میثم زندی گوهرریزی؛ لطف الله نبوی
چکیده
امکان استقبالی یک بحث قدیمی میان فلاسفه در طول تاریخ فلسفه بودهاست. از یک سو، ارسطو معتقد است رخدادهای آینده به امکان رخ میدهند. از سوی دیگر، دئودوروس بر این باور است آنچه در آینده رخ میدهد، هم اکنون متعین شده است. دئودوروس استدلالی بر له جبرگرایی بر اساس چند فرضیه ارائه کردهاست. منطقدانان و فلاسفه تلاش میکنند تا با رد نخستین ...
بیشتر
امکان استقبالی یک بحث قدیمی میان فلاسفه در طول تاریخ فلسفه بودهاست. از یک سو، ارسطو معتقد است رخدادهای آینده به امکان رخ میدهند. از سوی دیگر، دئودوروس بر این باور است آنچه در آینده رخ میدهد، هم اکنون متعین شده است. دئودوروس استدلالی بر له جبرگرایی بر اساس چند فرضیه ارائه کردهاست. منطقدانان و فلاسفه تلاش میکنند تا با رد نخستین فرضیۀ دئودورس که ضرورت گذشته است، جبرگرایی را رد کنند. با این وجود، آنها تنها قرائت خاصی از این فرضیه را بر اساس استدلال به نفع جبرگرایی قرون وسطی در نظر میگیرند، در حالیکه فلاسفۀ دیگر قرائت عام از این فرضیه دارند. یک استدلال جدید در این مقاله به نفع جبرگرایی ارائه میشود مشابه با استدلال قرون وسطی بر اساس قرائت عام که بوسیلۀ سیستمهایی که استدلال قرون وسطی را رد میکنند، رد نمیشود. این اشکال در برخی از ویژگیهای مدلهای شاخهای برای زمان ریشه دارد. ما نشان میدهیم این ویژگیها چیست و چطور میتوان مشکلاتی را که این ویژگیها تولید میکنند حل کرد.