علیرضا فرجی
چکیده
هوسرل در روش پدیدارشناسی دریچهای نوین را به بحث تجربه میگشاید که به واسطه تعریف نوین شناخت و در راستای پیشگیری از خطای فلاسفه پیشین -به ویژه تجربهباوران کلاسیک- صورت گرفته است؛ به نحوی که شناخت، دیگر مبتنی بر تجارب بیواسطه از جهان نیست، بلکه بر پایه تجارب التفاتی که بر شهود بیواسطه ابژهها تکیه دارد، صورت میپذیرد. پیامد ...
بیشتر
هوسرل در روش پدیدارشناسی دریچهای نوین را به بحث تجربه میگشاید که به واسطه تعریف نوین شناخت و در راستای پیشگیری از خطای فلاسفه پیشین -به ویژه تجربهباوران کلاسیک- صورت گرفته است؛ به نحوی که شناخت، دیگر مبتنی بر تجارب بیواسطه از جهان نیست، بلکه بر پایه تجارب التفاتی که بر شهود بیواسطه ابژهها تکیه دارد، صورت میپذیرد. پیامد این برداشت، دستیابی به تجربه زنده است. بنابراین، برای هوسرل، شناخت جهان پیرامون مبتنی بر زیستههایی است که بر حیث التفاتی آگاهی استوارند. سخن گفتن از این جهان التفاتی در اندیشه هوسرل به واسطه معانی ایدئال صورت میگیرد و این دسته از معانی حول محور یک خوداستعلایی قرار دارند که مرکز کنشها و حالات التفاتی است. بنابراین، تحلیل کنش گفتاری این «خود» به شکل معناشناختی و بر پایه منطق استعلایی صورت میپذیرد و از نگرش نحوی جداست. هوسرل این تغییر جدید را در راستای تحویل بردن سوژه استعلایی به جهان اینترسابجکتیو صورت میدهد. در این پژوهش، هدف ما این است که چگونگی تاثیر معناشناسی منطقی بر گفتار و گذار به جهان اینترسابجکتیو را مورد تحلیل قرا دهیم.
مسعود الوند
چکیده
اصل K در منطق معرفت بیانگر این رویکرد معرفتشناختی است که معرفت تحت استلزامهای معلوم بسته است. درتسکی به دو دلیل نشان میدهد که بستار معرفت نمیتواند اصلی راستگو باشد: اول آنکه عملگر معرفت در بعضی نتایج منطقی گزارههای مورد باورمان نفوذ نمیکند و دوم اینکه دلیل قطعی باور به یک گزاره نمیتواند برای باور به استلزامات پر وزن ...
بیشتر
اصل K در منطق معرفت بیانگر این رویکرد معرفتشناختی است که معرفت تحت استلزامهای معلوم بسته است. درتسکی به دو دلیل نشان میدهد که بستار معرفت نمیتواند اصلی راستگو باشد: اول آنکه عملگر معرفت در بعضی نتایج منطقی گزارههای مورد باورمان نفوذ نمیکند و دوم اینکه دلیل قطعی باور به یک گزاره نمیتواند برای باور به استلزامات پر وزن آن گزاره قطعی محسوب شود. بنابراین، اگر همچنان بر پایبندی تمام به بستار معرفت اصرار داشته باشیم، ناگزیر از پذیرش شکاکیت خواهیم بود و راهی جز کنارگذاردن این اصل معرفتشناختی و رد اصل K نیست. اما کنارگذاشتن بستار معرفت و در نتیجه رد اصل K بدین معنی خواهد بود که تمام منطقهای موجههای که شامل این اصل هستند، نمیتوانند نظامهای صوری مناسبی برای بررسی استدلالهای معرفتشناختی باشند. در این مقاله نشان میدهیم که منطق توجیه، به عنوان منطقی وجهی، ضمن برآوردن نظرات درتسکی، میتواند نظام صوری موجهه مناسبی برای بررسی استدلالهای معرفتشناختی باشد.
علیرضا فرجی
چکیده
پرسش از زندگی و حیات پیشینهای به درازای تاریخ بشر دارد و مسئلهای است که در تطور تاریخ اندیشه، چهرههای گوناگونی به خود گرفتهاست. امروزه این پرسش با جدیت بیشتری پیگیری میشود تا بدانجا که حتی در محافل دانشگاهی به شکل گرایشی از فلسفة دین درآمدهاست. همچنین، در میان نحلههای فلسفی گوناگون معاصر، فیلسوفان تحلیلی و زبانی با دقت ...
بیشتر
پرسش از زندگی و حیات پیشینهای به درازای تاریخ بشر دارد و مسئلهای است که در تطور تاریخ اندیشه، چهرههای گوناگونی به خود گرفتهاست. امروزه این پرسش با جدیت بیشتری پیگیری میشود تا بدانجا که حتی در محافل دانشگاهی به شکل گرایشی از فلسفة دین درآمدهاست. همچنین، در میان نحلههای فلسفی گوناگون معاصر، فیلسوفان تحلیلی و زبانی با دقت و ژرفکاوی ویژهای ساختار گوناگون گزارههای زبان را تحلیل کردهاند که تا حدودی در نگرشهای رسالة منطقی ـ فلسفی ویتگنشتاین ریشه دارد. بنابراین، تحلیل ساختار منطقی پرسش از معنای زندگی و درستی یا نادرستی طرح آن در اندیشة ویتگنشتاین جذاب و نوین است؛ زیرا از یک سو، در اندیشة دوپارة وی، گزارههای برخی از علوم، مانند اخلاق، فلسفه، هنر، دین و متافیزیک به دلیل همسو نبودن با معیارهای منطقی زبان، مهمل و بیمعنا هستند و از سوی دیگر، باورهای ایمانی و عملگرایانة وی، جلوهای متفاوت به برداشتها از زندگی و حیات انسان دادهاست. از این رو، تلاش ما این است که در مقالة حاضر، تناقض موجود در اندیشة ویتگنشتاین را در تناسب با پرسش مهم معنای زندگی بسنجیم و پاسخ احتمالی او را نقد و بررسی کنیم.
غلامرضا ذکیانی
چکیده
کتاب «مبانی منطق و روش شناسی» را بهعنوان مقدمهای لازم و عام برای همه رشتهها و مقدمهای خاص برای فراگیری منطق جدید (بهویژه کتابهای پیش گفته) بشمار میآورند. این کتاب از دو مبحث اصلی شامل شش بخش فرعی به ترتیب زیر تشکیل یافته است:
مبحث اول: علم منطق
بخش اول، منطق در زبان: 1- مطالعات زبانشناختی، 2- تعریف منطقی
بخش دوم، منطق ...
بیشتر
کتاب «مبانی منطق و روش شناسی» را بهعنوان مقدمهای لازم و عام برای همه رشتهها و مقدمهای خاص برای فراگیری منطق جدید (بهویژه کتابهای پیش گفته) بشمار میآورند. این کتاب از دو مبحث اصلی شامل شش بخش فرعی به ترتیب زیر تشکیل یافته است:
مبحث اول: علم منطق
بخش اول، منطق در زبان: 1- مطالعات زبانشناختی، 2- تعریف منطقی
بخش دوم، منطق قیاسی: 3- منطق گزارهها، 4- منطق محمولات کلاسیک
5- منطق محمولات جدید
بخش سوم، منطق استقرایی: 6- استدلال استقرایی، 7- احتمال استقرایی
مبحث دوم: منطق علم
بخش چهارم، مبانی روش شناسی: 8- مکاتب روش شناسی، 9- روش علمی
بخش پنجم، روش شناسی علوم قیاسی: 10- ساختار علوم قیاسی
11- نظریه و آزمون علوم قیاسی
بخش ششم، روش شناسی علوم استقرایی: 12- ساختار علوم استقرایی
13- نظریه و آزمون علوم استقرایی