آقای دکتر یونسی؛ علی خالندی شیلان آباد
چکیده
«Pathos» یکی از مفاهیمی است که در اندیشۀ ارسطو، غالباً به نفع سایر مفاهیم متقابلش، هیچگاه نتوانسته شأن در خوری پیدا کند. یکی از بنیادیترین ِ این تقابلها دوگانۀ Logos – Pathos است که با تبعید Pathos به قلمروی غیر Logical و محدود کردن دلالتهای آن به احساس و انفعال، از اهمیت این مفهوم بسیار کاسته است و این در حالی است که در پژوهشهای ...
بیشتر
«Pathos» یکی از مفاهیمی است که در اندیشۀ ارسطو، غالباً به نفع سایر مفاهیم متقابلش، هیچگاه نتوانسته شأن در خوری پیدا کند. یکی از بنیادیترین ِ این تقابلها دوگانۀ Logos – Pathos است که با تبعید Pathos به قلمروی غیر Logical و محدود کردن دلالتهای آن به احساس و انفعال، از اهمیت این مفهوم بسیار کاسته است و این در حالی است که در پژوهشهای معاصر بر اهمیت Pathos و نقش بنیادین آن در خوانش اندیشۀ ارسطو بسیار تأکید میشود. یکی از دلایل گشوده شدن باب جدیدی جهت بررسی Pathos به ارتباط این مفهوم با «تغییر و جنبش» (Kinesis) بر میگردد. هایدگر یکی از نخستین اندیشمندانی بود که به این رابطه و نقش بنیادین Pathos به عنوان مفهومی وجودی، جهت تبیین Kinesis پرداخت. بداعت مقالۀ پیش رو در برقراری پیوند هستیشناسانه میان پاتوس با مفهوم علتهای تصادفی است و هدف آن نیز از یک سو برخوردی ساختارشکنانه با دوگانۀ Logos – Pathos و از دیگر سو بررسی Pathos جهت تبیین حیث التفاتی Poetic و آنچه حکمت صناعی معطوف به آن است، میباشد.