سید مسعود زمانی
چکیده
مقالۀ پیش رو بر آن است که مفهوم هایدگری فاکتیسته (فعلیت) صورت اولیة دازاین است. در وهلة اول برای فعلیت، که در حدود اندیشۀ هایدگر به فعلیت ترجمهاش میکند، سه رکن معنایی بازمیشناسد: 1. واقعیت، عینیت و انضمامیت. 2. خودیت انسانی و شخصیت فردگونه. 3. تاریخیبودن، که از خودیت متوسط الاحوالانة انسان وروزمرّگی او برمیآید. سپس برای منظور ...
بیشتر
مقالۀ پیش رو بر آن است که مفهوم هایدگری فاکتیسته (فعلیت) صورت اولیة دازاین است. در وهلة اول برای فعلیت، که در حدود اندیشۀ هایدگر به فعلیت ترجمهاش میکند، سه رکن معنایی بازمیشناسد: 1. واقعیت، عینیت و انضمامیت. 2. خودیت انسانی و شخصیت فردگونه. 3. تاریخیبودن، که از خودیت متوسط الاحوالانة انسان وروزمرّگی او برمیآید. سپس برای منظور خود بر دو متن هایدگر تکیه میکند: نوشتة موسوم به گزارش به ناتوپ (اول پاییز 1922) و درسگفتار هستیشناسی (تأویل به فعلیت) (تابستان 1923). این مقاله بر اساس این دو متن بر اینهمانی فعلیت و دازاین استدلال میکند که: هایدگر برای فعلیت همان شئونی را قائل میشود که بعدا برای دازاین برمیشمارد؛ همانند ترس، روزمرگی، مرگ، همّوغم (اهتمام)، در-عالم-بودن، ارتباط زبانی با عالم، زمانمندی و اصلاً خود شأن تکوینی (اگزیستنس). هدف اصلی مقاله آن است که با اعمال روشی خاص از مطالعات متداول هایدگر که به طور افراطی بر وجود و زمان اتکا میکند، فاصله بگیرد.