سید محمد علی حجتی
چکیده
از نظر منطقدانان مسلمان، سور در منطق حملی کمیت افراد موضوع را نشان می دهد؛ لذا بر سر موضوع می آید. در این صورت اگر بر سر محمول ظاهر شود نوعی انحراف در گزاره ایجاد میشود؛ چنین گزاره ای «قضیه منحرفه» نامیده می شود. در منطق جدید، در مقابل، ویژگی اصلی یک محمول کلی و غیر اشباع بودن آن است؛ و از آنجایی که محمول دارای متغیر آزاد(= شناسه) ...
بیشتر
از نظر منطقدانان مسلمان، سور در منطق حملی کمیت افراد موضوع را نشان می دهد؛ لذا بر سر موضوع می آید. در این صورت اگر بر سر محمول ظاهر شود نوعی انحراف در گزاره ایجاد میشود؛ چنین گزاره ای «قضیه منحرفه» نامیده می شود. در منطق جدید، در مقابل، ویژگی اصلی یک محمول کلی و غیر اشباع بودن آن است؛ و از آنجایی که محمول دارای متغیر آزاد(= شناسه) است می تواند مسور گردد و گزاره به دست آمده کاملا خوش ساخت است. در میان منطقدانان معاصر ویلیام هامیلتون مشهور است به دلیل این ادعا که محمول نیز درست همانند موضوع باید مسور گردد. لذا به نظر میرسد در این زمینه بین دیدگاه قدما و منطق جدید تعارضی وجود دارد. در میان منطقدانان مسلمان، ابن سینا رأی خاصی دارد و با تحلیل خاصی از قضیه منحرفه استفاده از آن را مشکل ساز نمیداند. در این مقاله دیدگاههای مختلف در این زمینه بررسی شده و نشان می دهیم که تعارض مطرح شده می تواند ظاهری باشد البته مشروط به اینکه رویکرد منطقدانان مسلمان به محمول رویکرد مصداقی باشد؛ ولی اینکه چنین رویکردی را دارند محل مناقشه است.
زهره عبد خدایی؛ حسین کلباسی اشتری
چکیده
مبحث زمان از مباحثی است که از قدیم الایام و از فلاسفه ی یونان تا کنون همواره مورد توجه قرار داشته است. معلم اول، ارسطو به طور خاص درباره ی این مبحث در کتاب طبیعیات مطالبی را بیان نموده است. آراء و نظریات ارسطو در آثار شیخ الرئیس بوعلی سینا نیز بازتاب داشته، تا آنجا که سئوالات و مباحث بسیاری پیرامون این مطلب به چشم می خورد که آیا ابوعلی ...
بیشتر
مبحث زمان از مباحثی است که از قدیم الایام و از فلاسفه ی یونان تا کنون همواره مورد توجه قرار داشته است. معلم اول، ارسطو به طور خاص درباره ی این مبحث در کتاب طبیعیات مطالبی را بیان نموده است. آراء و نظریات ارسطو در آثار شیخ الرئیس بوعلی سینا نیز بازتاب داشته، تا آنجا که سئوالات و مباحث بسیاری پیرامون این مطلب به چشم می خورد که آیا ابوعلی سینا به عنوان شارح ارسطو فقط آراء و نظریات استاد را بازتاب نموده و یا آنکه علاوه بر شرح این آراء، خود نیز نظریاتی بدیع و نو داشته است. هدف این نوشتار، مطالعه پیرامون این دغدغه ها و مباحث می باشد. مقاله به طور اجمال نظریات اندیشمندان مسلمان که براین باورند آراء ابن سینا اساسا با ارسطو تفاوتی نداشته است، را ارائه نموده و سپس به بحث پیرامون نظریاتی می پردازد که براساس آن گفته می شود گرچه ابن سینا به عنوان شارح ارسطو در همان ساختار وچهارچوب مطالب خود را ارائه نموده اما نکات و دقت نظرهای ارزشمند او سبب رجحان و تمایز نظریات او بر ارسطو گردیده است. نوشتار حاضر حداقل دو نمونه از تفاوت های دو فیلسوف را نمایان می سازد. مبحث نخست پیرامون آنکه آیا به راستی زمان مفهومی مشتق از حرکت بوده و تنها راه شناخت زمان از طریق حرکت میسر است؟ و یا آنکه می توان زمان را از دو حیث بررسی نمود؛ از حیثی مشتق از حرکت بوده و از حیثی قائم بالذات می باشد. مبحث دوم آنکه آیا زمان مفهوم متصل است و یا آنکه آنرا می توان از حیثی متصل و از حیثی دارای اجزاء درنظر آورد
محمدعلی اژه ای
چکیده
خواجه نصیرالدین در مبحثی دربارۀ انعکاس قضایای ممکنه در کتاب اساس الاقتباس میگوید: «پس معلوم شد که این اعتبار مقتضى فساد انعکاس ممکنات است و مؤدى به مذهبى است که نزدیک باشد به مذهب آن جماعت که اطلاق و ضرورت و امکان را به اسوار متعلق گردانند». خواجه در این عبارت اطلاق جهت بر سور را نظر جماعتی از منطقدانان میداند و نه عموم آنها، ...
بیشتر
خواجه نصیرالدین در مبحثی دربارۀ انعکاس قضایای ممکنه در کتاب اساس الاقتباس میگوید: «پس معلوم شد که این اعتبار مقتضى فساد انعکاس ممکنات است و مؤدى به مذهبى است که نزدیک باشد به مذهب آن جماعت که اطلاق و ضرورت و امکان را به اسوار متعلق گردانند». خواجه در این عبارت اطلاق جهت بر سور را نظر جماعتی از منطقدانان میداند و نه عموم آنها، که خود خواجه قطعاً از این جماعت نیست؛ زیرا وقتی او از موضع طبیعیِ جهت سخن میگوید برای آن فقط یک موضع طبیعی بیشتر قائل نیست. این نظر در مقابل نظر کسانی است که برای جهت در جمله دو موضع طبیعی قائلاند: یکی در کنار رابطه و دیگری در کنار سور، هنگامی که سور در جمله وجود داشته باشد. این نظر دوم نظر ابن سینا و برخی دیگر مانند عمربن سهلان ساوی، ارموی، و قطبالدین رازی است. از آنجا که ابن سینا و ساوی قبل از خواجه و ارموی معاصر خواجه و قطبالدین رازی پس از وی میزیستهاند و این بحث به نتیجۀ مطلوب نرسیده است، مناسبت داشت ادلۀ مثبتین تعلق جهت به سور دوباره مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. این وظیفهای است که این مقاله بر عهده گرفته و نتیجهای که بدان دست یافته این است که دادههای مورد استناد مثبتین پذیرای توجیهی متفاوت است و میتواند به گونۀ دیگری تفسیر شود و قبول آنها مستلزم قبول قول تعلق جهت به اسوار نیست.