مهدی دشتی
چکیده
در باب عقل و دین و اینکه آیا میان آنها نزاع و تضادّی هست یا خیر، سخن بسیار گفته شده؛ بهویژه در غرب و از دورة رنسانس تاکنون ادّعا شده که میان این دو نزاع هست و این درگیری با شکست تدیّن به انجام رسیده و دیگر دورة عقلانیت آغاز شده است. در این مقاله، نویسنده کوشیده تا اثبات کند که اساساً میان عقل و دین، اگر هر دو حقیقی باشند، نه تنها نزاعی ...
بیشتر
در باب عقل و دین و اینکه آیا میان آنها نزاع و تضادّی هست یا خیر، سخن بسیار گفته شده؛ بهویژه در غرب و از دورة رنسانس تاکنون ادّعا شده که میان این دو نزاع هست و این درگیری با شکست تدیّن به انجام رسیده و دیگر دورة عقلانیت آغاز شده است. در این مقاله، نویسنده کوشیده تا اثبات کند که اساساً میان عقل و دین، اگر هر دو حقیقی باشند، نه تنها نزاعی نیست بلکه وفاق کامل برقرار است؛ لکن اگر یکی یا هر دوی آنها غیرحقیقی باشد، آنگاه این نزاع رخ میدهد؛ مانند آنچه که در غرب میان مسیحیّت تحریف شده و عقلانیت غیرحقیقی و ابزاری که در واقع تنها نام عقل دارد و بس، پدید آمد. امّا میان اسلام حقیقی که از جانب خالق آمده و عقل حقیقی، که آن هم مخلوق حق است و از جانب او برای هدایت انسان آمده، هرگز نزاعی نبوده، نیست و نخواهد بود. آیات قرآن کریم و روایات صحیح همه خبر از توافق عقل و دین میدهند و اینکه دین، کلام معقول است و عقل، ابزار فهم دین، آلت عبودیّت و راه نجات و رستگاری