علی اکبر عبدل آبادی؛ سید امین میرحسینی
چکیده
«نظریّۀ اعتباریّاتِ» سیّد محمّدحسین طباطبائی نظریّهای برای تبیین ساز وکار آن دسته از ادراکات انسان است که مطابَقی در خارج ندارند و مجعول قوای فعّال انساناند. دستهای از این ادراکات، ادراکاتیاند که به حسن (خوبی) و قبح (بدی) مربوطاند. اعتباری دانستن حسن و قبح این فرضیّه را به ذهن ما متبادر کرده که «نظریّۀ اعتباریّاتِ» ...
بیشتر
«نظریّۀ اعتباریّاتِ» سیّد محمّدحسین طباطبائی نظریّهای برای تبیین ساز وکار آن دسته از ادراکات انسان است که مطابَقی در خارج ندارند و مجعول قوای فعّال انساناند. دستهای از این ادراکات، ادراکاتیاند که به حسن (خوبی) و قبح (بدی) مربوطاند. اعتباری دانستن حسن و قبح این فرضیّه را به ذهن ما متبادر کرده که «نظریّۀ اعتباریّاتِ» طباطبائی اساساً نظریّهای قراردادگروانه است. در این مقاله کوشیدهایم تا «نظریّۀ اعتباریّاتِ» او را با یکی از نظریّههای اخلاقشناختی قراردادگروانۀ معاصر؛ یعنی، «نظریّۀ عدالت در حکم انصافِ» جان رالز، مقایسه کنیم، وجوه تشابه آن دو نظریّه را بیان کنیم و به مدد این مقایسه به فهم بهتری از «نظریّۀ اعتباریّاتِ» طباطبائی و قراردادگروانه بودن یا نبودن آن دست یابیم. از همین رو، در این مقاله، با روشی تحلیلی، پیشفرضها، استدلالها و لازمههای دو نظریّۀ مذکور را کشف، استخراج و بیان خواهیم کرد. مدّعای ما این است که در هر سه بخش مذکور وجوه تشابهی در نظریّۀ طباطبائی و نظریّۀ رالز یافت میشوند که به نحو موجّهی مؤیّد فرضیّۀ مایند.