حسن امیری آرا
چکیده
یکی از مفاهیم کلیدی در اندیشة تامس کوهن (1922-1996)، فیلسوف و مورخ علم شهیر آمریکایی، «ناهمسنجگی» (incommensurability) است. بهطورکلی، ناهمسنجگی به دو دستة روششناختی (methodologic) و معناشناختی (semantic) تقسیم میشود. ناهمسنجگی روششناختی ناظر به تغییر معیارهای (Standard Variance) ارزیابی و توجیه نظریه، از نظریهای به نظریة دیگر است و ناهمسنجگی معناشناختی ...
بیشتر
یکی از مفاهیم کلیدی در اندیشة تامس کوهن (1922-1996)، فیلسوف و مورخ علم شهیر آمریکایی، «ناهمسنجگی» (incommensurability) است. بهطورکلی، ناهمسنجگی به دو دستة روششناختی (methodologic) و معناشناختی (semantic) تقسیم میشود. ناهمسنجگی روششناختی ناظر به تغییر معیارهای (Standard Variance) ارزیابی و توجیه نظریه، از نظریهای به نظریة دیگر است و ناهمسنجگی معناشناختی ناظر به تغییر معناشناختی (Semantic Variance) اصطلاحات بهکاررفته در نظریه از نظریهای به نظریة دیگر است. این انگارة کوهن منبع الهام تازهای برای آموزههای نسبیانگارانه در فلسفه ـ دربارة صدق و معرفت ـ بوده است. تمرکز این مقاله بر ارتباطهای ممکن میان ناهمسنجگی و آموزههای نسبیانگارانه برحسب رابطة استلزام منطقی است. ازاینرو، پرسش اساسی آن است که آیا اِمکان برقراری ارتباطی منطقی میان این انگاره و نسبیانگاری وجود دارد یا خیر. در بخش آخر، انواع ارتباطهای منطقی میان ناهمسنجگی معناشناختی و روششناختی با نسبیانگاری صدق و معرفت برحسب شرایط لازم و کافی با استفاده از استلزام منطقی ارائه میشود. سپس تلاش میشود هرکدام از گزارههای حاصلشده تحلیل و بررسی شود.