نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری فلسفه هنر، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
2 استادیار فلسفه هنر، دانشکده حقوق، الهیات و علوم سیاسی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران
چکیده
هرگاه گفته شود که حقیقتی وجود ندارد، این سؤال پیش میآید که پس خود این حقیقت وجود دارد یا ندارد؟ به این سوال به دو شکل میتوان پاسخ داد. اول اینکه حقیقتی وجود ندارد، جز این حقیقت که حقیقتی وجود ندارد (پوچگرایی مدرن). دوم اینکه حقیقتی وجود ندارد، حتی این حقیقت که حقیقتی وجود ندارد (پوچگرایی پسامدرن). این مقاله پاسخ دوم را با تشریح مصادیق آن واکاوی میکند؛ یعنی نشان میدهد منظور از پوچگرایی پسامدرن چیست و مصادیق آن در پسامدرنیته کداماند؟ درحالیکه تکثرگرایی میگوید هیچ حقیقت مطلقی وجود ندارد، پوچگرایی میگوید که مطلقاً حقیقتی وجود ندارد و پوچگرایی پسامدرن میگوید خود این حقیقت هم حقیقت ندارد. پس پوچگرایی پسامدرن بهتعبیر حقیقتباور، خودمتعارض و بهتعبیر پوچگرا خودبازتابی است. پساساختارگرایی از لحاظ معرفتشناختی پوچگراست، زیرا مدعی است هیچ معرفتی قابل تعمیم و قابل انطباق بر جهان نیست. اما از لحاظ نشانهشناختی احتمالاً پوچگرا نیست، زیرا اصل دلالت را نفی نمیکند. شالودهشکنی برای کسی که پیرو مولفمحوری و مرکزمحوری است، پوچگرایانه و مخرب است اما مفهوم غیاب نزد دریدا مترادف نیستی نیست. پوچگراییِ هستهای نگران نیستیِ نهایی توسط یک فاجعة هستهای است، با این حال برخی معتقدند که پوچگرایی آسیبزننده نیست. پوچگرایی پسااستعماری هم نشاندهندة نابودی و نفی هویتِ سرزمین استعمارزده است و هم نشاندهندة نفی هویت اقلیتهای نژادی مثلاً سیاهپوستان. پوچگراییِ جنسیتی به نفی جنسیت میپردازد و پوچگراییِ نظریة نابهنجاری، هر گونه بهنجاریِ جنسی، جنسیتی و هویتی را نفی میکند.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
Postmodern Nihilism: There Is No Truth Even the Truth That There Is No Truth
نویسندگان [English]
- Ahmad Ebrahimipur 1
- Malek Hosseini 2
1 PhD student of Philosophy of Art, Faculty of Law, Theology and Political Sciences, Science And Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
2 Assistant of Philosophy of Art, Faculty of Law, Theology and Political Sciences, Science And Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran.
چکیده [English]
Whenever it is said there is no truth in place, this question comes up as to whether the truth itself does exist or not? Two answers are offered for this question. First, there is no truth other than the truth that there is no truth (modern nihilism). Secondly, there is no truth even the truth that there is no truth (postmodern nihilism). This paper aims at exploring the second answer by presenting examples of the claim in postmodernism. While pluralism states that there is no absolute truth, nihilism asserts that there is absolutely no truth and that the same truth is not true as well. Hence, postmodern nihilism is self-contradictory based on its realistic interpretations and self-reflective based on its nihilistic interpretations. Post-structuralism is nihilist from the epistemological perspectives because it claims that no cognizance can be generalized and adjusted to the world but it is probably not nihilist in terms of semiotics because it does not deny the principle of implication. Deconstruction is nihilistic and devastative for the authorship-oriented person exercising centralism. Post-colonial nihilism is also indicative of the destruction and disapproval of the identity of the colonialized lands as well as reflective of the denial of the identity of the minority races like the black. Gender nihilism engages in denial of gender and queer nihilism denies any sort of sexual, gender, and identity normality.
کلیدواژهها [English]
- Nihilism
- Postmodernism
- Pluralism
- Absurdism
- Post-apocalypse