مهدی معین زاده؛ حمیدرضا آیت اللهی
چکیده
ماهیت فهم که دغدغة اصلی"گادامر" بود، لاجرم وی را بهسوی توجه فهم ویژه علومانسانی کرد. او هرچند در قول بهابتنای علومانسانی بر فهم همدلانة پدیدارها بهجای تبیین علی آنها (که معمول علومطبیعی است) پیرو "دیلتای" بود، اما برآن بود که دیلتای هنوز مسحور اسطورة روش است. درحالیکه خود، روش را به پرسش میکشید و حقیقت را الزاماً در چارچوب روش ...
بیشتر
ماهیت فهم که دغدغة اصلی"گادامر" بود، لاجرم وی را بهسوی توجه فهم ویژه علومانسانی کرد. او هرچند در قول بهابتنای علومانسانی بر فهم همدلانة پدیدارها بهجای تبیین علی آنها (که معمول علومطبیعی است) پیرو "دیلتای" بود، اما برآن بود که دیلتای هنوز مسحور اسطورة روش است. درحالیکه خود، روش را به پرسش میکشید و حقیقت را الزاماً در چارچوب روش جستجو نمیکرد. همین امر سبب گردید که مدعای دیلتائی: «هرمنوتیک بهمثابه شالوده علوم انسانی» در عین حفظ اعتبار کلی خود نزد گادامر، معنا و مدلولی یکسره متفاوت پیدا کند. زیبائیشناسی آن چیزی است که گادامر بهویژه با ارائة تأویلی نو از نقد سوم کانت (نقد حکم زیبائیشناسانه)، زیبائیشناسی را اصل راهنمای علوم انسانی قلمداد میکند.