مرتضی حسینی
چکیده
در نظریۀ ادراکات اعتباری علامه طباطبایی، موجـود زنده در انجام هر فعلـی غـایتی را دنبـال میکند. این غایت کـه صـرفاً نوعی اعتبار است، مطابَقی جز در ظرف وهم ندارد. از نظر ایشان امور عدمی نیز اغلب نوعی اعتبارند، لذا هیچ نحوۀ وجود خارجی ندارند. تنها جایی که میتوان کمترین شباهتی را در باب این نظریه میان علامه و شلایر ماخر دید، نتایج ...
بیشتر
در نظریۀ ادراکات اعتباری علامه طباطبایی، موجـود زنده در انجام هر فعلـی غـایتی را دنبـال میکند. این غایت کـه صـرفاً نوعی اعتبار است، مطابَقی جز در ظرف وهم ندارد. از نظر ایشان امور عدمی نیز اغلب نوعی اعتبارند، لذا هیچ نحوۀ وجود خارجی ندارند. تنها جایی که میتوان کمترین شباهتی را در باب این نظریه میان علامه و شلایر ماخر دید، نتایج نظریۀ ایشان در بحث تفسیر متن مقدس است. شلایرماخر را پدر هرمنوتیک دانستهاند. او بر اساس راستکیشی نوین اشارات متافیزیکی کتاب مقدس را نه تمثیل که حتی استعاره دانسته است و اشارات متافیزیکی کتاب مقدس، برای مثال مسئلۀ شر، را عدمی میداند. استعاری دانستن امور عدمی نزد شلایرماخر با آنچه علامه اعتباری میخواند چندان قابل مقایسه نیست، هرچند تفاوتهای ژرفی بین این دو نظریه قابل بیان است که در بخش پایانی به آن خواهیم پرداخت.