سید علی کلانتری؛ مقداد قاری
چکیده
بنا بر نظریه هنجارمندیِ باور در معرفتشناسی، رابطهای هنجارین میان باور و محتوای آن باور وجود دارد. بر اساس یک صورتبندی مشهور از این رابطه، که آن را «هنجار دامنه کوتاه صدق» مینامیم: «شخص باید (به p باور داشته باشد) اگر و فقط اگر p صادق باشد». تمرکز ما در این مقاله، ناظر به نقش تبیینکنندگیِ این هنجار در رابطه با هنجارِ ...
بیشتر
بنا بر نظریه هنجارمندیِ باور در معرفتشناسی، رابطهای هنجارین میان باور و محتوای آن باور وجود دارد. بر اساس یک صورتبندی مشهور از این رابطه، که آن را «هنجار دامنه کوتاه صدق» مینامیم: «شخص باید (به p باور داشته باشد) اگر و فقط اگر p صادق باشد». تمرکز ما در این مقاله، ناظر به نقش تبیینکنندگیِ این هنجار در رابطه با هنجارِ شاهد است؛ یعنی اینکه «شخص باید (به p باور داشته باشد) اگر و فقط اگر شواهد برای صدق آن باور در دست داشته باشد»؛ هنجار اخیر را «هنجار دامنه کوتاه شاهد» مینامیم. بر اساس این نظر، شواهد بهطور مستقل ارزشمند نیستند، بلکه هنجارمند بودنِ آنها برای تولید باور ریشه در هنجار صدقی که در بالا ذکر شد دارد. به بیان دیگر، از آنجا که شواهد نوعاً دالِ بر صدق هستند و همچنین اینکه بر اساسِ هنجار صدق، باور بهصورت هنجارین توسط صدق مقید میگردد، لذا باور به صورت هنجارین توسط شواهد هم مقید میگردد. پس از تشریح این نظریه، ابتدا صورتبندی دیگری از هنجار صدق، یعنی «هنجار دامنه بلند صدق»، را به بحث خواهیم گذاشت که بر اساس آن «شخص باید (به p باور داشته باشد اگر و فقط اگر p صادق باشد)». ادعای اصلی ما که آن را بر اساس استدلالات فلسفی و سپس منطق تکلیف مستدل خواهیم کرد، آن است که هنجار دامنه بلندِ صدق نسبت به هنجار دامنه کوتاهِ صدق از توان تبیینی بهتری در رابطه با اتخاذ باور بر اساس شواهد (که آن را «هنجار دامنه بلندِ شاهد» خواهیم نامید) برخوردار است.