سید هدایت سجادی
چکیده
هدف از این نوشتار بررسی معناداری و امکان علم دینی از منظر سازگاری میان متافیزیک دو حوزۀ علم و دین است. سعی شده است از دو روش تاریخی و تحلیل فلسفی به بررسی این پرسش پرداخته شود که آیا علم دینی علیالاصول امکانپذیر و معنادار است؟ در پاسخ به این پرسش ضمن تمایز قائل شدن میان ساحت علوم طبیعی از ساحت تکنولوژی از یک طرف و نیز از علوم انسانی ...
بیشتر
هدف از این نوشتار بررسی معناداری و امکان علم دینی از منظر سازگاری میان متافیزیک دو حوزۀ علم و دین است. سعی شده است از دو روش تاریخی و تحلیل فلسفی به بررسی این پرسش پرداخته شود که آیا علم دینی علیالاصول امکانپذیر و معنادار است؟ در پاسخ به این پرسش ضمن تمایز قائل شدن میان ساحت علوم طبیعی از ساحت تکنولوژی از یک طرف و نیز از علوم انسانی و اجتماعی، خود را صرفاً به حوزۀ علم موسوم به طبیعی یا تجربی محدود نمودهام. بدین منظور در ابتدا به بررسی دیدگاه دکتر گلشنی به عنوان نظریهپرداز و مدافع مدل متافیزیکگرایانۀ علم دینی پرداخته و در مقابل به ملاحظات انتقادی دکتر پایا به ویژه در حوزۀ رابطۀ میان علم و متافیزیک پرداخته شده است که به زعم وی علم دینی ناسازگار تلقی میشود. با استناد به شواهدی از تاریخ علم و آموزههایی برآمده از فلسفۀ علم، نتیجه میشود که علیالاصول علم دینی از منظر سازگاری متافیزیکهای دو حوزه امکانپذیر است، هر چند علم غیر دینی و یا سایر انواع دیگر علمها نیز امکانپذیر هستند. با این وصف امکان و تحقق علم دینی به رویکرد انتخابی ما در باب علم و به تعبیر دیگر به فلسفۀ علم ما بستگی دارد. همچنین با توجه به آنچه که از علم دینی مراد نمیشود به نظر میرسد که بکاربردن اصطلاح علم خداباورانه مناسبتر از علم دینی باشد.