دانشگاه علامه طباطبائی
حکمت و فلسفه
1735-3238
2476-6038
4
13
2008
03
20
نقدی بر تحلیل زمانی قضایای موجّهه
7
27
FA
علی اکبر
احمدی افر مجانی
هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
10.22054/wph.2008.5744
موضوع محوری مقالۀ حاضر دلالتشناسی قضایای موجهه (بهویژه قضایای ضروریه و دائمه) است. در این باب ابتدا شرح مختصری از قضایای موجهه، بنا بر متون منطق سنتی، عرضه میشود و سپس ضمن توضیحِ تحلیلِ زمانی آنها، نقد چنین تفسیری در دستور کار قرار میگیرد. اما این نوشته صرفاً نگاهی سلبی ندارد و در آن تلاش شده است تا سخن قدما درباب دلالتشناسی قضایای موجهه بازخوانی و بازشناسی شود.
منطق موجهات,قضایای ضروریه و دائمه,دلالتشناسی,تفسیر زمانی
https://wph.atu.ac.ir/article_5744.html
https://wph.atu.ac.ir/article_5744_8125b188c488af12b717f9bffcd365b0.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
حکمت و فلسفه
1735-3238
2476-6038
4
13
2008
03
20
تصمیمپذیری سیستمهای هوشمند
29
49
FA
محمدعلی
حجتی
هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس
hojatima@gmail.com
مرتضی
مزگی نژاد
هیئت علمی دانشگاه بیرجند
10.22054/wph.2008.5745
الگوسازی از ذهن و ارائة مدلی که قابلیتهای پیچیدة ذهن را داشته باشد یکی از افقهای توانمندی بشر است. اگرچه عمدة تلاشها در این زمینه بیشتر از نیم قرن سابقه ندارد و با دستاوردهای مسحورکنندة خود یکی از پدیدههای شگفتیساز شده است، اما هر چه این رویا رنگ واقعیت بیشتری بهخود میگیرد مشکلات بزرگتری را بر سر راه نظریهپردازان هوش مصنوعی قرار میدهد. دو مسئلة عمدهای که در این زمینه در مقاله حاضر بررسی خواهد شد عبارتاند از: الفـ آیا سیستمهای هوشمند قادر خواهند بود هر مسئلهای را حل کنند؟؛ بـ آیا میتوان رابطهای میان این مسئله و تصمیمناپذیری منطق محمولات مرتبة اول برقرار کرد؟؛ که هریک از آنها در درون خود شامل مسائل جزئیتری هستند که بهطورخلاصه عبارتاند از: 1ـ چه سیستمی را میتوان سیستم هوشمند نامید؟ و 2ـ نحوة حل مسئله در سیستم هوشمند به چه صورتی است؟ و 3ـ چه سسیستمی را تصمیمپذیر گویند؟
فرضیههای مطرحشده در این مقاله نیز بدینقرارند:
الف – سیستمهای هوشمند از رویهای الگوریتمی تبعیت میکنند. اگر بتوان مسئلهای یافت که الگوریتمپذیر نباشد، میتوان نتیجه گرفت آن مسئله برای سیستم هوشمند حلناپذیر است. ب - حل مسائل در هر سیستم هوشمندی متأثر از منطق حاکم بر آن است؛ بنابراین، عدم حل برخی از مسائل توسط سیستم منعکسکنندة ناتوانی منطق (محمولات) در ارائة الگوریتمی متناهی برای برخی از فرمولهاست تا مشخص کند آیا آن فرمولها معتبرند یا خیر.
سیستمهای هوشمند,مسئلة توقف,ماشین تورینگ,تصمیمناپذیری,منطق محمولات تبیین
https://wph.atu.ac.ir/article_5745.html
https://wph.atu.ac.ir/article_5745_409fc1b0e490d47626d2c5e29febcafc.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
حکمت و فلسفه
1735-3238
2476-6038
4
13
2008
03
20
روزگار
51
64
FA
فرزین
بانکی
هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
10.22054/wph.2008.5746
یکی از مهمترین کارهایی که در هر ترجمهای انجام میشود، معادلیابی درست است. اهمیت این کار بدین سبب است که پیوندِ مفهومِ تازه را با فرهنگ بومی امکانپذیر میکند. برای انتخاب درست توجه به چند نکته اهمیت دارد. به ویژه اینکه در معادلیابی نباید ارتباط واژۀ تخصصی و طیف معنایی آن در زبان روزمره را نادیده گرفت. این مقاله برای معادلیابی و مراحل کار، با انتخاب معادلی برای واژۀ آلمانی Dasein و کاربرد آن در اندیشۀ هیدگر، در عمل روشی را ارائه میدهد.
ترجمه,فلسفۀ اگزیستانس,Dasein,هیدگر,یاسپرس,روزگار,واژهشناسی,معادلیابی
https://wph.atu.ac.ir/article_5746.html
https://wph.atu.ac.ir/article_5746_65eb71b844f5fd67ec3ef3df7e8c4796.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
حکمت و فلسفه
1735-3238
2476-6038
4
13
2008
03
20
رویکرد علّی به ویژگیها و مسئلۀ وحدت علم
65
78
FA
حین
شیخ رضایی
هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
10.22054/wph.2008.5747
در این مقاله ابتدا مفهوم تحقق چندگانه توضیح و نشان داده میشود که چگونه این مفهوم از نظر برخی اندیشمندان تقلیلپذیری علوم خاصی را مسدود میکند. سپس یکى از رویکردهاى اخیر به این مفهوم، یعنی رویکرد علّى، شرح داده میشود؛ و در ادامه استدلال خواهد شد که پذیرش رویکرد علّی میتواند استدلال تقلیلناپذیری را با پرسشهایی مواجه سازد. در بخش پایانى مقاله نیز به این نکته پرداخته میشود که حتى اگر تحقق چندگانه را به عنوان مهمترین چالش برای تقلیلپذیرى بپذیریم، با این حال، هنوز هم مىتوانیم با توسل به رویکرد علّى از انگارۀ وحدت علم دفاع کنیم.
تحقق چندگانه,تقلیل میان- نظریهاى,رویکرد علّی به ویژگیها,وحدت علم
https://wph.atu.ac.ir/article_5747.html
https://wph.atu.ac.ir/article_5747_ced39f01609e612b56b5b49627fc92d8.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
حکمت و فلسفه
1735-3238
2476-6038
4
13
2008
03
20
امر تراژیک، شاخصۀ فلسفی تراژدی
79
103
FA
علی رضا
محمدی بارچانی
هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
10.22054/wph.2008.5748
از نظر ارسطو اجزای کیفی تراژدی شامل میتوس (پیرنگ)، سیرت، گفتار (بیان)، اندیشه، منظر نمایش و آواز است. او سه جزء میتوسِ هر تراژدی را دگرگونی (peripeteia)، بازشناخت (Angenorsis)و واقعۀ دردانگیز/ فاجعه (catastrophe) برمیشمارد که سبب هلاک یا رنج قهرمان تراژدی میشود. ارسطو در نگرش منتقدانۀ خود به تراژدی در پی یافتن شاخصههای فلسفی آن است. مطالعۀ تراژدیهای یونان بوستان به ما نشان خواهد داد «امر تراژیک»، «حس تراژیک زندگی» یا «عنصر تراژیک» حاکم بر جهان تراژدی، قهرمانان تراژیک را در سیطرۀ خود قرار داده است. در این راستا با ارائۀ نظرات میشل ویینی، کلیفورد لیچ، ماکس شلر، جفری برتون، آرتور شوپنهاور، گئورگ لوکاچ، لوسین گلدمن، والتر کاوفمن، هاینتس کیندرمن، و ورنر یگر درصدد تبیین امر تراژیک به عنوان مهمترین شاخصۀ فلسفی تراژدی برخواهیم آمد و آنگاه با توجه به نظرات جورج اشتاینر، گیلبرت موری، ورنر یگر، جرالد اِلس، و کلیفورد لیچ وجوه تراژیک در تراژدیهای آیسخولوس را نشان خواهیم داد و درخواهیم یافت امر تراژیک به عنوان هسته و جوهرة اصلی تراژدی از سوی آیسخولوس راهی است برای رسیدن قهرمان تراژیک به شناخت تراژیک؛ یعنی «رنج بردن برای آموختن». و با «تحلیل فلسفی امر تراژیک» نشان خواهیم داد که تراژدینویسان به تراژدی به عنوان فرمی نمایشی در زمینهای دراماتیک می-نگریستهاند، یعنی زمینهای که ارکسترا (صحنة نمایش) را همچون جهان تلقی میکند؛ جهان نمایش. همچنین تلاش خواهیم کرد تا آشکار سازیم تراژدینویس، افزون بر جنبۀ دراماتیک، از منظر فلسفی هم به تراژدی نگریسته است و «امر تراژیک» در نگرش فلسفی، به محدودیت، فرجام ناگوار، زجر و رنج قهرمان تراژیک و دستیابیاش به فقدان و شناختی رنجآور معنا میشود؛ لذا دو انگارۀ تراژیک بودنِ جزئی جهان و تراژیک بودن کل جهان را در پایان بررسی و تحلیل خواهیم کرد.
تراژدی,امر تراژیک,شناخت تراژیک,ارسطو,آیسخولوس
https://wph.atu.ac.ir/article_5748.html
https://wph.atu.ac.ir/article_5748_b376adace8b27681f7970e9d7c196f68.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
حکمت و فلسفه
1735-3238
2476-6038
4
13
2008
03
20
امر عدمی نزد علامه طباطبایی و شلایرماخر
105
121
FA
مرتضی
حسینی
هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
10.22054/wph.2008.5749
در نظریۀ ادراکات اعتباری علامه طباطبایی، موجـود زنده در انجام هر فعلـی غـایتی را دنبـال میکند. این غایت کـه صـرفاً نوعی اعتبار است، مطابَقی جز در ظرف وهم ندارد. از نظر ایشان امور عدمی نیز اغلب نوعی اعتبارند، لذا هیچ نحوۀ وجود خارجی ندارند. تنها جایی که میتوان کمترین شباهتی را در باب این نظریه میان علامه و شلایر ماخر دید، نتایج نظریۀ ایشان در بحث تفسیر متن مقدس است. شلایرماخر را پدر هرمنوتیک دانستهاند. او بر اساس راستکیشی نوین اشارات متافیزیکی کتاب مقدس را نه تمثیل که حتی استعاره دانسته است و اشارات متافیزیکی کتاب مقدس، برای مثال مسئلۀ شر، را عدمی میداند. استعاری دانستن امور عدمی نزد شلایرماخر با آنچه علامه اعتباری میخواند چندان قابل مقایسه نیست، هرچند تفاوتهای ژرفی بین این دو نظریه قابل بیان است که در بخش پایانی به آن خواهیم پرداخت.
ادراکات اعتباری,اعتباریات,عدم,عدمی,خیر و شر,راستکیشی نوین
https://wph.atu.ac.ir/article_5749.html
https://wph.atu.ac.ir/article_5749_4303702d0db108fd474af13e89a1e89d.pdf
دانشگاه علامه طباطبائی
حکمت و فلسفه
1735-3238
2476-6038
4
13
2008
03
20
آفرینش عالم از منظر فیلون و ابن عربی
123
138
FA
طاهره
حاج ابراهیمی
هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
10.22054/wph.2008.5750
ظهور و آفرینش عالم از نظر فیلون و ابن عربی حاصل تحقق ارادۀ خداوند یکتاست. هر دو متفکر که از سویی به ذات آفرینشگر متعال معتقدند و از سویی دیگر از نیای فکری مشترک، یعنی افلاطون و افلاطونگرایی تأثیر پذیرفتهاند، میکوشند تا چگونگی آفرینش عالم کثیر توسط خداوند واحد متعال و منزه را تبیین کنند. از نظر ایشان فرایند خلقت مراتب و مراحلی دارد، و برای توضیح این موضوع، هر دو متفکر با نگرشها و اصطلاحهای خاص خود به آن پرداختهاند. این نوشتار در پی آن است تا نشان دهد چگونه این دو اندیشمند تاثیرگذار بر تاریخ تفکر بشری در تبیین خلقت عالم از چشماندازهای مشترکی برخوردارند.
فیلون,ابن عربی,آفرینش,لوگوس,مُثُل,حقیقت محمدیه,اعیان ثابته
https://wph.atu.ac.ir/article_5750.html
https://wph.atu.ac.ir/article_5750_beae7cae469f103b54fb149d445ee0a2.pdf