امیر نصری
چکیده
دیدگاه دیونیسیوس مجعول در باب شر متأثر از سنت نوافلاطونی است. او همچون فیلسوفان نوافلاطونی، شر را فقدان و نقصان میدانست و بر این عقیده بود که شر فینفسه و به ماهو شر موجود نیست، چراکه هر موجودی برخاسته از خیر است و در آن مساهمت دارد. از اینرو، هر آنچه فاقد خیر باشد، اصلاً امکان وجود نمییابد. وی بر این مبنا، شر را همان فقدان کمال ...
بیشتر
دیدگاه دیونیسیوس مجعول در باب شر متأثر از سنت نوافلاطونی است. او همچون فیلسوفان نوافلاطونی، شر را فقدان و نقصان میدانست و بر این عقیده بود که شر فینفسه و به ماهو شر موجود نیست، چراکه هر موجودی برخاسته از خیر است و در آن مساهمت دارد. از اینرو، هر آنچه فاقد خیر باشد، اصلاً امکان وجود نمییابد. وی بر این مبنا، شر را همان فقدان کمال شایسته هر چیزی تفسیر میکرد و آن را با نزول نفس یا هبوط مرتبط میدانست. آرای دیونیسیوس در مسألۀ شر پیش از هر اندیشمند دیگری، بر آرای پروکلس مبتنی بود. او نیز همچون پروکلس بر این باور بود که نمیتوان ماده را شر دانست و از این حیث با نظریۀ افلوطین مخالفت کرد. آنچه از آرای دیونیسیوس در باب شر برمیآید، توجه بیشتر وی به مباحث فلسفی بهجای مباحث الهیاتی است. از اینرو، بیش از آنکه آرای وی به زبان و بیان کتاب مقدس وابسته باشند، به همان زبانی بهنگارش در آمدهاند که از فیلسوفان نوافلاطونی وام گرفته شده است.