بهمن پازوکی
چکیده
اصطلاح عالم زیسته که بهموازات موضوعاتی چون «مفهوم طبیعی عالم» و «عالم محیط» مطرح میشود، از اهمیت زیادی در فلسفة متأخر هوسرل برخوردار است؛ مفهومی بسیار پیچیده و چندمعنایی است که به تفاسیر متفاوت و غالباً متضاد منجر شده است. این مفهوم در کتاب بحران از سه حیث عالمسرشتی (mundan) و هستیشناختی و استعلایی بررسی میشود و از ...
بیشتر
اصطلاح عالم زیسته که بهموازات موضوعاتی چون «مفهوم طبیعی عالم» و «عالم محیط» مطرح میشود، از اهمیت زیادی در فلسفة متأخر هوسرل برخوردار است؛ مفهومی بسیار پیچیده و چندمعنایی است که به تفاسیر متفاوت و غالباً متضاد منجر شده است. این مفهوم در کتاب بحران از سه حیث عالمسرشتی (mundan) و هستیشناختی و استعلایی بررسی میشود و از این طریق معانی متفاوتی به خود میگیرد که به طور خلاصه چنین اند: عالم زیسته: 1) عالم موضع طبیعی است؛ 2) عالم میانسوبژکتیو عمل است که شامل همة آن چیزهایی میشود که انسان هروز در عمل به آنها میپردازد؛ 3) عالمی است به ادراک داده شده؛ 4) عالم روحانی و تاریخی فرهنگ است؛ 5) عالم مقدم بر علم (پیشاعلمی) است که در تضاد با ابژکتیویسم، بهویژه ابژکتیویسم عصر جدید که با سیر تحول علوم طبیعی در پیوند است؛ 6) یکی از راههای ورود به قلمروی استعلایی است. این نوشته به نسبت عالم زیسته با علوم، با فرهنگ و با قلمروی استعلایی میپردازد.