%0 Journal Article %T هیدگر و فروکاهی شأن هنر در زمانة ما %J حکمت و فلسفه %I دانشگاه علامه طباطبائی %Z 1735-3238 %A سوزن کار, مرجانه %A ریخته گران, محمدرضا %A مصطفوی, شمس الملوک %D 2020 %\ 12/21/2020 %V 16 %N 64 %P 69-91 %! هیدگر و فروکاهی شأن هنر در زمانة ما %K هنر %K حقیقت %K میمسیس %K زیباشناسی %K صنعت %R 10.22054/wph.2021.48642.1798 %X هیدگر ذات هنر را در کار نشاندن حقیقت می­داند و معتقد است آنچه هنر را به عنوان هنرِ (اصیل) ممکن می­کند، ذات هنر است. به باور او هنر که روزگاری - در یونان باستان- با تحقق حقیقت پیوند داشت و از این­رو، از امکان وجودی برخوردار بود، با آغاز عصر متافیزیک و طی چندین مرحله، پیوند خود را با ذاتش گسسته و از امکان وجودی دور شده است. به عبارتی هیدگر جدایی هنر از ذاتش را نه ناگهانی و یک­باره، بلکه آرام آرام و تدریجی می­داند؛ روندی که به اعتقاد او با تلقی هنر به مثابة میمسیس توسط افلاطون و ارسطو آغاز شد و در ادامه، به تلقی هنر به مثابة تجربه زیباشناختی در دوران متقدم عصر جدید انجامید. اما وی جدایی کامل هنر از ذاتش را مربوط به دوران متأخر عصر جدید یعنی زمانه ما می­داند؛ زمانه­ای که در آن، هنر به اشتغالات هنری فروکاسته شده و شأنی همانند صنعت پیدا کرده است. به عقیده هیدگر رانده شدن هنر به قلمرو صنعت در این عصر موجب شده است تا هنر اصیل، بیش از هر عصر دیگری، از امکان وجودی خود دور شود. %U https://wph.atu.ac.ir/article_12266_055c102443d9c60d4d98aa6492cc229a.pdf