی معرفتی صرفاً عوامل مودی به صدق در حصول معرفت دخیلاند. نظریۀ «تعدی عملی» در مخالفت با این سنت استدلال میکند که اگر قائل به خطاپذیری در معرفت باشیم، باید به تأثیر عوامل غیرمعرفتی نظیر شرایط عملی فاعلین در تحقق معرفت نیز اذعان کنیم. در این مقاله نشان خواهیم داد که تقابل تعدی عملی با ناب گرایی نه تنها ...
بیشتر
بنابر سنت رایج نابگرایی معرفتی صرفاً عوامل مودی به صدق در حصول معرفت دخیلاند. نظریۀ «تعدی عملی» در مخالفت با این سنت استدلال میکند که اگر قائل به خطاپذیری در معرفت باشیم، باید به تأثیر عوامل غیرمعرفتی نظیر شرایط عملی فاعلین در تحقق معرفت نیز اذعان کنیم. در این مقاله نشان خواهیم داد که تقابل تعدی عملی با ناب گرایی نه تنها غیر شهودی نیست که حاوی بینشها و شهودهایی است که به راحتی نمیتوان آنها را نادیده گرفت. البته مقبولیت این رویکرد به چنین بینشهایی خلاصه نمیشود و به شکل ایجابی نیز بر نسبت این دیدگاه با مفاهیم بنیادین معرفت شناسی استدلال هایی اقامه شده است که مهمترین آنها، استدلال بر اصلی به نام اصل معرفت – توجیه است که در صورت اذعان به خطاپذیری در تقابل با نابگرایی خواهد بود. انتقادات متعددی به نظریۀ تعدی عملی وارد شده است. اغلب تقابل این نظریه با ناب گرایی را به چالش کشیدهاند و در تلاش هستند تا نقش این نظریه را به حوزههایی غیر از معرفت تقلیل دهند یا قرائتهای ناب گرایانه از آن ارائه دهند. در پاسخ به این انتقادات طرفداران نظریۀ تعدی عملی عدم کفایت و تبعات مشکل ساز چنین تلاشهایی را نشان دادهاند. با در نظر گرفتن ملاحظات فوق شاید بتوان ادعا کرد که نفی ناب-گرایی چندان هم که در بادی امر غیر شهودی به نظر میرسد در واقع چنین نیست.