نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره) قزوین
2 دانشیار گروه فلسفه: دانشگاه بین المللی امام خمینی(ره)قزوین
چکیده
کانت و لویناس، هر دو کار خود را با نقد سنت غربی قبل از خود آغاز میکنند؛ کانت از سنتی انتقاد میکند که اعتبار را به عین، در مقابل ذهن، میدهد و در نهایت باعث فراگیر شدن فضای شک در حوزۀ معرفت شناسی و اخلاق میشود. کانت با طرح انقلاب کپرنیکی و اعتبار بخشیدن به فاعل شناسا، چه در حوزۀ اخلاق و چه در حوزۀ معرفت شناسی، به نوعی سعی میکند اعتبار شناخت را از یک سو و قابل اجرا بودن قوانین اخلاق را{که خود فاعل اخلاق در وضع آنها دخیل است}، از سوی دیگر تضمین کند. در لویناس نیز تلاشی از این دست مشاهده میشود؛ لویناس در انتقاد از سنت فلسفی که همواره تکیه را بر «همان» و «خود»، در مقابل «دیگری» و «غیر» گذاشته است، غیر و دیگری را اولویت میبخشد و سعی میکند متافیزیکی مبتنی بر نسبتی که ما با غیر {به معنای اعم} و دیگری {به معنای اخص} داریم، بنا کند. لویناس در اخلاق، که محور بحث ما در این پژوهش است، در مقابل «خودآیینی»، که اساس فلسفۀ اخلاق کانت را شکل میدهد؛ «دیگرآیینی» و نسبتی که ما با دیگری داریم را اساس اخلاق قرار میدهد. ادعای ما در این مقاله این است که اخلاق خودآیین کانت، که به نوعی بر عقلانیت مشترک بین انسانها تأکید دارد؛ در برابر اخلاق دیگرآیین لویناس، که بر احساس و عاطفۀ انسانها تکیه دارد، ضمانت اجرایی بهتر و بیشتری در جوامع انسانی دارد.
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
From Theory to Reality: Kant’s Autonomous vs. Levinas’s Heteronomous Ethics
نویسندگان [English]
- Azam mohseni 1
- ali fathtaheri 2
چکیده [English]
Kant and Levinas’s point of departure in their works was the criticism of the Western tradition. The former proceeded to criticize a tradition that gives credit to object versus subject which ultimately leads to the spread of skepticism in epistemology and ethics. By referring to the Copernican Revolution and validating the subject both in ethics or epistemology, Kant seeks to guarantee the validity of knowledge on the one hand, and the applicability of ethics (where the agent of ethics is involved in its generation) on the other. Similarly, in the works of Levinas also the same attempts have been made, that is, he too proceeded to criticize the philosophical tradition in which “the same” and “self” are placed against “otherness” and “alterity”. He puts emphasis on both the Other and otherness and tries to build a metaphysic based on our relationship with the otherness (in a general sense) and other (in a specific sense). Levinas introduces “heteronomy” before Kant’s “autonomy” and builds ethics based on our relationship with the other. The present paper argues that in comparison with Levinas’s heteronomous ethics that relies on man’s sentiments and feelings, Kant’s autonomous ethics that emphasizes on a sort of common rationality among human beings seems to be more plausible and applicable in human society.
کلیدواژهها [English]
- Autonomy
- Hheteronomy
- Face
- infinite responsibility
- substitution