محمد شکری
چکیده
بیتردید مرلوپونتی در تألیف کتاب پدیدارشناسی ادراک از آثار مختلف هوسرل، بهویژه کتاب ایدهها ... ІІ و تأملات دکارتی بهرۀ فراوانی برده است. اما تأمل در نوع نگرش مرلوپونتی دربارۀ ثنویت تنـسوژۀ دکارتی و مقایسۀ آن با دیدگاه هوسرل، تمایز میان این دو نوع نگرش را آشکار میسازد. اگرچه هوسرل در برخی آثارش بر پیوند نزدیک تن و سوژه تأکید ...
بیشتر
بیتردید مرلوپونتی در تألیف کتاب پدیدارشناسی ادراک از آثار مختلف هوسرل، بهویژه کتاب ایدهها ... ІІ و تأملات دکارتی بهرۀ فراوانی برده است. اما تأمل در نوع نگرش مرلوپونتی دربارۀ ثنویت تنـسوژۀ دکارتی و مقایسۀ آن با دیدگاه هوسرل، تمایز میان این دو نوع نگرش را آشکار میسازد. اگرچه هوسرل در برخی آثارش بر پیوند نزدیک تن و سوژه تأکید میکند، اما اصرار او بر عناصری همچون تأویل پدیدارشناختی و سوژۀ استعلایی که القاگر استقلال ذهن از تن است، به مذاق مرلوپونتی چندان خوش نمیآید. او بیش از هوسرل بر وحدت روانـتنی شخص انسانی تأکید میکند و معتقد است هم تن دارای هویتی سوبژکتیو است و هم سوژه بهواسطۀ تنیافتگی خود موجودی در عالم است، بهگونهای که او نیز همانند هیدگر بر این باور است که فقط با ملاحظۀ سوژه بهمثابه موجودیـدرـعالم تبیین آگاهی امکانپذیر میشود.
مریم صانع پور
چکیده
تمدن هر ملتی در بردارنده تمامی عناصر فرهنگی آن ملت است و اسطوره ها نخستین بن مایه های فرهنگی آن هستند. کارل گوستاو یونگ معتقد است اسطوره ها در روان جمعی هر ملتی حضور دارند و ویکو نیز عقیده دارد اندیشمندان هر عصری می توانند با بررسی اسطوره های ملت ها به اکتشاف دوباره تاریخ نائل شوند. اسطوره های باستانی به علت فرا تاریخی بودنشان نمونه ...
بیشتر
تمدن هر ملتی در بردارنده تمامی عناصر فرهنگی آن ملت است و اسطوره ها نخستین بن مایه های فرهنگی آن هستند. کارل گوستاو یونگ معتقد است اسطوره ها در روان جمعی هر ملتی حضور دارند و ویکو نیز عقیده دارد اندیشمندان هر عصری می توانند با بررسی اسطوره های ملت ها به اکتشاف دوباره تاریخ نائل شوند. اسطوره های باستانی به علت فرا تاریخی بودنشان نمونه هایی مثالی برای انسان کنونی هستند که شگفتی، حرمت گذاری و خطا پذیری انسان اولیه را از منظری فرا زمانی به انسان کنونی نشان می دهند. آگاهی فرا تاریخی از اسطوره ها موجب می شود ریشه های تمدنها شناخته شود و قدرت اداره و برنامه ریزی برای پیشرفت انسان حاصل شود. در مقاله پیش رو اسطوره های یونانی به عنوان ریشه ای ترین عناصر تمدن کنونی غرب با نگاهی فرا تاریخی مورد بررسی قرار گرفته است.
فاطمه سلیمانی
چکیده
فیلسوفان اسلامی در خصوص رابطۀ انسان با جهان بر این باورند که انسان، عالم صغیر است و جهان، انسان کبیر.در این نگاه انسان عصاره و چکیدۀ جهان محسوب میشودوجامعیت او به واسطۀ روح الهی و ملکوتی است که در او دمیده شده است.از بین فلاسفه ملاصدرا معتقد است که هنگامی که بدن انسان با حرکت جوهری به مرحلۀ «تسویه»رسید،استعداد و قابلیت لازم ...
بیشتر
فیلسوفان اسلامی در خصوص رابطۀ انسان با جهان بر این باورند که انسان، عالم صغیر است و جهان، انسان کبیر.در این نگاه انسان عصاره و چکیدۀ جهان محسوب میشودوجامعیت او به واسطۀ روح الهی و ملکوتی است که در او دمیده شده است.از بین فلاسفه ملاصدرا معتقد است که هنگامی که بدن انسان با حرکت جوهری به مرحلۀ «تسویه»رسید،استعداد و قابلیت لازم را جهت دریافت این نفخۀ الهی مییابد و آن گاه روح الهی با تمامی اسماء و صفاتش، درحدّ استعداد و قوه، در ترکیب بدن انسان جلوه میکند. بدین ترتیب، انسان بهعنوان خلیفۀ الهی، می تواند تمام حقایق کلی و جزیی عالم و خواص و اسماء آنها را بشناسد و بنا بر اتحاد عالم و معلوم، جهانی عقلانی شبیه جهان خارجی گردد. بر این اساس، مسألۀ اصلی در این تحقیق این است که آیا انسان در جهان است و موجودی از موجودات جهان محسوب میشود یا جهان در انسان؟ چگونه جهان با تمام عظمت خود در انسان واقع میشود؟ انسان با چه ویژگی میتواند جهانی عقلانی گردد؟
حمزه حجت حاتم پوری؛ محمدرضا اسدی
چکیده
این مقاله دربارۀ نظام اخلاقی در منظومۀ فکری دکارت است. در مرحلۀ اول این نوشتار میخواهیم نشان دهیم که حتی اگر بپذیریم دکارت یک نظریۀ منسجم و نظاممند اخلاقی پرورش نداده و بهطور خاصتر کتابی مستقل و صریح درخصوص فلسفۀ اخلاق ننوشته است، اما دغدغههای اخلاقی دارد و میان انواع سبکهای زندگی و رفتارهای مختلف تفاوت جدی مینهد. او ...
بیشتر
این مقاله دربارۀ نظام اخلاقی در منظومۀ فکری دکارت است. در مرحلۀ اول این نوشتار میخواهیم نشان دهیم که حتی اگر بپذیریم دکارت یک نظریۀ منسجم و نظاممند اخلاقی پرورش نداده و بهطور خاصتر کتابی مستقل و صریح درخصوص فلسفۀ اخلاق ننوشته است، اما دغدغههای اخلاقی دارد و میان انواع سبکهای زندگی و رفتارهای مختلف تفاوت جدی مینهد. او در آثار گوناگون خود به اصول و مبانیای اشاره میکند که ما میتوانیم براساس آنها، نظریۀ اخلاقی منسجمی به دکارت نسبت بدهیم. در مرحلۀ بعد، میخواهیم به ماهیت و ساختار نظر اخلاقی دکارت اشاره کنیم. در این مسیر، ضمن بررسی مختصر دیگر تفسیرهای موجود، تفسیر مورد نظر خود را از اخلاق دکارتی شرح میدهیم و مؤلفههای مهم و اساسی آن را بیان میکنیم. همچنین، در ضمن بحث، به این مطلب نیز اشاره میکنیم که رأی او به چه گروهی از فیلسوفان اخلاق متأخر شباهت بیشتری دارد. همانطورکه خواهیم دید، اخلاق دکارت چهار مؤلفۀ اصلی دارد: فضیلت، علم، محدودیت معرفت و سعادت. اینها چهار مؤلفۀ بنیادینیاند که بهنظر میرسد توضیح اخلاق دکارت، بدون آنها ناقص و حتی نادرست باشد.1
احمد علی حیدری
چکیده
گزارندگی با سنت سخنوری نسبتی نزدیک دارد. از همان روزگار افلاطون و تکوّن اندیشة فلسفی، بر تمایز و استقلال برهان و سخنوری به منزلة دو صورت متفاوت از قیاس تأکید میشد. در عین حال به یمن تدقیق ارسطو در مناسبات میان این رهیافتها، مواردی از مشابهت زمینههای قرابت این دو عرصه فراهم شد. گزارندگی فلسفی در سدة بیستم ضمن توجه به اهمیت خطابه ...
بیشتر
گزارندگی با سنت سخنوری نسبتی نزدیک دارد. از همان روزگار افلاطون و تکوّن اندیشة فلسفی، بر تمایز و استقلال برهان و سخنوری به منزلة دو صورت متفاوت از قیاس تأکید میشد. در عین حال به یمن تدقیق ارسطو در مناسبات میان این رهیافتها، مواردی از مشابهت زمینههای قرابت این دو عرصه فراهم شد. گزارندگی فلسفی در سدة بیستم ضمن توجه به اهمیت خطابه در مقولة فهم و نسبتش با زیستجهان آدمی، مترصد است سخنوری را از طریق مفهوم اصالتِ هیدگر، فراگیر بودنِ عنصرِ فهم در گادامر یا نظریة استعارة ریکور، در خود جای دهد و بدین ترتیب در کنار وجوه مشابه، نسبتِ چالشبرانگیز گزارندگی و سخنوری را برجسته سازد؛ گرچه در پذیرفتن آثار و تبعات ناشی از این استقلال نسبی مردد است.
محمد حسین ارشدی؛ سحر کاوندی؛ محسن جاهد
دوره 11، شماره 43 ، مهر 1394، ، صفحه 43-70
چکیده
مسائل اخلاقی در سه حوزة: فرااخلاق، اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. فایدهگرایی یکی از دیدگاههای مهم در حوزة اخلاق هنجاری است. جی. جی. سی. اسمارت یکی از برجستهترین فایدهگرایان عملمحور بوده و اندیشهی وی تا حدّ زیادی متأثر از آراء سیجویک است. اسمارت بیشتر کوشیده است که به دو اشکال رایج علیه فایدهگرایی ...
بیشتر
مسائل اخلاقی در سه حوزة: فرااخلاق، اخلاق هنجاری و اخلاق کاربردی مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. فایدهگرایی یکی از دیدگاههای مهم در حوزة اخلاق هنجاری است. جی. جی. سی. اسمارت یکی از برجستهترین فایدهگرایان عملمحور بوده و اندیشهی وی تا حدّ زیادی متأثر از آراء سیجویک است. اسمارت بیشتر کوشیده است که به دو اشکال رایج علیه فایدهگرایی یعنی تعارض فایدهگرایی با شهودهای اخلاقی، و همچنین مشکل محاسبهی پیامدهای افعال پاسخ دهد. بدین منظور وی ابتدا اعتبار معرفت شناختی ِشهودهای اخلاقی را منکر شده و رویکردی ناشناختگرایانه اتّخاذ میکند. همچنین در برخی موارد که انجام فعل فایدهگرایانه منجر به تعارض با شهودهای اخلاقی میشود، به تمایز میان مقام نظر و مقام عمل متوسّل میشود. وی برای رفع مشکلِ محاسبه از نظریة بازیها و کاربرد استراتژی مختلط، و نیز اصل موضوع امواج آبگیر بهره میبرد. در این مقاله پس از استخراج و تبیین مبانی نظری اندیشههای اسمارت، به نقد و بررسی اشکالات مطرح شده بر دیدگاه وی و پاسخهای ارائه شده او پرداخته شده است.
سیاوش اسدی؛ محمد سعیدی مهر
چکیده
مفاهیم کلی (معقولات) به سه دستة اولی، ثانی فلسفی و ثانی منطقی تقسیم میشوند. "صدرالمتألّهین"، انتزاع مفاهیمکلی از امور عینی و نیز نحوة وجود این مفاهیم در ذهن را ملاک تمایز معقولات قرار میدهد و "حاجیسبزواری"، معیار تمایز معقولات را در ذهنی یا عینی بودن ظرف عروض و اتصاف میداند. از طرفی، "مطهری" برمبنای نظریة وجود رابط و نفسی در دیدگاه ...
بیشتر
مفاهیم کلی (معقولات) به سه دستة اولی، ثانی فلسفی و ثانی منطقی تقسیم میشوند. "صدرالمتألّهین"، انتزاع مفاهیمکلی از امور عینی و نیز نحوة وجود این مفاهیم در ذهن را ملاک تمایز معقولات قرار میدهد و "حاجیسبزواری"، معیار تمایز معقولات را در ذهنی یا عینی بودن ظرف عروض و اتصاف میداند. از طرفی، "مطهری" برمبنای نظریة وجود رابط و نفسی در دیدگاه صدرالمتألهین، معیار دیگری را مطرح میکند که ما از آن به معیار وجود شناختی تعبیر میکنیم و در آن ذهنی یا خارجی بودن وجود رابط و وجود نفسی معقولات، معیاری برای تمایز آنها معرفی میشود. این مقاله ضمن تشریح معیارهای حاجیسبزواری و صدرالمتألّهین در این زمینه، نشان میدهد که این معیارها درحقیقت به یک امر واحد دلالت دارند و معیار وجود شناختی نیز تلفیقی از دیدگاههای حاجی سبزواری و صدرالمتألّهین است. همچنین این مقاله در تلاش است نقدهای مطهری را بر این معیارها بررسی کند و برای این نقدها، پاسخهایی ارائه دهد و نشان دهد در غالب موارد، نقدهای مطهری بر آرای صدرالمتألهین و حاجیسبزواری وارد نیست.
رضا اکبری
چکیده
استدلالهای تصورپذیری، تبیینی و معرفت، سه استدلالی هستند که با رویکرد اول شخص به مسئله شعور، نخست شکافی معرفت شناختی و در پی آن شکافی وجود شناختی و در پی آن شکافی وجود شناختی را میان تجربه ذهنی و امور مادی به اثبات میرسانند که به تعبیری نادرست عبارت است از نظریان ماده گرایانه در باب شعور و تمایز مسئله دشوار از مسائل آسان آن. استراتژی ...
بیشتر
استدلالهای تصورپذیری، تبیینی و معرفت، سه استدلالی هستند که با رویکرد اول شخص به مسئله شعور، نخست شکافی معرفت شناختی و در پی آن شکافی وجود شناختی و در پی آن شکافی وجود شناختی را میان تجربه ذهنی و امور مادی به اثبات میرسانند که به تعبیری نادرست عبارت است از نظریان ماده گرایانه در باب شعور و تمایز مسئله دشوار از مسائل آسان آن. استراتژی ماده گرایان در مواجهه با سه استدلال مذکور، غالباً مخالفت با رویکرد اول شخص و تأکید بر رویکرد سوم شخص با توجه به تحقیقات تجربی و علمی است. اما برخلاف دیدگاه ماده گرایان، امکان دست برداشتن از رویکرد اول شخص در باب شعور وجود ندارد. از سوی دیگر تأکید بر رویکرد سوم شخص با عطف توجه به تحقیقات علمی، مشتمل بر رویکردی وظیفه گرایانه در توجیه باورهای ما نسبت به شعور است در حالی که چنین رویکردی به مقوله توجیه، پذیرفتنی نیست. در سنت معرفت شناسی اصلاح شده، زمینه برای تمسک به دیگر منابع معرفتی همچون متون مقدس، جهت تبیین شعور قابل پذیرش است و در چنین نگاهی میتوان نظریه ثنوی گرایی ذاتی را پذیرفت، با این تذکر که نفس در این نگاه لزوماً به معنای دکارتی آن نیست.
علی اصغر مصلح
چکیده
پرسش از تفکر فلسفی در ایران معاصر را باید پر اهمیت تلقی کرد از ذهن و روح ایرانی که در طول تاریخ مأنوس با اندیشه حکمی و فلسفی و منشأ پیدایش نظامهای بزرگ فلسفی بوده است انتظار میرود که در طول دوره تلاقی با عالم مدرن نیز از اندیشیدن باز نایستاده باشد. تحقیق در وضع تفکر فلسفی در ایران دوره جدید علاوه بر اهمیت فینفسه، ما را با فضاهای ...
بیشتر
پرسش از تفکر فلسفی در ایران معاصر را باید پر اهمیت تلقی کرد از ذهن و روح ایرانی که در طول تاریخ مأنوس با اندیشه حکمی و فلسفی و منشأ پیدایش نظامهای بزرگ فلسفی بوده است انتظار میرود که در طول دوره تلاقی با عالم مدرن نیز از اندیشیدن باز نایستاده باشد. تحقیق در وضع تفکر فلسفی در ایران دوره جدید علاوه بر اهمیت فینفسه، ما را با فضاهای ذهنی که منشأ ماجراها و حوادث پدید آمده در لایههای بیرونیتر حیات ایرانیان است نیز آشنا میکند.
کوشش این مقاله توصیف جریانی است که میتوان آن را «فلسفه معاصر ایرانی» نامید؛ توصیف نحوه تلاقی ذهن ایرانی با اندیشههای مدرن، این جریان هرچند به علت شرایط خاص عالم ایرانی و تحولات شدید و پرتلاطم، به صورت نظام یا نظامهای فکری مشخصی در نیامده و در چهره فیلسوف یا فیلسوفان خاصی تمثل نیافته، اما جریانی پرنشاط و پرحادثه است که حداقل وجه ممیز عالم ایرانی از عوالم سایر ملتها و حکایت از تاریخ پرتلاطم ایران در دوره جدید است.
احمد عسگری؛ سینا سالاری خرم
چکیده
فارغ از باب دوم کتابالحروف که به سیر تکوین زبان و صنایع قیاسی میپردازد، دو باب اول و سوم عمدتا به توضیح در خصوص معانی حروف فلسفی اختصاص یافته است. به نظر میرسد این ساختار اتفاقی نبوده و حکایت از برنامه فراهستشناختی الحروف دارد. ابتدا با طرح مسئلهای فراهستشناسانه در خصوص نسبت میان جهان، تمثل جهان و زبان، نشان میدهیم ...
بیشتر
فارغ از باب دوم کتابالحروف که به سیر تکوین زبان و صنایع قیاسی میپردازد، دو باب اول و سوم عمدتا به توضیح در خصوص معانی حروف فلسفی اختصاص یافته است. به نظر میرسد این ساختار اتفاقی نبوده و حکایت از برنامه فراهستشناختی الحروف دارد. ابتدا با طرح مسئلهای فراهستشناسانه در خصوص نسبت میان جهان، تمثل جهان و زبان، نشان میدهیم که فارابی قائل به کفایت زبان طبیعی برای تمثل اندیشههای مابعدالطبیعی نیست، این بینش در مسئله نسبت میان موجود و وجود پررنگ میشود و فارابی را بر آن میدارد که منطق خاصی برای موجود وضع کند. در آخر با تکیه بر باب دوم الحروف روشن میشود که فارابی به نیاز برای زبانی مختص به مابعدالطبیعه تصریح دارد؛ اما دغدغۀ او در سطح نظر باقی نمیماند و منطقی خاص، شامل نحو و سمانتیکی ویژه، برای مابعدالطبیعه بسط میدهد. او مابعدالطبیعه را علم به امور فرامقوله میداند. اگر بخواهیم این امور مابعدالطبیعی را بهطریق درست تعبیر کنیم، به نظر فارابی باید بهصورت حروف نحوی بیان شوند.
امید کریم زاده
چکیده
در این مقاله علیه دیدگاه مصالحهگرایی در معرفتشناسی اختلافِ نظر استدلالی عرضه میکنم. یکی از مهمترین دلایل مؤید دیدگاه مصالحهگرایی این فرض است که وضعیت معرفتی دراختلافِ نظر بین دو همتای معرفتی متقارن است. چنین تقارنی میتواند دیدگاه مصالحهگرایی را موجه کند. اگر چنین باشد اثبات نامتقارن بودن وضعیت معرفتی میان دو همتا را میتوان ...
بیشتر
در این مقاله علیه دیدگاه مصالحهگرایی در معرفتشناسی اختلافِ نظر استدلالی عرضه میکنم. یکی از مهمترین دلایل مؤید دیدگاه مصالحهگرایی این فرض است که وضعیت معرفتی دراختلافِ نظر بین دو همتای معرفتی متقارن است. چنین تقارنی میتواند دیدگاه مصالحهگرایی را موجه کند. اگر چنین باشد اثبات نامتقارن بودن وضعیت معرفتی میان دو همتا را میتوان دلیل علیه دیدگاه مصالحهگرایی در نظر گرفت. در استدلالی که در این مقاله ارائه میکنم میکوشم از طریق نشان دادن وجود تفاوت میان فرآیندهایی که باور هر یک از طرفین را میسازند، اعتمادپذیری متفاوت این دو باور را نشان دهم. این امر به معنای نامتقارن بودن وضعیت معرفتی میان دو همتا است. از آنجا که دیدگاههای مصالحهگرایی و نامصالحهگرایی در معرفتشناسی اختلافِ نظر نقیض یکدیگر هستند، هر استدلالی علیه دیدگاه مصالحهگرایی را میتوان استدلالی به نفعِ نامصالحهگرایی دانست.
مسعود حاجی ربیع؛ محمد فنایی اشکوری
دوره 10، شماره 38 ، تیر 1393، ، صفحه 45-60
چکیده
«معنا» در اندیشة "ابنعربی"، حقیقتی کلی و مشترک میان مراتب معنایی یک واژه است. هر واژه مراتبی را از معنا دارا است که به صورت حقیقی بر همة آنها صدق میکند. این حقیقت مشترک، روح واحد حاکم بر معانی یک واژه را شکل میدهد. این نظریه، بر آیات الاهیاتی قرآن (آیات ناظر به اوصاف خدا) تطبیق میکند و براساس آن، نسبت محمولات این آیات به موضوع ...
بیشتر
«معنا» در اندیشة "ابنعربی"، حقیقتی کلی و مشترک میان مراتب معنایی یک واژه است. هر واژه مراتبی را از معنا دارا است که به صورت حقیقی بر همة آنها صدق میکند. این حقیقت مشترک، روح واحد حاکم بر معانی یک واژه را شکل میدهد. این نظریه، بر آیات الاهیاتی قرآن (آیات ناظر به اوصاف خدا) تطبیق میکند و براساس آن، نسبت محمولات این آیات به موضوع آن یعنی خدا، حقیقی و خالی از مجاز است. محمولات تشبیهی آیات الاهیاتی، پس از انصراف معنا از عوارض ناسوتی و امکانی، به خدا نسبت داده میشوند. در فهم این نظریه، مباحث هستیشناسانه ابنعربی بسیار مهم مینماید. این نظریه، در فهم و تفسیر متون الاهیاتی قرآن تأثیرگذار است. هدف این نوشتار، تبیین نظریة ابنعربی در باب ماهیت معنا جهت معناشناسی محمولات الاهیاتی قرآن و ارائة ثمرات عملی این نظریه است
حمیده ایزدی نیا؛ اصغر واعظی
دوره 10، شماره 39 ، مهر 1393، ، صفحه 45-58
چکیده
چکیده
"هرش"بر این باور است کهنظریه هرمنوتیکی "گادامر" به پلورالیسم و نسبیتانگاری میانجامد. هرش به پیروی از عالمان هرمنوتیکی رمانتیک هدف خوانش متن را دستیابی به قصد مؤلف میداند، اما در نظر گادامر، فهم عبارتاستاز تفاهم و توافق با دیگری، نه کشف قصد و نیت دیگری. بنابراین هرش معتقد است معنای متن از قبل تعینیافته است و هدف از ...
بیشتر
چکیده
"هرش"بر این باور است کهنظریه هرمنوتیکی "گادامر" به پلورالیسم و نسبیتانگاری میانجامد. هرش به پیروی از عالمان هرمنوتیکی رمانتیک هدف خوانش متن را دستیابی به قصد مؤلف میداند، اما در نظر گادامر، فهم عبارتاستاز تفاهم و توافق با دیگری، نه کشف قصد و نیت دیگری. بنابراین هرش معتقد است معنای متن از قبل تعینیافته است و هدف از خوانش متن کشف این معناست. اما در نظر گادامر معنا از طریق دیالوگ میان مفسر و متن تولید میشود و درنتیجه هیچ معنای از قبل تعینیافتهای وجود ندارد. بر پایه این نگرش، گادامر زبان و امکانات آن را شرط تعین معنا میداند، ولی هرش بر این باور است که زبان صرفاً شرط آشکارگی معناست. هرش از سوی دیگر گادامر را متهم به بیمعیاری میکند. وقتی معنا امری نامتعین شد دیگر هیچ معیاری برای تمییز تفسیر درست از تفسیر نادرست وجود ندارد. در این مقاله بر آنیم تا ضمن طرح سه انتقاد اساسی هرش به گادامر، پاسخ آنها را از منظر شارحان و مدافعان گادامر بیان نماییم.
میثم سفید خوش؛ یوسف شاقول
چکیده
جان راولز نظریه عدالت خویش را اساسا در تقابل مستقیم با نظریه فایده گرایی شکل داده است زیرا معتقد است فایده گرایی آماده است تا آزادی و عدالت را برای تامین منفعت و سعادت افراد جامعه قربانی کند. راولز به منظور ارائه نظریه ای که از آفات فایده گرایی و به ویژه فردگرایی افراطی آن بری باشد ضروری می بیند تا راهکارها و مفاهیم اساسی فلسفه حق هگل ...
بیشتر
جان راولز نظریه عدالت خویش را اساسا در تقابل مستقیم با نظریه فایده گرایی شکل داده است زیرا معتقد است فایده گرایی آماده است تا آزادی و عدالت را برای تامین منفعت و سعادت افراد جامعه قربانی کند. راولز به منظور ارائه نظریه ای که از آفات فایده گرایی و به ویژه فردگرایی افراطی آن بری باشد ضروری می بیند تا راهکارها و مفاهیم اساسی فلسفه حق هگل را از نو مورد بازخوانی قرار دهد زیرا هگل نیز در زمانه خود و در رویارویی با اندیشه های متفکران دوره روشن اندیشی، درگیر معضلاتی مشابه مشکلات موجود در فایده گرایی بوده است. در واقع راولز استفاده از نگرش هگلی را برای تبیین نظریه عدالت و مفاهیم اساسی آن مفید می داند. مقاله حاضر در پی آن است تا اولا نشان دهد که راولز چگونه برای تامین هدف مذکور روایتی ویژه از مهمترین عناصر فلسفه حق هگل ارائه داده و سمت و سوی آن را منطبق با جریان لیبرالیسم معرفی کرده است. او در این راستا دو نوع از لیبرالیسم را از هم تمییز داده و نظریه خود را همراه با اندیشه کانت و هگل از مصادیق نوع واحدی از آنها بر می شمارد. دوم اینکه به نظر می رسد راولز به منظور نیل به مطلوب خویش ناگزیر بوده است تا به رغم اذعان اولیه خویش مبنی بر کانتی بودن نظریه اش دست کم در برخی از موارد اساسی، از نگرش کانتی روی گردانده و به جانب نگرش هگلی روی آورد. تبیین و استدلال وجوه اساسی این گشت فکری هدف دیگر مقاله حاضر را شامل می شود.
غلامرضا ذکیانی
چکیده
فلسفۀ منطق علمی پسینی است و دربارۀ مبانی فلسفی منطق از سویی، و مسائل فلسفی ناشی از مباحث منطقی از سوی دیگر بررسی میکند. فلسفۀ منطق ارسطو تاکنون تدوین نشده است؛ اما برای تطبیق دو منطق قدیم و جدید لازم است مبانی فلسفی منطق ارسطو را استخراج کنیم، زیرا ممکن است با مشاهدۀ پارهای اختلافات یا اشتراکات ظاهری به وجود وحدت یا تضاد میان آنها ...
بیشتر
فلسفۀ منطق علمی پسینی است و دربارۀ مبانی فلسفی منطق از سویی، و مسائل فلسفی ناشی از مباحث منطقی از سوی دیگر بررسی میکند. فلسفۀ منطق ارسطو تاکنون تدوین نشده است؛ اما برای تطبیق دو منطق قدیم و جدید لازم است مبانی فلسفی منطق ارسطو را استخراج کنیم، زیرا ممکن است با مشاهدۀ پارهای اختلافات یا اشتراکات ظاهری به وجود وحدت یا تضاد میان آنها حکم کنیم. برای استخراج این مبانی فلسفی باید افزون بر آثار پیروان ارسطو به تألیفات خود وی نیز مستقیماً مراجعه کنیم تا هم سهم دقیق استاد و شاگردان در فرایند رشد منطق ارسطویی معلوم شود و هم آراء پیروان، بهویژه آنجا که از اندیشههای استاد فاصله گرفته-اند، با آراء خود ارسطو خلط نشود. شاید مهمترین تحولی که در منطق ارسطو توسط دانشمندان مسلمان رخ داده، تألیف کتاب اشارات و پیدایش منطق دوبخشی است. فرضیۀ نگارنده این است که این تحول تنها به بخش-بندی صوری منطق مربوط نمیشود، بلکه ناشی از تحولات بنیادینی است که از نگرش به منطق سرچشمه میگیرد. سرآغاز این تحولات به تألیف کتاب ایساغوجی (کلیمحور) و افزوده شدن آن به مجموعۀ ارغنون برمیگردد که بالاخره به حذف شدن مقولات (جزئیمحور) و صوری شدن قیاس ارسطویی انجامید. اثبات چنین فرضیهای مستلزم شناخت دقیق منطق ارسطو است. در این مقاله ضمن اشاره به دو رسالۀ مقولات و ایساغوجی، به چند مورد مهم و بیلاحقه در تحلیل اول چون مثال نقض، تقدم اشکال بر قیاس، و شکل چهارم پرداختهایم.
محسن فرمهینی فراهانی؛ محمد حسن میرزا محمدی؛ اسماعیل خارستانی
چکیده
با توجه به اهمیت آموزش فلسفه به کودکان در دوران معاصر، این مقاله با استفاده از روش تطبیقی به تبیین اهداف آموزش فلسفه به کودکان پرداخته است. نتایج به دست آمده در این بررسی نشان میدهد که از مهمترین اهداف آموزش فلسفه به کودکان، برای مثال در ایالات متحده، پرورش تفکر و استدلال و بهبود یادگیری و به طور کلی پرورش مهارتهایی است که هر فرد ...
بیشتر
با توجه به اهمیت آموزش فلسفه به کودکان در دوران معاصر، این مقاله با استفاده از روش تطبیقی به تبیین اهداف آموزش فلسفه به کودکان پرداخته است. نتایج به دست آمده در این بررسی نشان میدهد که از مهمترین اهداف آموزش فلسفه به کودکان، برای مثال در ایالات متحده، پرورش تفکر و استدلال و بهبود یادگیری و به طور کلی پرورش مهارتهایی است که هر فرد در بزرگسالی به آن نیازمند است؛ در آرژانتین، پرورش تفکر و روحیۀ انتقادپذیری؛ در انگلستان، پرورش تفکر و چگونگی شهروندی و پرورش روحیۀ گفتوگو و کاوشگری؛ در استرالیا، پرورش تفکر، پرورش روحیۀ پرسشگری و انتقادی و نیز قضاوت؛ در فرانسه، پرورش و تقویت تفکر، مفهومسازی و مسئلهپردازی؛ و در دانمارک، پرورش تفکر و توسعۀ تواناییهای فردی و اجتماعی است. همۀ این کشورها پرورش تفکر را از اهداف مهم آموزش فلسفه به کودکان می-دانند و از این نظر به یکدیگر شباهت دارند؛ همچنین در اهدافِ پرورشِ روحیۀ قضاوت و پرورش روحیۀ استدلال بین اکثر کشورها شباهت وجود دارد. تفاوت اهداف، به ویژه اهداف ایالات متحدۀ امریکا با دیگر کشورها، در پرورش تمایلات دمکراتیک و نیز درگیر کردن کودکان با کندوکاو فلسفی است.
محمدرضا عبداله نژاد
چکیده
مفهوم «اراده» جزء یکی از مفاهیم کلیدی فلسفة اخلاق "کانت" و "شوپنهاور" محسوب می شود. در نظام اخلاقی کانت، اراده زمانی وجهة اخلاقی پیدا میکند که کاملاً تابع عقل و قوانین ماتقدم و مطلق آن باشد. اما شوپنهاور معتقد است که چون ارادة انسان مقدم بر عقل اوست، بنابراین عقل نمیتواند اراده را به انجام کاری وادارد. او بهجای عقل، انگیزهها ...
بیشتر
مفهوم «اراده» جزء یکی از مفاهیم کلیدی فلسفة اخلاق "کانت" و "شوپنهاور" محسوب می شود. در نظام اخلاقی کانت، اراده زمانی وجهة اخلاقی پیدا میکند که کاملاً تابع عقل و قوانین ماتقدم و مطلق آن باشد. اما شوپنهاور معتقد است که چون ارادة انسان مقدم بر عقل اوست، بنابراین عقل نمیتواند اراده را به انجام کاری وادارد. او بهجای عقل، انگیزهها و محرکها را بهعنوان منشأ اصلی شکلگیری هر عمل ارادی- ازجمله عمل اخلاقی- میداند. ولی نکتة مهم اینجاست که او با تقسیم محرکها به سه نوع «همدلی»، «اگوئیسم» و «سوءنیت»، فقط همدلی را بهعنوان محرک عمل اخلاقی یا پایة اصلی اخلاق قرار میدهد و دو محرک دیگر را بهعنوان محرکهای ضداخلاقی کنار میگذارد. او با انجام این کار پایة عقلانی اخلاق کانت را در قالب سه نوع استدلال مورد انتقاد قرار میدهد: او ابتدا فرمالیسم اخلاقی کانت و ادعاهای ماتقدم آن را زیر سؤال میبرد، سپس تزلزل مفهومی موجود در اخلاق کانت را (که ناشی از ناسازگاری میان ادعای ظاهری او مبنیبر تأسیس اخلاق بر پایة عقل و علاقة باطنیاش به اخلاق کلامی است) مورد انتقاد قرار داده و درنهایت نظام اخلاقی کانت را متهم به اگوئیسم میکند. در نتیجه، مقالة حاضر سعی میکند با توصیف انتقاد شوپنهاور از نظام اخلاقی کانت، جایگاه و ویژگی اصلی اخلاق شوپنهاور را مشخص نماید.
مهدی بهنیافر؛ امیرحسین رجب زاده عصارها؛ زهره عباسیان
چکیده
پژوهش حاضر به بررسی وضعیت استنادی مقالات منتشرشده در فصلنامۀ حکمت و فلسفه در دورۀ دهسالۀ 1384 تا 1393 میپردازد. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل استنادی و بررسی کیفی انجام شده و دادهها با استفاده از قابلیتهای آماری نرمافزار اکسل تجزیه و تحلیل شدهاند. در این تحلیل، بخشهایی به تحلیل آماری مآخذ مقالات، متوسط تعداد استنادها، ...
بیشتر
پژوهش حاضر به بررسی وضعیت استنادی مقالات منتشرشده در فصلنامۀ حکمت و فلسفه در دورۀ دهسالۀ 1384 تا 1393 میپردازد. این پژوهش با استفاده از روش تحلیل استنادی و بررسی کیفی انجام شده و دادهها با استفاده از قابلیتهای آماری نرمافزار اکسل تجزیه و تحلیل شدهاند. در این تحلیل، بخشهایی به تحلیل آماری مآخذ مقالات، متوسط تعداد استنادها، میزان استناد به انواع اقلام علمی، وضعیت زبانی مآخذ، میزان خوداستنادی و حوزههای موضوعی مقالات اختصاص یافته است. در قسمت بحث و نتیجهگیری این پژوهش هم ده فقره تحلیل کیفی در حوزههایی مانند: نوآوری، علمسنجی و اخلاق پژوهش عرضه شده است. گرایش کم این تولیدات فلسفی به مقالات در مقایسه با کتابها و سایر منابع، مسئلۀ «نوآوری» در این مقالات و رابطۀ آن با کمیت استنادها، «چند نویسندگی» و نسبت آن با نوآوری، سهم ناچیز تولیدات بومی در تولیدات جهانی این حوزه، گرایش زبانی مآخذ مقالات و نیز نسبت خوداستنادی نویسنده و خوداستنادی مجله و نیز دلالتهای قابل استخراج دربارۀ «کار جمعی» در حوزههای نظریتر علوم انسانی، ازجمله محورهایی هستند که مدلول آنها در این پژوهش و در ارتباط با تحلیل استنادی انجام شده در حوزۀ فلسفه بهعنوان یکی از حوزههای اصلی علوم انسانی در ایران مورد توجه قرار گرفتهاند.
حسین شمس
چکیده
برهان امکان که در آثار بسیاری از اندیشمندان اسلامی و غربی، تقریری از آن دیده میشود، یکی از براهین اثبات وجود خدا است که وجود یک موجود ضروری را از طریق ممکن بودن موجودات اثبات میکند. آکویناس با ترکیب برهان حدوث متکلمان و برهان علیّت، تقریری از این برهان ارائه داده که شبیه برهان وجوب و امکان در فلسفه و کلام اسلامی است. این نوشتار ...
بیشتر
برهان امکان که در آثار بسیاری از اندیشمندان اسلامی و غربی، تقریری از آن دیده میشود، یکی از براهین اثبات وجود خدا است که وجود یک موجود ضروری را از طریق ممکن بودن موجودات اثبات میکند. آکویناس با ترکیب برهان حدوث متکلمان و برهان علیّت، تقریری از این برهان ارائه داده که شبیه برهان وجوب و امکان در فلسفه و کلام اسلامی است. این نوشتار با تکیه بر نقدهای پلانتینگا به بررسی تقریر آکویناساز این برهان پرداخته و تأثیرپذیری وی از اندیشمندان مسلمان، خصوصاً ابن سینا را نشان داده است.و از این رهگذر ضعف های تقریر آکویناس در مقایسه با تقریر ابن سینا نمایان شده است.
قاسم پورحسن
دوره 9، شماره 36 ، دی 1392، ، صفحه 47-70
چکیده
نظریة «اعتباریات»، یک ابداع نظری و ابتکاری معرفتشناسانه است که با رویکرد روانشناسی - معرفتشناختی تدوین شدهاست. علامهطباطبائی اعتباریات را افکار عملی و اجتماعی انسان بر میشمارد که آدمی به کمک عوامل احساسی میکوشد تا میان دو جهان حقیقی، وساطت بر قرار سازد. علامهطباطبائی بهمثابه طرحی بدیع، نظریة اعتبارات را تدوین ...
بیشتر
نظریة «اعتباریات»، یک ابداع نظری و ابتکاری معرفتشناسانه است که با رویکرد روانشناسی - معرفتشناختی تدوین شدهاست. علامهطباطبائی اعتباریات را افکار عملی و اجتماعی انسان بر میشمارد که آدمی به کمک عوامل احساسی میکوشد تا میان دو جهان حقیقی، وساطت بر قرار سازد. علامهطباطبائی بهمثابه طرحی بدیع، نظریة اعتبارات را تدوین کرد. ادراکات اعتباری در افتراقی از ادراکات حقیقی، بخشی از نظام معرفتی است که تا پیش از علامه در فلسفةاسلامی پیشینهای ندارد. گرچه فیلسوفان اسلامی از اعتباریات بالمعنیالاعم (معقولات ثانیه) سخن گفتهاند، اما اعتباریات بالمعنیالاخص (یا اعتباریات اجتماعی) از ابتکارات بدیع علامهطباطبائی محسوب می شود.
اعتباریات که در آثار مختلف علامه بهویژه در المیزان، اصول فلسفه، برهان، رسالة اعتباریات مطرح شد، عمدتا ناظر به ساحات اجتماعی و عملی است، اما در عینحال بخش مهمی از معرفتشناسی است. علامه در مقالههای سوم تا پنجم اصول فلسفه از ادراکات حقیقی و در مقالة ششم از ادراکات اعتباری سخن به میان آورده است. اعتباریات نه همچون ادراکات حقیقی رابطه توالدی و استنتاجی دارند و نه برهانیاند. اساس طرح اعتباریات، نظریه «انسانشناسی» علامهطباطیایی است. این نظریه هم میتواند به شناخت صحیح از انسان، نیازها و پرسشها و نیز غایات و اهداف او کمک کند و هم اسباب شکلگیری نظامات جمعی و زندگی اجتماعی، بنیانهای حقوق و اخلاق جمعی را شرح دهد. نتایج معرفتی اعتباریات را هم میتوان در مسألة ملک و حکومت اجتماعی ملاحظه کرد که قدرت سیاسی را امری انسانی بر میشمارد و هم در کشمکشهای امروزین علومانسانی دید. اعتباریات، قلمروی روشن از درک مناسبات و روابط اجتماعی انسان، نیازهای اساسی آدمی، اهداف و اغراض او در حرکت استکمالی و بالأخره چارچوبی نیرومند از نظریهپردازی در علومانسانی، اخلاق و قدرت سیاسی عرضه میکند. در نوشتار حاضر در صددیم تا وجوه ابداعات علامه در اعتباریات را بررسی کرده و نتایج و پیامدهای معرفتی آن را مورد توجه قرار دهیم.
حسین هوشنگی؛ احمد پاکتچی
دوره 12، شماره 45 ، فروردین 1395، ، صفحه 47-64
چکیده
هر یک از علامه طباطبایی و یاکوب اوکسکول با ابتنا واتکا بر واقعیات زیستی و تکوینی جانداران به نظریه پردازی در حوزه جهان ادراکی و انسان پرداخته اند . نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و نظریه اومولت اوکسکول از این حیث در اهداف واجد همسانی ها و قرابت هایی است که بستری را مهیا می کند تا بتوان پاره ای امکانات و قابلیت های تئوریک ...
بیشتر
هر یک از علامه طباطبایی و یاکوب اوکسکول با ابتنا واتکا بر واقعیات زیستی و تکوینی جانداران به نظریه پردازی در حوزه جهان ادراکی و انسان پرداخته اند . نظریه اعتباریات علامه طباطبایی و نظریه اومولت اوکسکول از این حیث در اهداف واجد همسانی ها و قرابت هایی است که بستری را مهیا می کند تا بتوان پاره ای امکانات و قابلیت های تئوریک را در نظریه علامه بسط و گسترش داد. ادراکات اعتباری ، تمهیدات ذهنی و ابزارهایی ادراکی است که تحت تاثیر نیاز های تکوینی و احساسات برآمده از آنها جعل و ساخته می شود . اومولت هم جهان است آن گونه که از سوی موجود زنده تحت تاثیر نیاز های جسمی برای او شکل می گیرد . این شکل گیری با ساز و کار تعریف (=اعتبار) حاصل می شود که در "چرخه کار کردی" و تعامل و تاثیر و تاثر متقابل محیط و فرایند تعریف حاصل می شود . آنچه محوراست ، جسمانیت و نیازهاست . توجه به واقعیت زیستی و نیازهای جسمی و تکوینی، توجه به تاثیر ابعاد غیرمعرفتی بر دستگاه ذهن و معرفت و پیوند میان جنبه مادی و ادراکی و معنایی ، توجه به معیار کارایی و مفید بودن به جای معیار صدق و کذب ، تاکید بروجوه سابجکتیو در اومولت و اعتباریات ، ربط و پیوند با واقعیات ازطریق جسمانیت در اوکسکول و از جهت خاستگاه تکوینی و غایت خارجی در اعتباریات در علامه از وجوه همسانی موجود میان ان دونظریه است . اما وجوه اختلاف عمده را باید در باور به ادراکات اعتباری ثابت دانست که علامه آنرا بر اساس احساسات و نیاز های نوعی و ثابت ، توجیه و تبیین می کند ولی اوکسکول ساز و کار دوسویه تاثیرپذیری از خارج و بازتعریف مدام ، جایی برای ثبات نمی گذارد. علاوه بر این در نظریه اوکسکول تفکیکی میان حقایق و اعتباریات ان گونه که در نظریه علامه می توان یافت ، به چشم نمی خورد.
منیره پلنگی
چکیده
در این مقاله آراء متفکرانی که هرکدام بنوبه خود میتواند نماینده وحتی گاه مؤسس مکتب خاصی قلمداد شود، در زمینة جعل و صدور مورد ارزیابی قرار گرفته است. در آغاز به نظر میرسد که باید بتوانیم در یک تقسیم کلی حکماء را صرفاً در دو گروه جای دهیم: یک گروه آنهایی که در چارچوب کثرت و تباین وجودات، علیت و جعل را به معنای مرسوم آن تلقی کرده ولذا ...
بیشتر
در این مقاله آراء متفکرانی که هرکدام بنوبه خود میتواند نماینده وحتی گاه مؤسس مکتب خاصی قلمداد شود، در زمینة جعل و صدور مورد ارزیابی قرار گرفته است. در آغاز به نظر میرسد که باید بتوانیم در یک تقسیم کلی حکماء را صرفاً در دو گروه جای دهیم: یک گروه آنهایی که در چارچوب کثرت و تباین وجودات، علیت و جعل را به معنای مرسوم آن تلقی کرده ولذا جعل را متعلق به «وجود»» دانستهاند، و درنتیجه صدور معالیل را از علت همانا گسترش دایرة وجود ویا موجودات تصور کردهاند. گروه دیگر کسانی که نظر به وحدت صرفة سنخ وجود، فزونی یافتن دایرة وجود را ناممکن دانسته، علیت را به معنای ظهور و تجلی تفسیر کردهاند. اما، برخلاف این برداشت اولیه، خواهیم دید که در دستة دوم کسانی چون ملاصدرا علیرغم قول به وحدت وجود و فاعل بالتجلی دانستن مبدأ اعلای هستی، همچنان به مجعولیت «وجود»» رأی دادهاند که این خود میتواند محل توجه و نظر قرار گیرد؛ چنان که در زمرة قائلین به مجعولیت ماهیات کسانی چون شیخ اشراق را داریم که، بکلی متفاوت با دیگران، نظامی مبتنی بر نور (و نه وجود) بنا نهاده و درعین حال نور و ظلمت هردو را صادر یا مجعول قلمداد کرده است. بدین ترتیب ما عملاً با حکیمانی با مواضع مختلف در این باب مواجهیم که حتی اگر در تقسیم دوشقی اول هم قرار گیرند، اما با ویژگیهای خاص خودشان در یک تقسیم فرعیتر بنحوی از سایرین جدا خواهند شد. درپایان بدین نتیجه میرسیم که نگاه عمیق و همهجانبهای در معنای «صدور» و «جعل»، آن گونه که متناسب با موازین عقلی-حِکمی است، از سوی برخی حکیمان صورت نگرفته است و بنظر بدون تأمل کافی در معنای علیت به احکام مربوط به آن پرداختهاند. ذکر مبانی مؤثر ایشان در مبحث مذکور را مورد توجه قرار دادهایم تا نشان دهیم که برخی از ایشان حتی رأی خود را در این باب بر مبانی صریح وجودشناسی خویش مبتنی نساختهاند و دو گونه موضعگیری داشتهاند.
زهره سادات ناجی؛ محسن جوادی
چکیده
محمد غزالی و توماس آکویناس به ترتیب در جهان اسلام و مسیحیت، نقشی تأثیرگذار بر اندیشمندان پس از خود داشتند. نگاه دینی آنها در آثارشان نمایان است و یکی از مسائلی که به تبع نگرش دینی، هر دو متفکر به آن معتقدند، مسئله تمایز نفس و بدن است. این موضوع اگرچه سابقهای به قدمت اندیشه یونان باستان دارد، اما نوع نگاه دینی غزالی و آکویناس، نتایج ...
بیشتر
محمد غزالی و توماس آکویناس به ترتیب در جهان اسلام و مسیحیت، نقشی تأثیرگذار بر اندیشمندان پس از خود داشتند. نگاه دینی آنها در آثارشان نمایان است و یکی از مسائلی که به تبع نگرش دینی، هر دو متفکر به آن معتقدند، مسئله تمایز نفس و بدن است. این موضوع اگرچه سابقهای به قدمت اندیشه یونان باستان دارد، اما نوع نگاه دینی غزالی و آکویناس، نتایج فلسفی آن را از عقیده فیلسوفانی چون ارسطو متمایز می سازد. از جمله مطالب دیگری که در نوشتههای غزالی و آکویناس به آن به شکل جدی پرداخته شده، مباحث اخلاقی است. هدف این مقاله بررسی ارتباط دو موضوع یادشده، یعنی تأثیرپذیری فلسفه اخلاق این دو اندیشمند از دین بوده که به شکل خاص میتوان این موضوع را در اعتقاد به تمایز نفس و بدن، جاودانگی نفس و همین طور ثواب و عقاب اخروی پیگیری کرد. این نوشته به اثرگذاری وحی و میزان بهرهگیری از آن در فلسفه اخلاق غزالی و آکویناس، و سهم آن در شکلگیری اندیشه اخلاقی این دو پرداخته و روشن میسازد که این نقش در اخلاق غزالی پررنگتر است.
سید محمد علی دیباجی؛ مصطفی عابدی
چکیده
با توجه به جایگاه نور در حکمت اشراق این سوال پیش میآید که چرا سهروردی از یک سو نور را به جای وجود برگزیده و از سوی دیگر از شرق و غرب جغرافیایی که در مورد وطن به کار میرود، استفاده میکند. پاسخ اصلی نوشتة حاضر اثبات جهانمیهنی اشراقی از منظر سهروردی است. در این مجال با بررسی هستیشناسی نوری و به تبع آن معنای وطن از منظر ...
بیشتر
با توجه به جایگاه نور در حکمت اشراق این سوال پیش میآید که چرا سهروردی از یک سو نور را به جای وجود برگزیده و از سوی دیگر از شرق و غرب جغرافیایی که در مورد وطن به کار میرود، استفاده میکند. پاسخ اصلی نوشتة حاضر اثبات جهانمیهنی اشراقی از منظر سهروردی است. در این مجال با بررسی هستیشناسی نوری و به تبع آن معنای وطن از منظر حکمت اشراق به تحلیل جهان وطنی سهروردی میپردازدیم. با توجه به اینکه سهروردی از یک سو در هستیشناسی خود از نظام نوری استفاده میکند و از سوی دیگر واژههایی مرتبط با مقولة وطن مانند شرق و غرب را به کار میبرد؛ هستیشناسیاش با مقولۀ وطن و به واسطۀ آن جهانوطنی پیوند مییابد. بر این اساس در اندیشۀ سهروردی نه تنها وطن همسان با هستی است بلکه باید گفت عین هستی به شمار میرود و پهنای وطن به گسترۀ هستی امتداد مییابد. دراندیشۀ جهان وطنی سهروردی، چون انسانها متعلق به یک حیقیقت نوریاند به لحاظ ذاتی میان آنها اختلافی نیست و به یک اندازه دارای حرمت هستند بنابراین مبنا هیچ یک از اختلافات عرضی مانند رنگ و زبان و خاک و... حق ویژهای را به گروهی خاص نمیدهد و هیچ گروهی را بر دیگری برتر نمیکند.
اعظم محسنی؛ علی فتح طاهری
چکیده
کانت و لویناس، هر دو کار خود را با نقد سنت غربی قبل از خود آغاز میکنند؛ کانت از سنتی انتقاد میکند که اعتبار را به عین، در مقابل ذهن، میدهد و در نهایت باعث فراگیر شدن فضای شک در حوزۀ معرفت شناسی و اخلاق میشود. کانت با طرح انقلاب کپرنیکی و اعتبار بخشیدن به فاعل شناسا، چه در حوزۀ اخلاق و چه در حوزۀ معرفت شناسی، به نوعی سعی میکند اعتبار ...
بیشتر
کانت و لویناس، هر دو کار خود را با نقد سنت غربی قبل از خود آغاز میکنند؛ کانت از سنتی انتقاد میکند که اعتبار را به عین، در مقابل ذهن، میدهد و در نهایت باعث فراگیر شدن فضای شک در حوزۀ معرفت شناسی و اخلاق میشود. کانت با طرح انقلاب کپرنیکی و اعتبار بخشیدن به فاعل شناسا، چه در حوزۀ اخلاق و چه در حوزۀ معرفت شناسی، به نوعی سعی میکند اعتبار شناخت را از یک سو و قابل اجرا بودن قوانین اخلاق را{که خود فاعل اخلاق در وضع آنها دخیل است}، از سوی دیگر تضمین کند. در لویناس نیز تلاشی از این دست مشاهده میشود؛ لویناس در انتقاد از سنت فلسفی که همواره تکیه را بر «همان» و «خود»، در مقابل «دیگری» و «غیر» گذاشته است، غیر و دیگری را اولویت میبخشد و سعی میکند متافیزیکی مبتنی بر نسبتی که ما با غیر {به معنای اعم} و دیگری {به معنای اخص} داریم، بنا کند. لویناس در اخلاق، که محور بحث ما در این پژوهش است، در مقابل «خودآیینی»، که اساس فلسفۀ اخلاق کانت را شکل میدهد؛ «دیگرآیینی» و نسبتی که ما با دیگری داریم را اساس اخلاق قرار میدهد. ادعای ما در این مقاله این است که اخلاق خودآیین کانت، که به نوعی بر عقلانیت مشترک بین انسانها تأکید دارد؛ در برابر اخلاق دیگرآیین لویناس، که بر احساس و عاطفۀ انسانها تکیه دارد، ضمانت اجرایی بهتر و بیشتری در جوامع انسانی دارد.