حمزه حجت حاتم پوری
چکیده
در این مقاله، از تفسیر قاعدهمحورانه از فایدهگرایی جان استوارت میل دفاع میکنیم. ابتدا اندکی این دوگانة متأخر و جدید در فلسفة اخلاق فایدهگرایی را توضیح میدهیم. فایدهگرایان به دو دستة کلّی قاعدهمحور و عملمحور تقسیم میشوند. این تقسیمبندی متأخر است، ولی به نظر ما فایدهگرایی میل نیز از نوع قاعدهمحور است. او اصل فایده ...
بیشتر
در این مقاله، از تفسیر قاعدهمحورانه از فایدهگرایی جان استوارت میل دفاع میکنیم. ابتدا اندکی این دوگانة متأخر و جدید در فلسفة اخلاق فایدهگرایی را توضیح میدهیم. فایدهگرایان به دو دستة کلّی قاعدهمحور و عملمحور تقسیم میشوند. این تقسیمبندی متأخر است، ولی به نظر ما فایدهگرایی میل نیز از نوع قاعدهمحور است. او اصل فایده را نه مستقیم و بیواسطه که با وساطت قواعد به میدان عمل میآورد و فقط در هنگام وضع قواعد یا تعارض قواعد به آن اصل بنیادین متوسل میشود. برای دفاع از قاعدهمحوری میل، ابتدا به تفسیر ارمسون اشاره میکنیم و آنگاه هفت استدلال موافقان و مخالفان قاعدهمحوری میل را بررسی میکنیم و در این بررسی، سخن موافقانی مثل ارمسون را تقویت و کلام مخالفانی مثل کریسپ را نقد میکنیم. سپس پنج شاهد نیز برای تحکیم مدعای خودمان میآوریم که با توجه به آنها، تفسیر ما از فایدهگرایی قاعدهمحور میل تقویت میشود.
حمزه حجت حاتم پوری؛ محمدرضا اسدی
چکیده
این مقاله دربارۀ نظام اخلاقی در منظومۀ فکری دکارت است. در مرحلۀ اول این نوشتار میخواهیم نشان دهیم که حتی اگر بپذیریم دکارت یک نظریۀ منسجم و نظاممند اخلاقی پرورش نداده و بهطور خاصتر کتابی مستقل و صریح درخصوص فلسفۀ اخلاق ننوشته است، اما دغدغههای اخلاقی دارد و میان انواع سبکهای زندگی و رفتارهای مختلف تفاوت جدی مینهد. او ...
بیشتر
این مقاله دربارۀ نظام اخلاقی در منظومۀ فکری دکارت است. در مرحلۀ اول این نوشتار میخواهیم نشان دهیم که حتی اگر بپذیریم دکارت یک نظریۀ منسجم و نظاممند اخلاقی پرورش نداده و بهطور خاصتر کتابی مستقل و صریح درخصوص فلسفۀ اخلاق ننوشته است، اما دغدغههای اخلاقی دارد و میان انواع سبکهای زندگی و رفتارهای مختلف تفاوت جدی مینهد. او در آثار گوناگون خود به اصول و مبانیای اشاره میکند که ما میتوانیم براساس آنها، نظریۀ اخلاقی منسجمی به دکارت نسبت بدهیم. در مرحلۀ بعد، میخواهیم به ماهیت و ساختار نظر اخلاقی دکارت اشاره کنیم. در این مسیر، ضمن بررسی مختصر دیگر تفسیرهای موجود، تفسیر مورد نظر خود را از اخلاق دکارتی شرح میدهیم و مؤلفههای مهم و اساسی آن را بیان میکنیم. همچنین، در ضمن بحث، به این مطلب نیز اشاره میکنیم که رأی او به چه گروهی از فیلسوفان اخلاق متأخر شباهت بیشتری دارد. همانطورکه خواهیم دید، اخلاق دکارت چهار مؤلفۀ اصلی دارد: فضیلت، علم، محدودیت معرفت و سعادت. اینها چهار مؤلفۀ بنیادینیاند که بهنظر میرسد توضیح اخلاق دکارت، بدون آنها ناقص و حتی نادرست باشد.1