مواجهه نیچه با حقیقت: مقدمه‌ای بر یک وحدت‌انگاریِ ایدئالیستیِ پویشی

محمدمهدی اردبیلی

دوره 17، شماره 66 ، تیر 1400، ، صفحه 7-28

https://doi.org/10.22054/wph.2021.55211.1891

چکیده
  نیچه حقیقت را چه می‌داند؟ این پرسش پروبلماتیک اصلی مقاله حاضر است که در پرتو آن تلاش شده است تا در چارچوب مقتضیات و محدودیت‌های این متن،در مقام یک مقاله، مقدمه‌ای بر طرح برداشتی وحدت‌انگارانه، ایدئالیستی و پویشی از نیچه عرضه شود. در این راستا، ابتدا در مقام مقدمه به بحران پیش روی هر شکلی از نیچه‌پژوهی اشاره‌ای گذرا خواهد شد تا ...  بیشتر

مقایسه آراء فروید و هایدگر در باب هنر همراه با تأکید بر نگاهی انتقادی به تفسیر روانکاوانه از هنر از منظر تفکر هایدگر

منیره نادری؛ محمد جواد صافیان؛ حسین اردلانی

دوره 17، شماره 65 ، فروردین 1400، ، صفحه 113-133

https://doi.org/10.22054/wph.2021.55263.1892

چکیده
  رویکرد فروید نسبت به درک هنر به عواملی محدود است؛ وی بر جنبه‌های عصبی تجربة هنری بیش از حد تأکید می‌کرد، تحلیل او از هنرمندان تا حد زیادی به نیاز او برای معرفی و توسعة نظریة روانکاوی که در آن زمان با آن کار می‌کرد، وابسته است. او اعتراف کرد که نتوانسته است با جنبه‌های رسمی و فنی هنر مقابله کند، و روانکاوی هنوز نتوانسته به "راز" درونی ...  بیشتر

هیدگر و فروکاهی شأن هنر در زمانة ما

مرجانه سوزن کار؛ محمدرضا ریخته گران؛ شمس الملوک مصطفوی

دوره 16، شماره 64 ، دی 1399، ، صفحه 69-91

https://doi.org/10.22054/wph.2021.48642.1798

چکیده
  هیدگر ذات هنر را در کار نشاندن حقیقت می­داند و معتقد است آنچه هنر را به عنوان هنرِ (اصیل) ممکن می­کند، ذات هنر است. به باور او هنر که روزگاری - در یونان باستان- با تحقق حقیقت پیوند داشت و از این­رو، از امکان وجودی برخوردار بود، با آغاز عصر متافیزیک و طی چندین مرحله، پیوند خود را با ذاتش گسسته و از امکان وجودی دور شده است. به عبارتی ...  بیشتر

نقد و بررسی نسبت هنر با حقیقت در فلسفۀ هگل

نوش آفرین شاهسون؛ محمد جواد صافیان؛ غلامعلی حاتم

دوره 16، شماره 61 ، فروردین 1399، ، صفحه 41-61

https://doi.org/10.22054/wph.2020.43831.1739

چکیده
  نسبت بین هنر و حقیقت در تاریخ تفکر غرب لااقل از هنگام طرح مباحث نظری راجع به هنر از زمان افلاطون و ارسطو مطرح بوده است. در دوران جدید نیز فیلسوفان به این نسبت اندیشیده‌اند. می‌دانیم که در دورۀ جدید و با تأسیس زیبایی‌شناسی  توسط بومگارتن بین حقیقت و هنر به‌کلی جدایی و مفارقت حاصل شد و این مفارقت با کانت قطعیت پیدا کرد. اما پس از او ...  بیشتر

هایدگر و گادامر: دو رویکرد به مفهوم حقیقت نزد افلاطون

سید مسعود حسینی توشمانلویی؛ محمد رضا بهشتی

دوره 14، شماره 54 ، تیر 1397، ، صفحه 35-68

https://doi.org/10.22054/wph.2018.9163

چکیده
  حقیقت در فلسفة هایدگر، یکی از مضامین اساسی است. وی از آغاز اندیشة خویش کوشید مفهوم بنیادی‌تری از حقیقت عرضه کند و در طول فعالیت فلسفی خویش رویه‌های گوناگونی در این خصوص در پیش گرفت. با وجود این هرگز از این بصیرت اساسی خویش دست نکشید که حقیقت ἀλήθεια است؛ یعنی کشاکش میان پوشیدگی و آشکارگی. به‌علاوه، هایدگر معتقد است ...  بیشتر

زبان در اندیشه هیدگر

روح اله رجبی؛ رضا سلیمان حشمت

دوره 11، شماره 44 ، دی 1394، ، صفحه 23-40

https://doi.org/10.22054/wph.2016.6729

چکیده
  فهم منطق، امکان منطق‌های جدید و همچنین فهم بنیادهای متافیزیک از لوازم فهم حقیقت زبان است. زبان همیشه به‌منزلة نظام نشانه‌ها و برای انتقال مفاهیم مورد تعریف قرار گرفته است. هیدگر یکی از متفکرانی است که نظری ویژه در این عرصه ارائه داده است. او در «وجود و زمان»، گفتار را یکی از اوصاف اگزیستانسیل دازاین می‌داند و معتقد است در گفتار، ...  بیشتر

بررسی تطبیقی عنصر ارتباطی قضیّه (از دیدگاه امام خمینی و علاّمه طباطبائی)

علی اکبر عارف؛ قاسم عارف

دوره 9، شماره 36 ، دی 1392، ، صفحه 83-98

چکیده
  یکی از مباحثی که در عین اهمیّت کمتر بدان پرداخته شده است وجوه تمایز ادراکات حقیقی از اعتباری و شیوة تطبیق آن بر مسائل گوناگون علوم است. مسأله‌ای که با وجود ظاهر ساده، بسیار دقیق و دارای پیچیدگی‌های فراوان است و گذشتن از گردنه‌های آن محتاج ممارست و استفاده از تجربیّات و راهنمایی‌های ره‌رفتگان این مسیر می‌باشد. بر این اساس در مقالة ...  بیشتر

انسانی شدن یقین در تفکر فلسفی مدرن

قدرت الله قربانی

دوره 8، شماره 32 ، دی 1391، ، صفحه 23-44

https://doi.org/10.22054/wph.2013.6139

چکیده
  اهمیت فلسفه مدرن در آن است که در آن نسبت جدیدی میان انسان و حقیقت تعریف گردید که در نتیجه آن انسان اساس و محور هرگونه حقیقت و یقینی، بالاخص خدا و جهان گردید. حاصل این تغییر جایگاه، وابستگی وجودی و معرفتی این حقایق بر انسانی شد که او خود دارای نقایص گوناگون معرفتی، وجودی، اخلاقی و غیره در ذات خودش است. در نتیجه انسان که در دنیای مادی زندگی ...  بیشتر

معرفت و واقعیت در مکتب ودانتا با تاکید بر آراء شانکارا

علی نقی باقر شاهی

دوره 7، شماره 28 ، دی 1390، ، صفحه 99-115

https://doi.org/10.22054/wph.2012.6129

چکیده
  از میان متفکران مکتب ودانتا دیدگاه شانکارا از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و بیش‌ترین تفاسیر و مقالات نیز به آراء او اختصاص یافته است. از این رو، بی‌مناسبت نیست که او را متنفذترین حکیم هندی مکتب ودانتا خواند. مقالة حاضر نیز می‌کوشد به آراء متافیزیکی و معرفت‌شناختی وی در مکتب ودانتا بپردازد. مکتب ودانتا بیش‌تر با نام شانکارا عجین ...  بیشتر

تکون مابعدالطبیعه: بررسی سه رهیافت هایدگر به مابعدالطبیعه در دورة چرخش

رضا دهقانی؛ حسین کلباسی اشتر

دوره 7، شماره 27 ، مهر 1390، ، صفحه 87-102

https://doi.org/10.22054/wph.2011.5832

چکیده
  یکی از درون‌مایه‌های اصلی اندیشة هایدگر بررسی تکون مابعدالطبیعه است که در راستای پرسش بنیادین در دورة موسوم به «چرخش»، از اهمیت محوری برخوردار می‌شود. در این مقاله به سه رهیافت هایدگر در باب تکون مابعدالطبیعه در این دوره خواهیم پرداخت. هایدگر این سه رهیافت را در سه کتاب مختلف تحت عنوان «کانت و مسئلة مابعدالطبیعه»، «مابعدالطبیعه ...  بیشتر

ملاصدرا و تقدم وجود

قاسم پورحسن

دوره 6، شماره 24 ، دی 1389، ، صفحه 91-100

https://doi.org/10.22054/wph.2011.6125

چکیده
  ملاصدرا به اتفاق آراء، تأثیرگذارترین فیلسوف در سنت فلسفۀ اسلامی چهار قرن اخیر است. فلسفۀ ملاصدرا براساس وجود به مثابه یگانه عنصر حقیقی، تقدم وجود، تراکم وجود، و سرانجام حرکت متعالی یا جوهری وجود بنا گشته است. ملاصدرا تقدم وجود را اصل اساسی هستی قرار داد. او بین مفهوم وجود و حقیقت وجود تمیز قائل می‌شود. مفهوم وجود بدیهی‌ترین و جهان‌شمول‌ترین ...  بیشتر

فهمِ هنری بی‌بدیل است تلقی هنری هیدگر؛ عرصة پیوند آراء‌ فلسفی هنر

احمد علی حیدری

دوره 6، شماره 21 ، فروردین 1389، ، صفحه 7-31

https://doi.org/10.22054/wph.2010.5786

چکیده
  نگارنده در این مقاله ابتدا به مختصات فهم هنری که خصائصی ممتاز دارد اشاره کرده و کوشیده است به پرسش «هنر چیست؟»‌ پاسخی در خور عرضه کند. از آنجا که پاسخ مذکور متضمن مؤلفة ارزش در تعریف هنر است، وی به‌اختصار به جایگاه ارزش در تلقی متفکران صاحب‌نامی چون کانت، هگل، آدورنو و هیدگر می‌پردازد و سپس به این جمع‌بندی می‌رسد که تلقی هنری ...  بیشتر

فلسفۀ نیچه یا نیچة فیلسوف

علی کرباسی زاده

دوره 4، شماره 15 ، مهر 1387، ، صفحه 7-23

https://doi.org/10.22054/wph.2008.5751

چکیده
  از دوران باستان تاکنون، فلسفه از سوی فیلسوفان به اشکال و صور گوناگون تعریف شده است. هرچند نیچه نیز – که خود را «فیلسوف» می‌دانست – تعریفی از «فلسفه» ارائه نمود، امّا تعریف و برداشت او از «فلسفه» با سایر تعاریفی که تا زمان او مطرح شده بود، تفاوت بنیادی داشت و برای نخستین بار از زاویه‌ای جدید و نگاهی نو به «فلسفه» ...  بیشتر