وحید احمدی؛ احمدعلی حیدری
چکیده
هدف این مقاله، مقایسۀ آراء ابنخلدون در مقدمه با مباحث مطرح شده در حوزۀ فلسفه فرهنگ در دوران مدرن است. با نگاهی به کتاب مقدمۀ ابنخلدون از این منظر، متوجه خواهیم شد که ابنخلدون در مقدمه، از رهگذر بحث دربارۀ مفاهیمی چون عصبیت، پادشاهی و تأثیر آب و هوا بر عمران و ... برخی از مهمترین مؤلفههای فلسفۀ فرهنگ را مطرح میکند و نشان میدهد ...
بیشتر
هدف این مقاله، مقایسۀ آراء ابنخلدون در مقدمه با مباحث مطرح شده در حوزۀ فلسفه فرهنگ در دوران مدرن است. با نگاهی به کتاب مقدمۀ ابنخلدون از این منظر، متوجه خواهیم شد که ابنخلدون در مقدمه، از رهگذر بحث دربارۀ مفاهیمی چون عصبیت، پادشاهی و تأثیر آب و هوا بر عمران و ... برخی از مهمترین مؤلفههای فلسفۀ فرهنگ را مطرح میکند و نشان میدهد که چگونه از آدمیان از شرایطی نزدیک به طبیعت گام به گام به مرحلۀ عصبیت و سپس به مرحله رفاه و تنآسایی صعود میکنند و به واسطۀ فرهنگ از طبیعت فاصله میگیرند و او نشان میدهد که برای طی این راه، جنگ و نفی دیگری امری ضروری است. او در ادامه نیز نشان میدهد که خود با اتخاذ چشماندازی فلسفی، دیگری را به رسمیت میشناسد و بدینسان از افقهای محدود به فرهنگ خود فراتر میرود و دیگری را در منطقه -الفراغی که همانا عمران است مد نظر قرار میدهد. او دین را بازاندیشی میکند تا راهی را برای کثرتانگاری فرهنگی باز کند.