فلسفه
محمدعلی عاشوری کیسمی
چکیده
هدف از این پژوهش نقد به رویکردی است که راهکار برطرف شدن چالشهایِ اخلاقیِ هوشِ مصنوعیِ را محدود به طراحی و اصلاحات فنی میداند. برخی پژوهشگران چالشهای اخلاقی در هوش مصنوعی را همگرا تلقی میکنند و معتقدند این چالشها همانطور که با ظهور سیستم هوش مصنوعی پدید آمدند، با پیشرفت و اصلاحات فنی آن مرتفع خواهند شد. در مباحثِ اخلاقِ هوش ...
بیشتر
هدف از این پژوهش نقد به رویکردی است که راهکار برطرف شدن چالشهایِ اخلاقیِ هوشِ مصنوعیِ را محدود به طراحی و اصلاحات فنی میداند. برخی پژوهشگران چالشهای اخلاقی در هوش مصنوعی را همگرا تلقی میکنند و معتقدند این چالشها همانطور که با ظهور سیستم هوش مصنوعی پدید آمدند، با پیشرفت و اصلاحات فنی آن مرتفع خواهند شد. در مباحثِ اخلاقِ هوش مصنوعی، موضوعاتی همچون حفاظت از حریم خصوصی و شفافیت در بیشتر پژوهشها مورد توجه قرار گرفته است. در پژوهش حاضر با استفاده از روشِ تحلیلی-انتقادی، همگرایی میان شفافیت و حریم خصوصی در سیستمهای یادگیری ماشین بررسی شده و رویکردی که رفع چالشهای اخلاقی را به طراحی هوش مصنوعی محدود میداند به نقد گذاشته شده است. نتایج این بررسی نشان میدهد که همگرایی میان چالشهای اخلاقی هوش مصنوعی وجود ندارد. همچنین با مطرح کردن سه چالش کمیسازی، محدودیتهای تکنیکی و مباحث فرااخلاقی به نقد رویکردهایی که تنها بر طراحی و اصلاحات فنی متکی هستند پرداخته شد. نتایج این بخش نشان میدهد که نمیتوان تنها با تکیه بر طراحی، به چالشهای اخلاقی در هوش مصنوعی پاسخ داد و نیاز به استفاده از سایر روشها مانند قانونگذاری و یا پیشرفت در سایر علوم در کنار توجه به طراحی وجود دارد.
محمدعلی عاشوری کیسمی؛ مریم پرویزی
چکیده
حباب معرفتی و اتاق بازتاب دو پدیده دوران پسا-حقیقت هستند که در آنها دانش علمی انکار میشود. تای نوین معتقد است این پدیدهها دانش علمی را با طرد و بیاعتمادی به آن انکار میکنند. هدف از پژوهش حاضر این است که راهکاری برای تمیز میان دانش علمی و دانش درون این جوامع به دست آورده تا امکان خروج از آنها میسر شود. به این منظور، با استفاده ...
بیشتر
حباب معرفتی و اتاق بازتاب دو پدیده دوران پسا-حقیقت هستند که در آنها دانش علمی انکار میشود. تای نوین معتقد است این پدیدهها دانش علمی را با طرد و بیاعتمادی به آن انکار میکنند. هدف از پژوهش حاضر این است که راهکاری برای تمیز میان دانش علمی و دانش درون این جوامع به دست آورده تا امکان خروج از آنها میسر شود. به این منظور، با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی ابتدا به تبیین این دو پدیده و بررسی راهکار ارائهشده برای خروج از آنها پرداخته و ایرادات این راهکارها را نمایان میسازیم. سپس نظریه نظاممندی دانش علمی هوینینگن-هون معرفی خواهد شد که بر اساس آن یک در موضوع مشترک، دانش علمی در ابعاد توصیف، توضیح، پیشبینی، دفاع از ادعاهای دانش، گفتمان انتقادی، پیوند معرفتی، ایدهآل کامل بودن، تولید دانش و بازنمایی دانش، نظاممندتر از دانش روزمره است. مطابق این نظریه، نظاممندی به این معنا است که دانش علمی تصادفی، دلخواهانه، بدون برنامه، بدون نظم و ترتیب نبوده و روشمند (متدولوژیک) است. در بخش پایانی به بحث و بررسی استفاده از نظریه نظاممندی در پدیدههای ذکرشده میپردازیم. نتایج پژوهش حاضر نشان میدهد نظریه نظاممندی بدون آنکه به دام ایرادات راهکار نوین بیافتد، قادر است به عامل معرفتی کمک کند میان دانش علمی و دانش روزمره تمیز داده و امکان خروج از آنها را پدید میآورد.
مریم پرویزی؛ محمدعلی عاشوری کیسمی
چکیده
در نگاه نخست به نظر میرسد میتوان شباهتهایی بین جهانهای ممکن مورد نظر لوئیس و نظریۀ جهانهای موازی فیزیک یافت. هر دو این نظریات به امکان وجود جهانهایی بیش از جهانی که در آن زندگی میکنیم، اشاره دارند. پس از رسالۀ اورت، توجه فیزیکدانان به چندجهانی و جهانهای موازی جلب شد. اکنون جهانهای موازی یکی از نظریههای مورد توجه دانشمندان ...
بیشتر
در نگاه نخست به نظر میرسد میتوان شباهتهایی بین جهانهای ممکن مورد نظر لوئیس و نظریۀ جهانهای موازی فیزیک یافت. هر دو این نظریات به امکان وجود جهانهایی بیش از جهانی که در آن زندگی میکنیم، اشاره دارند. پس از رسالۀ اورت، توجه فیزیکدانان به چندجهانی و جهانهای موازی جلب شد. اکنون جهانهای موازی یکی از نظریههای مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران حوزۀ فیزیک است. دیوید لوئیس با تکیه بر فیزیکالیسم و رئالیسم موجهاتی از جمله طرفداران نظریۀ جهانهای ممکن است. در این مقاله کوشیدهایم با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی ابتدا مبانی دو نظریه را تبیین کرده و سپس نظریۀ لوئیس را در مورد جهانهای ممکن با توجه به نظریۀ جهانهای موازی مورد بررسی قرار دهیم. هر دو نظریه وجود جهانهای دیگر را ممکن میدانند. نظریه لوئیس شش ویژگی اصلی دارد: ۱- وجود و واقعیت جهانهای ممکن، ۲- عدم وجود رابطه علی میان جهانهای ممکن، ۳- شباهت جهانهای ممکن با جهان ما و تفاوت در محتوای جهانها، ۴- عدم امکان تقلیل جهانهای ممکن، ۵- نمایهای بودن واقعیت و ۶- اتحاد مکان- زمان اجزای هر جهان و مجزا بودن روابط زمان-مکان جهانها. نتایج پژوهش نشان میدهد در صورتی که جهانهای موازی، زمانی به عنوان یک حقیقت علمی مورد تأیید قرار بگیرند، آنگاه ممکن است ویژگیهای دوم، سوم و ششم نظریۀ لوئیس با واقعیت فیزیکی در تضاد قرار بگیرند. در صورت وجود تضاد -به جهت بنیادی بودن این ویژگیها- نظریۀ جهانهای ممکن لوئیس دچار تزلزل فراوان خواهد شد.