%0 Journal Article %T «زبان پدیده‌شناختیِ» ویتگنشتاین؛ چیستی، خاستگاه و چراییِ ارائه و طرد آن %J حکمت و فلسفه %I دانشگاه علامه طباطبائی %Z 1735-3238 %A عرب, حسن %A واله, حسین %D 2019 %\ 09/23/2019 %V 15 %N 59 %P 165-193 %! «زبان پدیده‌شناختیِ» ویتگنشتاین؛ چیستی، خاستگاه و چراییِ ارائه و طرد آن %K زبان پدیده‌شناختی %K زبان متعارف %K مسئلۀ ناسازگاری رنگ‌ها %K فضای بصری %K گرامر %R 10.22054/wph.2019.36421.1630 %X ویتگنشتاین در سال 1928، در مقطعی کوتاه، طرحی را دنبال می‌کرد که خود از آن با عنوان «زبان پدیده‌شناختی» نام می‌بَرد. کشف برخی کاستی‌ها در کلیت رساله (از جمله «مسئلۀ ناسازگاری رنگ‌ها») او را بر آن داشته بود که با ارائۀ سمبولیسمی جدید این کاستی‌ها را رفع کند، اما او پس از مدتی از این طرح دست می‌کشد و آن را ناممکن یا دست‌کم غیرضروری می‌شمرد. در این مقاله سعی می‌کنیم به چند پرسش مهم در این باره پاسخ دهیم: این زبان پدیده‌شناختی چیست؟ خاستگاه آن کجاست؟ دلایل ارائه و طرد آن چیست؟ ویتگنشتاین به دو معنا از «زبان پدیده‌شناختی» سخن می‌گوید؛ یک بار به‌عنوان توصیف محضِ پدیده (در مقابل زبان فیزیکیِ متعارف) و دیگر بار به‌عنوان مطالعۀ امکان‌های معناداری. خاستگاهِ نخستین معنا را می‌توان به نظریه‌پردازان فیزیک بازگرداند. یکی از دلایل اصلی ویتگنشتاین برای طرح این زبان توضیحی قابل قبول دربارۀ مسئلۀ ناسازگاری رنگ‌ها بود، مسئله‌ای که منطقِ تابع- صدقی رساله را به خطر می‌انداخت. ویتگنشتاین در پی نشانه‌گذاری‌ای مکمل بود و گمان می‌کرد که راه‌حل در «پژوهش منطقی خود پدیده‌ها»ست. او پیشنهادهایی اولیه ارائه می‌کند (از جمله اینکه اعداد را در صورت گزاره وارد کنیم)، اما هر چه پیش‌تر می‌رود خود را از توسل به مفاهیم و واژه‌های زبان متعارف ناگزیرتر می‌بیند و سرانجام از این طرح دست می‌کشد. حال او از «تحلیل پدیده» به «تحلیل گرامر» روی می‌آورد که هدفش جداسازیِ وجوه ذاتی و غیرذاتی زبان از یکدیگر است. %U https://wph.atu.ac.ir/article_10126_d33424fcf7eb9a1597802ff204ef9b7e.pdf