حامد قدیری
چکیده
اواخر دهۀ 70 میلادی تا اوایل دهۀ 90 میلادی، پاتنم نظریهای پروراند که به رئالیسم درونی مشهور بود و شعارش از این قرار بود: «ذهن و جهان در کنار یکدیگر به ذهن و جهان سروشکل میدهند». رئالیسم درونی دو مؤلفۀ اصلی داشت: نسبیت مفهومی و وابستگی صدق به اظهارپذیری عقلانی در شرایط ایدهآل. در این مقاله استدلال خواهد شد که در مؤلفۀ دوم؛ یعنی ...
بیشتر
اواخر دهۀ 70 میلادی تا اوایل دهۀ 90 میلادی، پاتنم نظریهای پروراند که به رئالیسم درونی مشهور بود و شعارش از این قرار بود: «ذهن و جهان در کنار یکدیگر به ذهن و جهان سروشکل میدهند». رئالیسم درونی دو مؤلفۀ اصلی داشت: نسبیت مفهومی و وابستگی صدق به اظهارپذیری عقلانی در شرایط ایدهآل. در این مقاله استدلال خواهد شد که در مؤلفۀ دوم؛ یعنی وابستگی صدق به اظهارپذیری عقلانی در شرایط ایدهآل، نوعی تعارض درونی وجود دارد. در این راستا، پس از شرح و تبیین این مؤلفه خواهیم دید که «ایدهآلسازی شرایط معرفتی» ناشی از تأکیدات پاتنم بر شهودات رئالیستی ما دربارۀ صدق است. همچنین خواهیم دید که پاتنم ترجیح میدهد از عبارت «شرایط به حد کافی خوب» به جای «شرایط ایدهآل معرفتی» استفاده کند. در ادامه استدلال خواهد شد که «شرایط به حد کافی خوب» ویژگیهایی دارند که با شهودات رئالیستیِ ناظر به صدق، تعارض پیدا میکنند. بدینترتیب، میتوان نتیجه گرفت که رویکرد پاتنم به صدق در دورۀ رئالیسم درونیاش حاوی نوعی تعارض درونی است.
حامد قدیری؛ محمد سعیدی مهر
چکیده
یکی از مؤلفههای اصلی فلسفۀ پاتنم مخالفت با رئالیسم متافیزیکی است. بنا به قول مشهور، استدلال مبتنی بر نظریۀ مدل و استدلال مغز در خمره دو استدلالی هستند که پاتنم علیه رئالیسم متافیزیکی طرح کرده است. علاوه بر این دو، برخی معتقداند «پدیدۀ نسبیت مفهومی» پاتنم نیز استدلالی مستقل علیه رئالیسم متافیزیکیست. پدیدهی نسبیت مفهومی ...
بیشتر
یکی از مؤلفههای اصلی فلسفۀ پاتنم مخالفت با رئالیسم متافیزیکی است. بنا به قول مشهور، استدلال مبتنی بر نظریۀ مدل و استدلال مغز در خمره دو استدلالی هستند که پاتنم علیه رئالیسم متافیزیکی طرح کرده است. علاوه بر این دو، برخی معتقداند «پدیدۀ نسبیت مفهومی» پاتنم نیز استدلالی مستقل علیه رئالیسم متافیزیکیست. پدیدهی نسبیت مفهومی وضعیتیست که در آن، دو جملهی ظاهراً ناهمخوان همزمان صادق اند. در آثار مختلف پاتنم مؤیداتی برای این قول وجود دارد، اما در جایی تقریری کامل و صریح از این استدلال نقل نشده است. در این مقاله، نخست تقریری از استدلال مبتنی بر پدیدۀ نسبیت مفهومی علیه رئالیسم متافیزیکی ارائه خواهیم کرد. سپس نشان خواهیم داد که چنین استدلالی از استدلال مبتنی بر نظریۀ مدل و استدلال مغز در خمره مستقل نیست. بنابراین نمیتوان چنین استدلالی را در عرض دو استدلال اصلی پاتنم در نظر گرفت. عدم استقلال این استدلال دو نتیجه در پی خواهد داشت: نخست آنکه پذیرش این استدلال منوط به پذیرش دستکم یکی از دو استدلال قبلی پاتنم است؛ دوم آنکه هر نقدی علیه دو استدلال مشهور پاتنم به مثابۀ نقدی علیه این استدلال خواهد بود.