علی اکبر احمدی افرمجانی؛ حمزه حجت حاتمپوری
چکیده
انسان غایت فینفسه است. این دومین صورتبندی کانت از امر مطلق است که در مرحلۀ عمل، برای کانت بیشترین کارکرد را دارد. مراد از غایت فینفسهبودن و ابزار نشدن چیست؟ چگونه میتوان از فرمول غایت فینفسه در عمل استفاده کرد؟ این صورتبندی که غایتمدار مینماید چه نسبتی با اخلاقهای نتیجهگرا و فایدهگرا دارد؟ اینها سه پرسش اساسی ...
بیشتر
انسان غایت فینفسه است. این دومین صورتبندی کانت از امر مطلق است که در مرحلۀ عمل، برای کانت بیشترین کارکرد را دارد. مراد از غایت فینفسهبودن و ابزار نشدن چیست؟ چگونه میتوان از فرمول غایت فینفسه در عمل استفاده کرد؟ این صورتبندی که غایتمدار مینماید چه نسبتی با اخلاقهای نتیجهگرا و فایدهگرا دارد؟ اینها سه پرسش اساسی است که در این نوشته آنها را پی میگیریم، هرچند موضوع اصلی بحث ما پرسش سوم است. ابتدا، صورتبندی دوم از امر مطلق را قدری توضیح میدهیم. سپس بهاختصار، درخصوص نحوۀ کاربرد فرمول غایت فینفسه سخن میگوییم که چه احکام سلبی و ایجابیای از دل آن بیرون میآید. در مرحلۀ آخر به تفسیری از دیوید کامیسکی1 اشاره میکنیم که میگوید از دل صورتبندی دوم، میتوان اخلاق هنجاری نتیجهگرایانه استخراج کرد. با دقت و تفصیل، این تفسیر؛ یعنی نتیجهگرایی کانت را ارزیابی و نقد میکنیم.